برای مهری وفادار که از بیستسال قبل در راه خیر قدم گذاشته و برای خرید گوسفند پول جمع کرده و گوشتش را بین نیازمندان محله توزیع کرده است، بیش از هرچیزی دعای خیر مردم ارزش دارد.
همسایهها به شوخی شهربانو نیکبخت را «شهردار محله» یا حتی «پلیس۱۱۰» مینامند. زیرا مانند مادری دلسوز هوای همه را دارد و در هر مسئلهای پیشقدم است.
طیبه سروری، یکی از گنجینههای پنهان اسماعیلآباد، داستان متفاوت زندگیاش از دوازدهسالگی آغاز شد. او از همان زمان تصمیم گرفت ساعات خالی روز را با نوای قرآن و آموزش قرآن به کودکان پر کند.
آنچه نام مرحوم غفاری را در دل هممحلهایها جاودانه کرد، دل بزرگ و دست بخشندهاش بود. در هر امر خیری پیشقدم بود؛ هیچگاه به راحتی از کنار نیازمندان نمیگذشت. دریغ کردن برای او واژهای ناشناخته بود.
قدیمیهای کوچه آموزگار۷۴ این کوچه را هنوز به نام کوچه دوستی» میشناسند. این همسایهها برای آبادی کوچه و محل زندگی خود دست به دست هم دادند. همین همراهی موجب شده هرروز با هم مهربانتر شوند.
اینجا هرکس که نیازمند است، سهم نان دارد؛ روزی پنجتا! خیرهای محل پول میدهند به نانوایی و حاجآقای افخمی، بزرگ محله، به نیازمندانی که میشناسد، کارتی میدهد که نانشان را رایگان بگیرند. این کار در محله ما سالهاست رواج دارد.
در دل محله ایثارگران، همسایههایی سکونت دارند که حالوهوای زندگی یکدیگر را خوب درک میکنند؛ همیشه از حال هم خبر دارند؛ برای دختران بیبضاعت مراسم عروسی میگیرند.






