به گفته کاسبان این بازار ، بیش از بیستسال پیش گوشتفروشیهای قدیمی گلشهر کار و کاسبی خودشان را در این محدوده داشتند. سالها پیش شهرداری منطقه بازار میوه را در آن راه انداخت که مورد استقبال مردم و کاسبان قرار نگرفت و از همان سال بازار میوه جای خود را به بازار گوشت داد که حالا برای خودش صاحب اسم و رسم است. هم مشتری محلی دارد و هم از دیگر نقاط شهر برای خرید گوشت و متعلقاتش به اینجا میآیند. یکی گوشت خوب و مرغوب راسته میخواهد و دیگری به دنبال گوشت صورت گاو یا جگر سفید است تا ارزانتر تمام شود. اینجا برای هر سلیقهای و هر بنیه اقتصادی چیزی برای فروش دارد.
کتابفروشی فلسطین که حوالی نیمقرن قبل در چهارراه دکترا پا گرفته، جایی است که خیلی از دانشجویان و درسخوانهای دیروز و حتی امروز از آنجا خاطرهها دارند. یکی از اولین کتابفروشیهایی که امانتدادن کتاب را در مغازهاش باب کرد. گواه این ادعا پردهنوشتهای است که سالها سر در کتابفروشیاش مردم را به کتاب و کتابخوانی دعوت میکرد: آهای مردم نازنین، کتاب کرایه میدهیم. روالی که با گذشت سالها هنوز ادامه دارد. از محمد اقبال میگوییم.
محسن حاجیحسنیکارگر قبل از آنکه در فاجعه منا به شهادت برسد، برای ما مشهدیها و البته زائران هر چهارشنبه صبح بهصورت زنده در حرم امامرضا(ع) اذان میگفت یا با آن صوت دلنشین قرآن قرائت میکرد. او که در خانهای در همسایگی حرممطهر بزرگ شده بود، از سهسالگی قرآن میخواند و نفر اول مسابقات جهانی تلاوت قرآن بود.
جوانی عشق قرآن که بعد از آخرین تلاوتش، در حج سال1394 نزدیک کعبه به شهادت رسید. در پاسداشت یاد او، شهریور1396 بخشی از بولوار شارستان رضوی در خیابان شهید نوابصفوی9 به نام او شد.
از هر رهباغی پیاده راهی حرم بشوید، نمایی از حرم امامرضا(ع) چشمتان را پر میکند. البته در کنار این مهم تقویت پیوند فرهنگی زائران، تدارک گذر سبز و برخورداری از آرامش برای ورود به حوزه زیارت، تداوم حرکت ایمن و آسوده عابران پیاده، افزایش کیفیت زیستمحیطی با استفاده از عنصر آب و گیاه، خروج راحت زائران در شرایط اضطرار و دسترسی آسان زائر به فضایی برای استراحت از دیگر اهداف احداث رهباغهاست.
قدمزدن زیر سقف آسمان همراه با خنکای مطبوع تابستانی آن هم در نزدیکترین نقطه به حرممطهر شرایط را مهیا میکند تا شب بازار قدیمی مشهد رونق بگیرد.اینجا شارستان شهید شوشتری است که یکطرف آن بهواسطه شب بازار پر از جمعیت است.
شب بازار ی که با همه سختیها و جابهجاییهایش هنوز بعد از هجده سال زنده است. همهچیز در این بازار پیدا میشود؛ از عروسک و اسباببازی بگیرید تا لباس و بدلیجات و ابزار کار.
خیابان امام خمینی(ره)25 یکی از خیابانهای قدیمی است که با توجه به قدمتی که دارد توجه چندانی به آن نشده است. یک سمت این خیابان باغ ملی، ساختمان صبا و پارکینگ طبقاتی قرار دارد و سمت دیگر آن خانههای مسکونی و مکانهای تجاری قرار گرفتهاند که بهجز خانه آقای محمدی که طی دو سال گذشته با همان سبک و سیاق قدیمش بازسازی شده، دیگر بناهای قدیمی این خیابان بازسازی شدهاند.
طبقاتشان پر شده است از پلاستیکجات، پتو، حوله، ظرف و ظروف، دکوریجات و لوازم جورواجور. اینگونه بودنشان گواهی تاریخ و پیشینهای است که وجود داشته است. این بناهای فرتوت و پوسیده، روزی روزگاری کاروانسراهای قدیمی معروف زمان خود بودند اما حالا از نفس افتادهاند. بیشترشان آنطور که باید و شاید بازسازی و مرمت نشدهاند و هر لحظه خطر فروریختن آنها هست. آتشسوزی پلاسکو، فروریختن متروپل و... اتفاقهای ناگواری بودند که مجابمان میکنند پیش از وقوع حادثه باید چارهای اندیشید و ما را به سمت تهیه این گزارش سوق میدهند.