هنوز چندکیلومتری دور نشده بودند که طوفانی به پا شد. حسن اسماعیلی هرچه چشم میگرداند هیچیک از همراهانش را نمیدید. تعریف میکند: چفیه دور گردنم را باز کردم و روی سر و صورتم پیچیدم، اما فایده نداشت.
در مطبوعات و کتابهای تاریخی از این بخش شهر به نام اراضی پادگان یاد شده است. ساختمانهای این پادگان را در دوره قاجار؛ روسها و انگلیسیها ساخته بودند و در زمان پهلوی با تشکیل ارتش، ساختمانهای جدید جایگزین آن شدند. اکنون پادگان لشکر ۷۷ در این محله قرار دارد. پیش از انقلاب این محله را به نام «پهلوی» میشناختند.
طیبه سرایی میگوید: مکان کنونی مسجدالرضا (ع) در بوستان جهانشهر در گذشته مسجد پادگان بوده است. شهرداری با بازسازی این فضا و درنظرگرفتن محیطی برای اقامه نماز بانوان، اقدام درخورتوجهی انجام داده است.
سمیه میرشاهی در کلاس خیاطی، عاشق طراحی شد. حالا بیست سال از آن زمان میگذرد و او خودش مربی نقاشی شده است و در مسجد نور و بوستان جهانشهر به کودکان و نوجوانان آموزش میدهد.
میترا ارزمانزاده تعریف میکند: احساس کردم قصد زن خیلی جدی نیست، اما جای آزمون و خطا نبود؛ سعی کردم میلیمتری به او نزدیک شوم، اما با پرواز یک کبوتر از پشت سرم، ماجرا بهطور کلی عوض شد.
فاطمهسادات هاشمی میگوید: هر قدمی که برای روضه برمیدارم از خریدی که میکنم تا جارو و نصب بیرق عزای آقا، مدام زیر لب ذکر میگویم و شکر میکنم از توفیقی که شامل حالم شده است و میتوانم در خانهام پذیرای مهمان آقااباعبدالله(ع) باشم.
صدیقه دائمینژاد، مادر شهیدان دوران دفاع مقدس حمید و مجید نجفی، در جوار فرزندان شهیدش در خاک آرام گرفت. نوه مرحومه میگوید: فاصله شهادت عموهایم یکسال بود و این موضوع، ضربه بزرگی به مادربزرگم وارد کرد.
سیدحامد باقری جوان محله امام خمینی (ره) فوتبالیستی بود که خودش را در ورزش رزمی پیدا کرد.