صدیقه نیکوپرست میگوید: بعد از جدایی به دلیل اینکه مجبور بودم در تهران گلیم خود را از آب بیرون بکشم به کمک یکی از دوستانم که خیاط ماهری بود خیاطی را یاد گرفتم و بعد از آن با هم در یکی از کوچههای یوسفآباد تهران خیاطخانهای زدیم.
حاجآقا عربزاده و همسرش، با نذر «فاطمیه» پایگاه فرهنگیای به نفع بانوان و کودکان محله راه انداختهاند. حاجآقا میگوید چراغها را تا زندهایم، باید روشن کنیم؛ وقتی رفتیم، دیگر کسی نیست چراغی برایمان روشن کند.
برنامههای فرهنگی متنوعی که خدیجه علیزاده و همراهانش باعث و بانی آن شدهاند، فضای محله کویسلمان را آنچنان گرم کرده است که قلب تکتک همسایهها برای هم میتپد و روزی نیست که از حال هم باخبر نباشند.
غلامعلی رأفتی از خیرین مدرسهساز قدیمی است. او سالها در پیشه بازرگانی مشغول بود اما با قبول ریاست مجمع خیّرین مدرسهساز امور تجارت را به فرزندانش واگذار کرد.
محمد اعلمینیا، بزرگِ هیئت جاننثاران از کودکی هم فانوس نفت میکرد و هم آبگوشت مجلس را میپخت. میگوید: آن زمان که معلم بودم باسوادترین آدم هیئت بودم و حسابکتابهای نذورات را انجام میدادم.
بعد از پایه گذاری مسجد حجتی توسط بانیان اولیه در دهه ۲۰، فرزندانشان هم پای کار آمدند و در سالهای بعد با خرید زمینهای اطراف، مسجد را بزرگتر کردند و همه هزینه هایش را خودشان تقبل کردند.
محمود جنگی میگوید: شرایط ما در آغاز جنگ درست مانند دورانی بود که کرونا شیوع یافت و مردم نمیدانستند چه کنند و برای اینکه به مردم یادآور شویم زندگی جاری است، درزمینه بصیرت افزایی تلاش کردیم.