حمید مروی حالا اسمی شناختهشده بین اهالی فوتبال خراسان است. سیاهجامگان، ابومسلم، پیام خراسان و... اینها فقط چند تیمی است که او در آنها دورهای از زندگی حرفهایاش را فوتبال بازی کرده است. علاوه بر اینها چندین سال هم در شهرها و تیمهای مختلف فعالیت ورزشیاش را ادامه داده است. او حالا مدرک مربیگری درجه ۳ آسیا را دارد و در آکادمی سنگچولی به مربیگری مشغول است، اما معتقد است که تمام این موفقیتها و تجربهها در دوران کودکیاش ریشه دارد. با افتخار میگوید که بچه پایینشهر مشهد است و فوتبال را از زمینهای خاکی شهرک شهید باهنر شروع کرده است.
محله شهیدباهنر که در شرقیترین نقطه مشهد قرار دارد، در گذشته محل سکونت کارگران اراضی «خیابان» بوده و به همین دلیل به «قلعهخیابان» مشهور بوده است. اراضی خیابان، زمینهای زراعی است که شاه عباس بعد از احداث خیابان مشهد، بيرون از دروازه شهر خريد، تا با آن زراعت و حاصلش صرف طعام رايگان زوّار حرم حضرت رضا (ع) شود.
روایتهایی از زنان سوزندوز بلوچ و افغانستانی در محله شهید باهنر که فرهنگ و تاریخ خود را در میان روزمرگیها حفظ میکنند.
پدرم در شهرک شهیدرجایی (قلعهساختمان) فردی بانفوذ و معتمد مردم بود و من هم درجریان مبارزان انقلابی، پدرم را در مسجد جامع شهرک همراهی میکردم. همان زمان بود که باتوجهبه ناامنیهای موجود، با همراهی تعدادی از روحانیون و افراد امین و تعدادی از جوانان تلاش کردیم پایگاهی مردمی در این مسجد ایجاد کنیم تا با ناامنیها مقابله و مبارزات انقلابی را ساماندهی کنیم. عدهای از اهالی هم سلاح شکاری داشتند و به ما پیوستند. ما هم تعدادی سلاح از تربت جام خریداری و آنها را در یک کامیون جاسازی کردیم تا برای پشتیبانی مبارزات انقلاب در مشهد از آنها استفاده کنیم.
امید مرتضایی از بدو تولد نه صدایی را میشنیده و نه قدرت تکلم داشته. با وجود این از همان اول شور و انگیزه زیادی برای زندگی کردن داشته است. او در کودکی به مدرسه ناشنوایان میرود و تا کلاس ششم درس میخواند. بعد هم هر کار مؤثری که فکرش را بکنید انجام میدهد تا کمک خرج خانواده باشد از بنایی بگیرید تا باربری. اما نقطه پررنگ زندگی امید، ورزش کشتی است. از نوجوانی فعالیتش را شروع میکند و کلی مدال استانی و کشوری هم کسب میکند اما مهمترین مدال او مدال برنز مسابقات جهانی کشتی ارمنستان است.
جوادبهاری تمام عمرش را پای این ورزش گذاشته است. از همان کودکی و در زمینهای خاکی انتهای محله کشاورز شهرک شهید رجایی با توپهای نیملای پلاستیکی سبک، روپایی زده است.
باید تمام تصوراتتان را از یک محله معمولی دور بریزید و بعد وارد خیابان تاجرآباد شوید. گاه از جلوی یک پارچهفروشی عبور میکنید و محو انبوه رنگهای لباسها میشوید، گاهی هم عطر عجیب ادویههای پاکستانی شما را به داخل عطاریها میکشاند. نام خیابان حر ٨٢ در شهرک شهید باهنر، تاجرآباد است.
حسن محمدی که لیسانس فناوری جوش دارد با کمک همسرش خانهای را با هزینه شخصی برای آموزش قرآن و برگزاری کلاسهای فرهنگی اجاره کردهاند. در دوران کرونا و با تعطیلی آموزشگاهها مادر آقای محمدی از حیاط این آموزشگاه برای پرورش گل و گیاه استفاده میکند