محله دانشجو

محله
منطقه ۱۱

دانشجو

محله دانشجو یادگار خانه‌های اهدایی حسین‌آقا ملک در سال ۱۳۳۸ به حدود۳۵۰۰ نفر از فرهنگیان مشهد است. روند توسعه‌ای محله دانشجو به اواسط دهه۶۰برمی‌گردد؛ آن‌زمان مردم شروع به ساخت‌وساز خانه در این محدوده کردند. زمین‌ها قطعه‌های۵۰۰متری بود. نام «دانشجو»هم از اواخر دهه۷۰روی محله نشست.

محله دانشجو
45سال نقاشی‌ بر دیواری‌های شهر
حمیدرضا ابوالفضلی می‌گوید: من خیلی زودرنجم. بارها شده رنگ‌هایم را دزدیده‌اند یا حق و حقوقم را نداده‌اند اما از هیچ‌کدام به این اندازه ناراحت نمی‌شوم که ببینم کسی تصاویر را نگاه کند و با بی‌تفاوتی رد شود. نقاشی باید حس داشته باشد، مخاطب را کنجکاو کند و بتواند با او ارتباط بگیرد. برای همین اگر ببیند کسی به تصاویرش توجه نمی‌کند گمان می‌کند این ویژگی‌ها را ندارد.
بانوان آتش‌نشان، دور از عملیات!
مژگان دانشمند توضیح می‌دهد: در یک‌سال گذشته به‌واسطه کاهش حضور بانوان در عملیات‌ها در طرح «شهر ایمن» که توسط سازمان آتش‌نشانی انجام می‌شد، حاضر شدم تا به‌عنوان مربی این دوره‌ها شهروندان را درباره مسائل ایمنی آگاه کنم. در این مدت در بیش از 150مجتمع مسکونی حاضر شدیم تا آموزش‌های ایمنی را به شهروندان ارائه کنیم.
ربات‌سازی نوجوان محله دانشجو
هفت سال بیشتر‌ نداشت که برای اولین‌‌بار دست به صفحه‌کلید کامپیوتر برد. شاید اگر آن روزها به محل کار پدرش نمی‌رفت و پشت کامپیوتر نمی‌نشست، هیچ وقت علاقه او به علم کامپیوتر و برنامه‌نویسی شکل نمی‌گرفت. اما سرنوشتش این بود که در این سن، حرفه مورد علاقه‌‌اش را بشناسد و در نه‌سالگی بر بسیاری از کارهای کامپیوتری مسلط شود.
آتشنشانان؛ مردان مأموریت‌های سخت
صبح 30 فروردین امسال و  در هنگام عملیات، برای احسان مروی با هفت سال سابقه کار در آتش نشانی مشهد، حادثه ای رخ داد که در حکم پاره شدن همان زرورق زیبای ظاهری بود. « هوای آن روز مشهد، بارانی بود و باد شدیدی می وزید. حادثه سقوط درخت روی سه خودرو در محدوده سرافرازان اعلام شد. به محل اعزام شدیم و برای تثبیت و بریدن درختی که تنومند بود اقدام کردیم. هنگام برداشتن تجهیزات مورد نیاز، درِ خودرو که جک دارو قوی بود بسته شد و یک بند انگشت دستم لای در جا ماند.»
آتشنشان باید فراموش کار باشد
علیرضا رحیمی می‌گوید: از همان ابتدا وقتی روحیه پیشکسوتان سازمان را می‌دیدیم که با چه انگیزه و نشاطی در عملیات‌ها حاضر می‌شدند و یا وقتی از نزدیک شاهد تلاش همکارانم برای نجات مردم و به حداقل رساندن خسارت‌های جانی و مالی بودم و روشن شدن جرقه امید در یک خانواده نجات‌یافته را می‌دیدم، بسیار برایم لذت‌بخش و آموزنده بود و روز به روز بیشتر به شغلم علاقه‌مند می‌شدم.
کوچه برو و بیای ورزشکاران
کوچه دانشجوی20 یکی از معابر فرعی محله دانشجو ست که بولوار دانشجو را به خیابان قائم‌مقام فراهانی متصل می‌کند. شکل‌گیری این معبر از اوایل دهه70 و با ساخت‌وساز‌های پراکنده آغاز شد. از همان ابتدا با ایجاد چند فضای ورزشی در دانشجوی20 ورزشکاران زیادی در این مسیر تردد می‌کردند‌ و اکنون هم با توسعه فضاهای ورزشی این روند ادامه دارد. علاوه‌بر مکان‌های ورزشی، وجود مدارس دولتی و غیردولتی در این کوچه و معابر اطراف آن پای دانش‌آموزان زیادی را در طول سال به این کوچه باز می‌کند.
میزبان کودکانی که از زندگی جا مانده‌اند
به سراغ یکی از مراکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست و بد‌سرپرست رفتیم. بین فرهنگ ۳۳ و ۳۵ پلاک طلایی رنگ خیریه گلستان رضا خودنمایی می‌کند. از در که وارد می‌شویم درخت کهنسال وسط باغچه سایبان کودکان شده و میز پینگ پنگ همنشین بادهای تابستانی است. آهسته قدم برمی‌دارم سنگفرش این خانه پوشیده از دل‌های شکسته و قلب‌های زخم خورده است. مبادا با نگاه یا کلامی نسنجیده و ترحم‌آمیز درد دیگری بر دلشان بیندازم. با ورودم به داخل خانه یکایک بچه‌ها بلند می‌شوند و سلام می‌کنند.