مهری الهامی فرهنگی بازنشسته که 60بهار از زندگیاش میگذرد، یکی از فعالان محله امام خمینی (ره) است که در مسجد حضرت رسول(ص)، حسینیه امام رضا(ع)، مؤسسه خیریه فرهنگی علوی، خیریه امام حسن مجتبی(ع) و... همکاری میکند. فرقی ندارد در چه حوزهای باشد؛ مهم این است که بتواند کاری برای مردم محله و حتی شهرش انجام دهد. آنقدر با ادب و احترام صحبت میکند که نوجوانان محله او را بانویی پیگیر و دلسوز معرفی میکنند.
در مطبوعات و کتابهای تاریخی از این بخش شهر به نام اراضی پادگان یاد شده است. ساختمانهای این پادگان را در دوره قاجار؛ روسها و انگلیسیها ساخته بودند و در زمان پهلوی با تشکیل ارتش، ساختمانهای جدید جایگزین آن شدند. اکنون پادگان لشکر ۷۷ در این محله قرار دارد. پیش از انقلاب این محله را به نام «پهلوی» میشناختند.
خیابان ثامن الائمه(ع) که هنوز هم بسیاری از ساکنان محله امام خمینی (ره) آن را با نام سردادور(سرهنگ خوشنام ارتش در پیش از انقلاب) میشناسند یکی از خیابانهای قدیمی منطقه8 است. این خیابان با درختان برافراشته نمای زیبایی دارد. عرض کم معبر و تردد زیاد خودروها در این مسیر سبب شده تا ساعاتی از روز بهویژه زمانهایی که ادارهها و مدارس تعطیل میشوند ترافیک زیادی در این مسیر به وجود آید. امید مردم این محله برای رفع ترافیک، تعریض این خیابان پس از جابهجایی پادگان ارتش است.
زلزله بم، انفجار قطار نیشابور، زلزله کرمانشاه، سیل سیستان و... اتفاقاتی هستند که هرکدام ما از آنها چیزهایی را شنیدهایم و در قاب کوچک تلویزیون با تماشای اندوه و غم مردم شاید گریستهایم.
ما همه چیز را از کیلومترها این طرفتر تماشا کردهایم و شاید گاهی کانال را چرخاندهایم چون دیگر توان دیدن آن را نداشتهایم در حالی که در همان زمان کیلومترها آنطرفتر افرادی در میان همین صحنهها بودهاند و این حوادث بخشی از خاطرات زندگیشان شده است، خاطراتی که زیستن با آنها را خودشان انتخاب کردهاند. در این شماره شهربانو با سه بانو که در هلال احمر مشغول به کار هستند ، گفتوگو کردهایم.
او در مدت 28سال خدمتش، سه کتاب «راهنمای معلم، پیامهای آسمان»، «همیار معلم»، و «از ارزشیابی تا یادگیری» را منتشر کرد و تولید نرمافزار قرآنی «سراج»، ویژه درسهای پیامهای آسمان و قرآن را در سابقه کاریاش ثبت کرد.
«طیبه خواجه بیدختی» سرگروه آموزشی استان خراسان رضوی، تمام فکر و دغدغهاش توانمندسازی دبیران در چگونگی انتقال صحیح مفاهیم دینی و اخلاقی به دانشآموزان است.
«قویفکر» جوان خوشسلیقهای است که علاقه زیادی به حوزه صنایع دستی دارد، به همین دلیل هم تصمیم میگیرد با برپایی مغازهای در بولوار مدرس ابتدا صنایع دستی مشهد و سپس صنایع دستی شهرهای مختلف کشور را برای علاقهمندان به این حوزه عرضه کند.
کمکم کسبوکارش رونق میگیرد و تنوع صنایع دستیای که در بازار ارائه میدهد، بیشتر میشود. اکنون 20سال از ورود او به این شغل میگذرد و خوشذوقی او در انتخاب این هنر نهتنها باعث شده است مشتریان خاص خودش را داشته باشد
سید محمد جواد هاشمی سه ساله بود که در کنار پدر و مادرش مینشست و صدای آهنگین تلاوت قرآن آنها را گوش میداد، شنیدن این صدا آن هم در سن بسیار کم برایش بسیار لذتبخش بود، بهطوری که با وجود نداشتن سواد از پدرش خواست تا خواندن سورههای قرآن را به او یاد دهد. میخواست مانند پدر، مادر و برادر بزرگترش بتواند قرآن را با صدایی زیبا بخواند.
پدر که علاقه او را میدید فرزندش را به جلسات قرآن در خانه استاد محمد بیداد میبرد و بعد از مدتی او را در مهدالرضا(ع) ثبتنام کرد.
17اسفند سال 63 حمله هوایی جنگندههای عراقی نوع دیگری زخم بر پیکره این شهر گذاشت. «یوسف آقاپور» که اکنون پنجاهونهساله است نیز در ماههای پایانی خدمت سربازی از این زخم بینصیب نماند.
حالا دست راستش قطع است، چشم راست مصنوعی است و دست چپ آرنج ندارد و دو انگشت آن کاملا بیحس است و با گذشت 37سال ترکشهایی هم در سر، قلب و مهره سوم از پایین در بدنش به یادگار دارد. جراحاتی که باعث شده است درجه جانبازی او 70درصد ثبت شود. تجربه 140بار عمل جراحی و پنج سال زندگی روی تخت بیمارستان حتی در واژه هم بهسختی میگنجد.