بازار

آقا رضا، قفل‌ساز پر رمز و راز تپل محله رفت
رضا قفل‌ساز بخشی مشترک از خاطرات تمامی افرادی است که سال‌های سال، یعنی از حدود سال1340 تاکنون حتی اگر شده است یک روز در این محدوده زندگی کردند یا مسیر روزانه‌شان به‌گونه‌ای بوده است که از جلو مغازه وی گذر می‌کردند. مردی که نحوه زندگی‌کردن او تا لحظه‌ای که کنارش نمی‌نشستی و او با تو هم‌کلام نمی‌شد، معمایی بزرگ بود.
از یک سنگ عقیق شروع کردم
اعظم شاهرودی، بانوی هنرمند خیابان امام رضا، توانست با همت و افروختن شعله‌ خاموش شده‌ هنر در تعدادی از بانوان این شهر پس از 5سال فعالیت در عرصه‌ تولید صنایع دستی برای 10نفر از زنان خانه‌دار اشتغال ایجاد کند.ساکن خیابان امام رضاست. 2پسر و یک دختر دارد که یک پسرش استاد دانشگاه است و پسر و دختر دیگرش نیز معلم هستند. ویژگی او قدم نهادن در مسیری است که یک رقیب قدر به نام محصولات چینی در آن وجود دارد و او با تکیه بر هنر و اراده‌‌‌ای که دارد باید با این رقیب قدر رقابت کند.
کف اصلی‌ بازار تاریخی فرش، 4متر زیر زمین
مستنداتی باقی‌مانده از قرن11 و 12 در عمق کف فعلی بازار قدیمی که نشان می‌دهد این بازار که این روزها با نام فرش شناخته می‌شود،به احتمال زیاد در دوره تیموری ساخته‌ شده‌ است، البته با تفاوت زیاد در عمق. صحبت‌های یک پژوهشگر خبر از کشف کف اصلی این بازار با تاریخ حدود دوره تیموری در 4متری عمق زمین می‌دهد.
ده‌متری سماورسازها
جاده سیمان هنوز خاکی بود و حالت روستایی و کشاورزی داشت، اما حاجی و آن چندنفر تصمیمشان را گرفته بودند؛ اینکه هرطور شده است، کارگاه سماورسازی راه بیفتد: یک سمت روستای دهرود بود و سمت مقابل آن تا چشم کار می‌کرد، زمین کشاورزی و باغ. مرغداری بزرگی هم اول جاده بود که الان ‌جای آن را ‌درمانگاه قمربنی‌هاشم(ع) گرفته است. کار ما‌ احتیاج به برق دارد. به همین دلیل اول رفتیم شرکت برق. گفتند برق روستا به کدخدای ده فروخته شده است. موافقت کدخدا را گرفتیم و کارمان را در زمینی به مساحت 750متر شروع کردیم و کم‌کم به اینجا رسید.
از تولید در کنج خانه تا صادرات به آن سوی دنیا
راضیه اعتصامی از کودکی می‌خواست با یادگیری مهارت‌ها و هنرهای مختلف، زودتر مسیر زندگی‌اش را مشخص کند. سرانجام به دلیل علاقه‌اش به هنر اصیل ایرانی و کار دست، حرفه چرم‌دوزی را انتخاب می‌کند.او اعتمادبه‌نفس خود را با حمایت خانواده‌اش تقویت می‌کرد. می‌گوید: از همان ابتدا، هر بار کاری تولید می‌کردم، تعریف می‌کردند و حتی از نظر مالی من را تأمین می‌کردند زیرا تا مدتی درآمد نداشتم. اگر بانوان دیگری می‌خواهند این کار را شروع کنند، باید حمایت خانواده را داشته باشند. ضمن اینکه برای شروع فعالیت در این حرفه، بدون دستگاه‌ها، دست‌کم به 100 میلیون تومان سرمایه نیاز است.
یلدا؛ شب قصه و شعر به سبک اهالی طرق
برای شنیدن خاطرات و آداب و رسوم شب چله میهمان خانه «رجب کریمی طرقی» شدیم و حال و هوای خانه، ما را به روزگار قدیم برد. کرسی که روی آن لحافی با زمینه قرمز و آبی پهن شده، دور تا دور کرسی کناره برای نشستن است، روی کرسی مجمعه قدیمی به رسم گذشتگان گذاشته شده و چراغ گردسوزی هست که بوی نفتش به مشام‌ می‌رسد.
مهربانی‌های یلدایی بابا «نورعلی» در میدان‌‌بار نوغان
میرزا در نقل خاطره‌ای از سال‌های دور میدان، تعریف می‌کند: پیرمرد میوه‌فروشی بود به نام نورعلی‌ که برای میوه‌های خراب و گندیده چند سبد گوشه دنج مغازه‌اش گذاشته بود. اگر کسی گوسفند پرواری داشت، از آن میوه‌ها می‌برد، اما گاهی کسانی که دستشان تنگ بود، میوه‌های سالم‌ سبد را جدا می‌کردند و برمی‌داشتند. یادم هست نزدیک شب چله میوه‌های سالم بیشتر از گندزده‌ها بود. یک روز بهش گفتم حاجی! چرا میوه‌های سالم را داخل این سبدها می‌ریزی؟ گفت چله نزدیک است. دوست دارم آن‌هایی که دستشان تنگ ‌است، بدون خجالت و شرم میوه بردارند.