بازار

ماندگاری نام شهید‌مفتح بر خیابان سی‌متری
خیابان شهید‌مفتح را هنوز خیلی‌ها به «سی‌متری طلاب» می‌شناسند؛ بازار ی بزرگ که بسیاری از مشهدی‌ها برای خرید آنجا را انتخاب می‌کنند. این خیابان مغازه‌هایی متنوع با انواع و اقسام کالا دارد، به‌طوری‌که معمولا کسی دست خالی از آن بیرون نمی‌رود. خیابان شهید‌مفتح یا همان سی‌متری طلاب، گزینه انتخابی زوج‌های جوان برای خرید عقد و عروسی هم هست.
کیف‌فروشی‌ها در «دریا»
اگر به دنبال خرید کیف از هر نوع اداری، مجلسی یا چمدان سفر هستید یا حتی کوله کوه‌نوردی و کیف پول می‌خواهید، خیابان وحید را از دست ندهید. این خیابان هنوز هم بین عامه مردم و قدیمی‌ها به نام دریا شهرت دارد. وجه تسمیه آن برمی‌گردد به کشف‌رود که انتهای این معبربوده‌ است. نقل است آن زمان هر نقطه پرآبی را دریا می‌نامیدند و به کشف هم به علت پرآبی، دریا می‌گفتند. نام دریا از گذشته بر سر زبان‌ها مانده است و هنوز هم این خیابان را بیشتر با این نام می‌شناسند.
انجمن یاریگران محله وحید کمک حال کارآفرین‌ها شده است
انجمن یاریگران محله که در فضای مجازی شکل گرفت خیلی‌ها را هوادار خود کرد، ایده‌ای که به ذهن زهره خاکپور و دوستان قدیمی‌اش در پایگاه بسیج امام خمینی(ره) رسید. آن‌ها اولین گام را در جهت حمایت از کسب‌وکارهای خانگی گام برداشتند. هیچ‌یک تصور نمی‌کردند عملیاتی شدن طرح بازار چه محلی تا این اندازه گره‌گشا باشد. انجمن یاریگران محله خیلی زود برای کارآفرین‌ها فرصت فروش مهیا کرد. معمولا بازار چه‌ها در مکان‌های فرهنگی محله برگزار می‌شود.
شروع کار در «شفتالوزار»
احمد جهانگیرنژاد بیش از نیم‌قرن است کاسب خیابان پاستور در محله کوی دکتراست. او شاگرد پدرش بوده است و حالا پسرهایش کنار دست او در مغازه کار می‌کنند. یعنی سه نسل است که این خانواده مغازه تجهیزات لوله‌‌ و بهداشتی را می‌گردانند. احمدآقا که در آستانه 67سالگی عمرش قرار دارد، تاریخی زنده‌ از‌ خیابان پاستور و محلات اطرافش است.
تاجرآباد تکه‌ای از بلوچستان در مشهد و بهشت رنگارنگ است
کاشانی قصه تاریخ قومش را از بزرگان طایفه شنیده و در کتاب ها دنبال کرده است و حالا همه آن تاریخ را با جزئیات دقیقی، می داند. غلام جان، تاریخ زنده کاشانی هاست؛ تاریخ زنده قوم بلوچ که بخشی از آن ها حالا محله ای بزرگ را در حاشیه مشهد شکل داده اند. محله ای که به نام راسته  بازار ش «تاجرآباد» معروف شده است.
زندگی با طعم و بوی هل و دارچین
محبوبه اکبری ته و توی همه گیاه‌ها را درآورده و از هر چیزی عرق گیاهی گرفته است. حالا ۶۰، ۷۰مدل عرق گیاهی دارد و چند دستگاه عرق‌گیری که شب و روز کار می‌کنند و لحظه‌ای خاموش نمی‌مانند. هفت‌سال پیش همسرش دچار معده‌دردی عجیب می‌شود. به پزشک‌های مختلف مراجعه می‌کنند و دارو و درمان‌های متفاوت را امتحان می‌کنند اما هیچ‌کدام افاقه نمی‌کند. محبوبه خودش دست به کار می‌شود، یک دستگاه عرق‌گیر کوچک می‌خرد، با پرس‌وجو و مطالعه چند گیاه دارویی برای درد معده هم می‌خرد و عرق‌گیری می‌کند. در این میان از دوست عطارش هم کمک می‌گیرد. بهبودی همسرش باعث می‌شود که انگیزه بیشتری برای ادامه این مسیر پیدا کند.
خیابان امامت ۲۸؛ بورس تعمیر لباس
علی زارعی می‌گوید: اوایل که لباس مجلسی زنانه می‌دوختم روی دیوار برای خودم تبلیغات می‌کردم. بعد که کارم را به تعمیرات اختصاص دادم خجالت می‌کشیدم تبلیغات بنویسم. به خواهرم که با او کار می‌کردم می‌گفتم زشت است بنویسم تعمیرات. مشتری‌های تعمیرات خیلی زیاد بود، طوری که در بعضی ایام مثل شب‌های عید، پشت در مغازه صف می‌کشیدند. آن‌زمان بیشتر لباس‌های نو را می‌آوردند و برایشان اندازه می‌کردم.