صبح 30 فروردین امسال و در هنگام عملیات، برای احسان مروی با هفت سال سابقه کار در آتش نشانی مشهد، حادثه ای رخ داد که در حکم پاره شدن همان زرورق زیبای ظاهری بود. « هوای آن روز مشهد، بارانی بود و باد شدیدی می وزید. حادثه سقوط درخت روی سه خودرو در محدوده سرافرازان اعلام شد. به محل اعزام شدیم و برای تثبیت و بریدن درختی که تنومند بود اقدام کردیم. هنگام برداشتن تجهیزات مورد نیاز، درِ خودرو که جک دارو قوی بود بسته شد و یک بند انگشت دستم لای در جا ماند.»
محله دانشجو یادگار خانههای اهدایی حسینآقا ملک در سال ۱۳۳۸ به حدود۳۵۰۰ نفر از فرهنگیان مشهد است. روند توسعهای محله دانشجو به اواسط دهه۶۰برمیگردد؛ آنزمان مردم شروع به ساختوساز خانه در این محدوده کردند. زمینها قطعههای۵۰۰متری بود. نام «دانشجو»هم از اواخر دهه۷۰روی محله نشست.
علیرضا رحیمی میگوید: از همان ابتدا وقتی روحیه پیشکسوتان سازمان را میدیدیم که با چه انگیزه و نشاطی در عملیاتها حاضر میشدند و یا وقتی از نزدیک شاهد تلاش همکارانم برای نجات مردم و به حداقل رساندن خسارتهای جانی و مالی بودم و روشن شدن جرقه امید در یک خانواده نجاتیافته را میدیدم، بسیار برایم لذتبخش و آموزنده بود و روز به روز بیشتر به شغلم علاقهمند میشدم.
کوچه دانشجوی20 یکی از معابر فرعی محله دانشجو ست که بولوار دانشجو را به خیابان قائممقام فراهانی متصل میکند. شکلگیری این معبر از اوایل دهه70 و با ساختوسازهای پراکنده آغاز شد. از همان ابتدا با ایجاد چند فضای ورزشی در دانشجوی20 ورزشکاران زیادی در این مسیر تردد میکردند و اکنون هم با توسعه فضاهای ورزشی این روند ادامه دارد. علاوهبر مکانهای ورزشی، وجود مدارس دولتی و غیردولتی در این کوچه و معابر اطراف آن پای دانشآموزان زیادی را در طول سال به این کوچه باز میکند.
به سراغ یکی از مراکز نگهداری کودکان بیسرپرست و بدسرپرست رفتیم. بین فرهنگ ۳۳ و ۳۵ پلاک طلایی رنگ خیریه گلستان رضا خودنمایی میکند. از در که وارد میشویم درخت کهنسال وسط باغچه سایبان کودکان شده و میز پینگ پنگ همنشین بادهای تابستانی است. آهسته قدم برمیدارم سنگفرش این خانه پوشیده از دلهای شکسته و قلبهای زخم خورده است. مبادا با نگاه یا کلامی نسنجیده و ترحمآمیز درد دیگری بر دلشان بیندازم. با ورودم به داخل خانه یکایک بچهها بلند میشوند و سلام میکنند.
اینجا خیران دور هم جمع هستند و هر سال حدود بیستسرویس جهیزیه جمع و جور میشود. تا حالا هم حدود 500سرویس جهیزیه به نیازمندان دادهاند. فاطمه شبانی، خانم این خانه که 67سال دارد و بین خانمها به فامیلی همسرش بطحایی معروف است، سالهاست که خانهاش، خانه امید نوعروسان است و اشک اندوه و شوق آنها را میبیند.هرهفته شنبهها و چهارشنبهها، بانوان خیّر در این خانه جمع میشوند و دست به دست هم میدهند تا وسایل جهیزیه را آماده کنند.
سال1400 بود که روی سکو ایستاد و مدال طلای آزمون المپیاد کارآفرینی کشور را از آن خود کرد. احمدرضا عافی دانشآموز پرتلاش محله دانشجو ست که در کلاس یازدهم تحصیل میکند و تاکنون در المپیادهای مختلفی شرکت کرده است. رشته کارآفرینی اخیرا به آزمونهای المپیادی اضافه شده و هنوز مزایای سایر رشتهها از جمله معافیت از سربازی و کنکور، شامل برگزیدگانش نمیشود اما احمدرضا بهدلیل اینکه متوجه شده این رشته نیاز جامعه است، بدون توجه به مزایای شخصیاش آن را انتخاب کرده است.
اگر کسی عنایت و الطاف الهی و محبت حضرت رضا(ع) را باور داشته باشد، میداند حتی زمانی که حاجتش داده نشده، خیر و حکمتی در آن است. فقط باید توکل به خدا کنیم و راضی به رضایش باشیم چراکه خدا از پدر و مادر به ما مهربانتر است و همانطور که گاهی ما خواستهای داریم اما مادر با همه مهر و محبتش آن را به ما نمیدهد و میگوید به صلاحمان نیست، خدا نیز دادهاش نعمت و ندادهاش حکمت است. اکنون هم نه اینکه هیچ خواسته و مشکلی نداشته باشم ولی دیگر فهمیدهام که باید راضی به رضای خدا بود.