خانوادههای مرفه، امضایشان را روی عقیق حک میکردند و مردم عوام روی برنج. در دوران احمدشاه حکاکان خوبی در ایران بودند که اذکار مذهبی را روی نگینها حک میکردند. در اوایل دوران پهلوی اول با آمدن امضا بهتدریج شغل حکاکی مثل حرفههای پوستیندوزی و نمدمالی کنار گذاشته شد. در واقع از زمانی که مردم، امضا کردن را یاد گرفتند دیگر نیاز به حکاکی از بین رفت و این شغل کنار گذاشته شد، اما انسانهای مذهبی جلوی فراموش شدن این هنر را گرفتند چراکه آنها دوست داشتند انگشترهایی در دست داشته باشند که شبیه انگشترهای ائمه، حکاکی شده باشد.
سال اول دبیرستان، امام جماعتی داشتیم به نام آقای اسماعیلی. ایشان گروه تئاتری راهاندازی کرده و از آنجا که آوازه شیطنتهایم به گوشش رسیده بود، برای اینکه من را زیر نظر داشته باشد در آن تئاتر نقش پدر پیر یک شهید را هم به من داد. در آن نمایشها که در مدارس برگزار میشد، نمایش ما رتبهای کسب نکرد، اما نقش اول بازیگری به من داده شد. این موفقیت برای من خیلی خوشحالکننده بود. از آن به بعد تقلید را کنار گذاشتم. این نتیجه یک کار درست فرهنگی بود؛ اینکه چطور آقای اسماعیلی هوشمندانه دانشآموز شر و شیطان را بدون گرفتن هیجانات و شور نوجوانی از راه برنامههای فرهنگی جذب کرد.
از نسل سوم مهاجران افغانستانی ساکن در ایران است. او و پدرش هر دو متولد این آب و خاک هستند. حدود 25سال سن دارد و تقریبا در بیشتر برنامههای مختص مهاجران در کسوت تصویربردار حضور دارد. او از زمان دیپلم به بعد تصویربرداری را به عنوان شغلش انتخاب کرده اما سودای کارگردانی در سر دارد. 5سالی میشود که فیلم کوتاه و مستند میسازد و در این مسیر توانسته افتخارات زیادی کسب کند. فیلم کوتاه «زنگ بیصدا» به کارگردانی و تهیهکنندگی محمد مهدی احمدی بهتازگی در جشنواره مشترک وزارت نیرو و یونسکو مقام سوم را به دست آورده است.
مهرداد متبسم، سال 1350 با خونی که علاقه و استعداد موسیقی در آن جاری بود، متولد میشود و گوشش از ابتدا، با موسیقی اصیل و سنتی انس میگیرد. او از 15 سالگی، نوازندگی را با تنبک آغاز میکند و در این راه از آموزههای استاد محمد خواجوی بهره میگیرد. حدود 3 سال بعد، به تهران، نزد استاد مسعود حبیبی میرود تا از آموزههای او در دفنوازی برخوردار شود. آن زمان در مشهد و حتی دیگر شهرها، دف رایج نبوده است. در واقع خاستگاه این ساز به سنندج برمیگردد.
علیاکبر پورزند، شاعر گمنام کوی کارمندان است. متولد1336 و ساکن قدیمی این محله که گذشته محلهاش را خوب به یاد دارد. او را بهعنوان شاعر به ما معرفی کردند اما بعد که حرفهایش را شنیدیم و از جزئیات زندگیاش باخبر شدیم دیدیم شاعری فقط یک وجه زندگی اوست. پورزند سالهاست که دوتار مینوازد، یکباره شغلش را رها میکند و به قول خودش به سوی عالم معنا میرود...
ماریناسادات حسینی، نوجوان محله کلاهدوز، از آن دسته افرادی است که در کنار یادگیری علم و پیشرفت در ورزش و قرآن، کمک به کودکان کار را اولویت زندگی خود قرار داده است و دوست دارد اینکار به شکل پویشی بزرگ با همکاری مسئولان و همراهی سایر دانشآموزان ادامه داشته باشد.
بابازاده یزدی میگوید: هر فردی که بخواهد وارد این حرفه شود باید به اصول کار مانند شناخت انواع لنز، دوربین، فتوشاپ و... آشنایی داشته باشد. ضمن اینکه بهطور تجربی نیز باید کار را بیاموزد. یادگیری آن بستگی به استعداد و علاقه فرد دارد اما به طور کلی با یک تا 2ماه آموزش میتواند کار را شروع کند. این شغل مانند بعضی مشاغل در زمانها و فصلهای مختلف درآمد متفاوتی دارد.