اینجا خیران دور هم جمع هستند و هر سال حدود بیستسرویس جهیزیه جمع و جور میشود. تا حالا هم حدود 500سرویس جهیزیه به نیازمندان دادهاند. فاطمه شبانی، خانم این خانه که 67سال دارد و بین خانمها به فامیلی همسرش بطحایی معروف است، سالهاست که خانهاش، خانه امید نوعروسان است و اشک اندوه و شوق آنها را میبیند.هرهفته شنبهها و چهارشنبهها، بانوان خیّر در این خانه جمع میشوند و دست به دست هم میدهند تا وسایل جهیزیه را آماده کنند.
محله دانشجو یادگار خانههای اهدایی حسینآقا ملک در سال ۱۳۳۸ به حدود۳۵۰۰ نفر از فرهنگیان مشهد است. روند توسعهای محله دانشجو به اواسط دهه۶۰برمیگردد؛ آنزمان مردم شروع به ساختوساز خانه در این محدوده کردند. زمینها قطعههای۵۰۰متری بود. نام «دانشجو»هم از اواخر دهه۷۰روی محله نشست.

سال1400 بود که روی سکو ایستاد و مدال طلای آزمون المپیاد کارآفرینی کشور را از آن خود کرد. احمدرضا عافی دانشآموز پرتلاش محله دانشجو ست که در کلاس یازدهم تحصیل میکند و تاکنون در المپیادهای مختلفی شرکت کرده است. رشته کارآفرینی اخیرا به آزمونهای المپیادی اضافه شده و هنوز مزایای سایر رشتهها از جمله معافیت از سربازی و کنکور، شامل برگزیدگانش نمیشود اما احمدرضا بهدلیل اینکه متوجه شده این رشته نیاز جامعه است، بدون توجه به مزایای شخصیاش آن را انتخاب کرده است.
اگر کسی عنایت و الطاف الهی و محبت حضرت رضا(ع) را باور داشته باشد، میداند حتی زمانی که حاجتش داده نشده، خیر و حکمتی در آن است. فقط باید توکل به خدا کنیم و راضی به رضایش باشیم چراکه خدا از پدر و مادر به ما مهربانتر است و همانطور که گاهی ما خواستهای داریم اما مادر با همه مهر و محبتش آن را به ما نمیدهد و میگوید به صلاحمان نیست، خدا نیز دادهاش نعمت و ندادهاش حکمت است. اکنون هم نه اینکه هیچ خواسته و مشکلی نداشته باشم ولی دیگر فهمیدهام که باید راضی به رضای خدا بود.
این نوجوان جهادی که هنگام شیوع کرونا در دوخت ماسک و تهیه بستههای معیشتی نیز حضور فعال داشته است، برای نیازمندان و محرومان در تهیه و توزیع غذای گرم هم مشارکت دارد. میگوید: من در حالت عادی روزی هفتاد هشتاد هزار تومان خرج میکنم اما از وقتی اردوهای جهادی میرویم، خرج خودم را به 20هزار تومان رساندهام و باقی این پول را کنار میگذارم تا در اردوهای جهادی صرف نیازمندان کنم.
حسن محقق، مدیر مدرسه میگوید: ناشنوایانی که در مدارس عادی و کنار دیگر دانشآموزان درس میخوانند در بزرگسالی به مراتب قویتر و موفقتر از سایر ناشنوایان هستند چراکه این همنشینی با افراد عادی، کمک میکند تا ناشنوایان زندگیای عادی داشته باشند.
وقتی آتش به جان مدرسه افتاد، معلم مدرسه خودش را به دل آتش زد، با اینکه می توانست در همان لحظات اولیه از مهلکه جان به درد ببرد اما در میدان ماند و برای نجات جان دانش آموزان مدرسه و کسانی که خودشان را به صحنه آتش سوزی رسانده بودند، تا آخرین لحظه سوختن و از پا افتادنش تلاش کرد.
خیابان معلم 45 به نام پرورش نامگذاری شده است. این معبر دارای سه فضای سبز نسبتا بزرگ به نام بوستانهای اتحاد و گلسا و فضای ذخیره نهال منطقه11 است. وجود دانشگاه فرهنگیان، چند مدرسه غیرانتفاعی و برگزاری برخی برنامههای خیابانی اداره اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه در این معبر سبب شکلگیری یک مرکز فرهنگی شده است. البته وجود اراضی رهاشده بسیار در این معبر سرسبز و زیبا ناامنیهایی برای محله به همراه داشته است.