سیدهاقدس حقانیموسوی، مادری با سه فرزند است؛ دو پسرِ معلول ذهنی و یک دختر. او نهتنها از پا نیفتاده است، بلکه درکنار مراقبتهای روزانه از فرزندانش، فعالیتهای مذهبی و فرهنگیاش را در پایینخیابان ادامه میدهد.
روحانگیز بیابانی بر اساس نذرش تصمیم به ساخت مجتمع خیریهای برای مردم نیازمند میگیرد و در سال ۱۳۶۰ زمینی را در انتهای خیابان اقباللاهوری برای تأسیس این خیریه خریداری کرده و شروع به احداث بنای آن میکند.
کوچه شهیدمؤمن۱۰ یکی از معابر قدیمی و پرجمعیت محله مصطفیخمینی است؛ جایی که بیشتر ساکنانش دستکم سیسال است کنار هم زندگی میکنند. اهالی اینجا مثل یک خانوادهاند؛ در سختیها هوای هم را دارند.
سیدمهرداد صالحی نهتنها خود یک قاری ممتاز است، بلکه با شور و اشتیاق، بیشاز صدنونهال و نوجوان محله را در مسیر قرآن همراهی میکند و آیندهای روشن را برای آنها رقم میزند. تجربه و عشق او به قرآن چراغ هدایت نسل تازهای از عاشقان کلام خداست.
همسایههای ساده و صمیمی مسجد چهاردهمعصوم (ع) که اغلب از نمازگزاران همیشگی آن هستند، در شکوفایی این مکان، همت و تلاش خود را به کار بردند. بخش زیادی از صفا و صمیمیت بین همسایههای این کوچه بهخاطر خاطرات مشترک مسجد است.
محدثه سلیمانی بعد از گذشت ۲۱سال، مهربانی سبزیفروش قدیمی محله را از یاد نمیبرد؛ وقتی با شیشههای نوشابه سُر خورد و روی زمین افتاد اما امیرآقا کمکش کرد و زخم دستش را چسب زد و یکی از نوشابهها که سالم مانده بود را دستش داد.
این زوج بارها ثابت کردهاند که مهربانیشان فقط در حرف خلاصه نمیشود و اینبار با اجرای طرحی تازه با نام «بازی را تمام نکن» پای کار نیکوکاری آمدهاند و با تعمیر اسباببازی، لبخند و شادی را به کودکان نیازمند هدیه دهند.






