هنگام ظهر در خیابان فیاضبخش طنین الله اکبر به گوش میرسد، هر چه نگاه میکنیم مسجدی نمیبینیم، به سمت صدا میرویم و از رهگذران دربارهاش میپرسیم. یکی از ساکنان محله با انگشت اشاره ساختمانی را نشانمان میدهد که هیچ شباهتی به مسجد یا حسینیه ندارد، بنایی 4طبقه نزدیک شهرداری منطقه که شبیه ساختمانهای دیگر است و هیچ کاشیکاری یا تزیینات دیگری در آن به چشم نمیخورد، فقط روی سر در بنا نوشته شده است «مسجد 14معصوم(ع) به یاد شهید حسین دلدار، ساخت 1386».
در مطبوعات و کتابهای تاریخی از این بخش شهر به نام اراضی پادگان یاد شده است. ساختمانهای این پادگان را در دوره قاجار؛ روسها و انگلیسیها ساخته بودند و در زمان پهلوی با تشکیل ارتش، ساختمانهای جدید جایگزین آن شدند. اکنون پادگان لشکر ۷۷ در این محله قرار دارد. پیش از انقلاب این محله را به نام «پهلوی» میشناختند.
خوانساری که تجربه کارکردن در ریختهگری و تراشکاری را داشت و از کودکی نیز طراحی میکرد بهخوبی میدانست که قلم را باید با چه زاویه و درجهای بسازد و چگونه با حرکت دست روی فلز حرکت دهد تا آنچه میخواهد نقش ببندد، اولین قلمزنی را روی تفنگ شکاری پدر انجام داد اما بعد از نتیجه کار تصمیم گرفت تا این ذوق هنری خود را ادامه دهد آن هم بدون هیچ آموزش و استادی!
نام ایران درّودی مشهورتر از آن است که علاقهمندان به هنر آن را نشنیده باشند. بسیارى از سرگذشت پرافتخار او مطلعاند و میدانند که اصالتا مشهدی است و سال 1315 در خانه آبا و اجدادىای که بعدها آن را خراب و بیمارستان دکتر شاهینفر را جایگزینش کردند به دنیا آمده است. او از خیابان کج (آخوند خراسانی امروزی) و گنبد سبز خاطرات زیادى به یاد دارد. آثار نقاشی ایران درودی در ٦٤ نمایشگاه انفرادى، از موزه مکزیک گرفته تا توکیو، از موزه بروکسل گرفته تا معروفترین گالرىهای فرانسه، و بیش از ٢٥٠ نمایشگاه گروهى با هنرمندان دیگر، به نمایش گذاشته شده است.
حمید و دوست نوجوانش، علی رحمت، مدتها روی طرح مین نوری تحقیق کرده بودند. انواع مینهای تیایکس. ۵۰، پومز، والمرا، ضدخودرو و... را بهخوبی میشناختند و به مکانیسم پیچیده آنها آشنا بودند. دانش فنی و تجربیات قبلی باعث شده بود که این دو نوجوان، طرح مبتکرانهای را پیریزی کنند. مکانیسم عمل مین نوری با سیستم فتوسل بود. حمید و علی به روشن و خاموششدن خودکار چراغهای برق شهری همزمان با تاریک و روشنشدن آسمان دقت کرده بودند. پس درباره فتوسل تحقیق و طرحی تهیه کردند که این مدار را شبیهسازی و فعال کنند، آنهم به اندازهای کوچک که بتوانند آن را در یک مین جاسازی کنند. طرح بینظیری بود؛ میشد این سنسور مینیاتوری را روی هر نوع مینی سوار و آن را به یک مین الکترونیکی تبدیل کرد که قابل خنثیشدن نیست؛ چون به محض کناررفتن خاک و رسیدن نور به سنسور الکترونیکی، منفجر میشد.
«حامد کافی» یکی از ساکنان خیابان ثامنالائمه است که توانسته در عملیاتهای زیادی از حوادث جادهای و طرحهای امداد و نجات نوروزی گرفته تا زلزله بم، حادثه انفجار قطار نیشابور، زلزله کرمانشاه و هزاران عملیات دیگر شرکت کند و جان افراد زیادی را نجات بخشد. او در تمام این ۲۰ سال داوطلبانه در جمعیت هلال احمر استان خدمت کرده و تحصیلاتش را در زمینه مددکاری ادامه داده است.
«قصابی یا همان فروش محصولات پروتئینی از جمله مشاغلی است که نیاز به روحیه و مهارتهای خاص دارد.» این جملهای است که اسد سلطانی میرزایی میگوید. او متولد فریمان است و بیش از 60سال است که در محله امام خمینی (ره) قصابی دارد. با این کاسب قدیمی همکلام شدیم تا راه و رسم کارش را به ما بگوید.
سرانجام با دستور شفاهی مقامات ایرانی، نیروهای مقاومت پس از خارج کردن مردم از طریق رودخانه کارون، از شهر خارج شدند و این شهر به مدت ۵۷۸ روز به تصرف رژیم بعث درآمد. باوجود این غیورمردان ایرانی پس از ۱۹ ماه تلاش توانستند طی عملیات غرورآفرین بیتالمقدس این پیام را به ملت ایران مخابره کنند: شنوندگان عزیز توجه فرمایید؛ خونین شهر، شهر خون آزاد شد. این دلنشینترین جملهای بود که در طول سالهای زندگیام شنیده بودم.