موسپیدکردن آقارضا در کوچه سراب باعث شده جایگاه ویژهای بین اهالی داشته باشد. او گوش شنوای همسایهها و کسبه محله است. پای درددلها مینشیند، آشتی برقرار میکند و در مراسم خواستگار نقش بزرگتر را بازی میکند.
در طرح آهوانه، دختران محله اروند عروسکهای نمدی میدوزند و به نیابت از امامرضا (ع) به میزبانان عراقی در مسیر نجف به کربلا هدیه میدهند.
مسجد مجید ساعات بسیاری از شبانهروز باز است و نهتنها برای اقامه فریضه نماز، تجدید وضو و استفاده از سرویس بهداشتی که برای رفع خستگی هم عابران را بهسوی خود دعوت میکند.
حاج حجت سلیمانی میگوید: خانه را وقف دستگاه امامحسین (ع) کردیم. خواستیم خانه، حسینیهای باشد با محوریت قرآن. خودمان رفتیم مستأجری. من و خانمم، بهخاطر این تصمیم، مورد شماتت خیلیها قرار گرفتیم.
غلامرضا دهدولانی ۱۲ سال پیش همسرش را بهخاطر بیماری از دست میدهد. او قبلاز فوت همسرش نذر داشته روزهای عاشورا و تاسوعا شربت درست کند و سوار بر دوچرخه به عزاداران بدهد.
حسین حکمی منزل شخصی خود را به خیریه اختصاص میدهد تا اینکه هیئتامنای مسجدالمهدی(عج) اتاقی از مسجد را در اختیارش قرار میدهند؛ او نیز همان سال خیریهاش را با نام رحمت رضاشهر به ثبت میرساند.
حمید خواجهایممقدم تعریف میکند: پدرم برای باقیاتالصالحات عمهام آبسردکنی خرید و نزدیک شیرآب نصب کرد و به این ترتیب رانندگان و عابران میتوانستند آب سرد میل کنند.