محله شهید باهنر

محله
منطقه ۶

شهید باهنر

محله شهیدباهنر که در شرقی‌ترین نقطه مشهد قرار دارد، در گذشته محل سکونت کارگران اراضی «خیابان» بوده و به همین دلیل به «قلعه‌خیابان» مشهور بوده است. اراضی خیابان، زمین‌های زراعی است که شاه عباس بعد از احداث خیابان مشهد، بيرون از دروازه شهر خريد، تا با آن زراعت و حاصلش صرف طعام رايگان زوّار حرم حضرت رضا (ع) شود.

محله شهید باهنر
کاسبان منصف، هوای مشتری‌ها را دارند
اینجا فرق‌هایی با مغازه‌های دیگر دارد. خانمی وارد مغازه می‌شود که با لبه چادر چهره‌اش را پوشانده است. چند قلم جنس برمی‌دارد و در آخر فقط10هزار تومان روی پاچال می‌گذارد. کمی که می‌گذرد چشمم می‌افتد به پنج حساب دفتری قطور بالای یکی از قفسه‌ها. داخل این دفتر‌ها اسامی افرادی نوشته شده که جنس نسیه برده‌اند. دفتر‌ها را ورق می‌زنم. با یک حساب سر انگشتی متوجه می‌شوم که بالای بیست میلیون تومان جنس نسیه داده شده است. نسیه‌هایی که بیشترش پرداخت نمی‌شود.
شب‌های پرشور رمضان در مساجد شهرک شهید باهنر
مساجد شهرک شهیدباهنر شاید در ظاهر فقط مکانی برای نمازخواندن و عبادت‌کردن به نظر برسند، اما پا به دلشان که می‌گذاری، همه‌چیز فرق می‌کند. متوجه می‌شوی که همین خانه‌های کوچک معنوی به شریان‌های پنهان حیات در محله‌ها تبدیل شده‌اند. شبیه قلاب‌هایی هستند که آدم‌ها را به هم وصل می‌کنند.مسجدالرضا(ع)، مسجد‌صاحب‌الزمان(عج)، مسجدحضرت زهرا(س)، مسجدجوادالائمه(ع)، مسجدقمربنی‌هاشم(ع)، مسجدموسی‌بن‌جعفر(ع) و مسجدجامع حضرت ابوالفضل(ع) از جمله این مساجد هستند.
 رزمی‌کار کوچک و بلندپرواز
یک‌سال بیشتر نیست که پا به این مسیر گذاشته، اما در همین مدت کوتاه سه مدال کسب کرده است. آخرین مدالش هم برمی‌گردد به مسابقات کشوری دفاع نوین بانوان که فدراسیون ورزش‌های رزمی برگزار کرد. او در این مسابقات موفق به کسب مدال طلا شد که یکی از اهداف و آرزوهای زندگی‌اش بود. ستایش رحیمی‌دهسوری رزمی‌کار یازده‌ساله شهرک شهیدباهنر است که با همین سن‌وسال کم، تجربه فراوانی در رشته دفاع‌شخصی دارد؛ تجربیات و خاطراتی که قرار است برایمان تعریف کند.
 دلو‌سازی با لاستیک فرسوده!
سطل‌سازی شغلی کمتر شناخته‌شده است که در مشهد فقط در چند کارگاه در محدوده شهرک شهید رجایی و شهید باهنر افرادی به آن مشغول هستند. کاری سخت و پرزحمت که هر کسی از پس آن برنمی‌آید. دلو، دول، سطل و... هر کسی اسمی روی آن گذاشته است. اما خلاصه ماجرا این است که این‌ها سطل‌های سیاه لاستیکی‌ای هستند که از لاستیک‌های مستهلک ماشین‌های سنگین به وجود می‌آیند. لاستیک‌هایی که تا پیش از آن فکر می‌کردیم که پس از مستهلک‌شدن دیگر به کاری نمی‌آیند و قاطی ضایعات دیگر یک گوشه شهر گم و گور می‌شوند. همین لاستیک‌های فرسوده در حال حاضر دانه‌ای 30هزار تومان فروخته می‌شوند و بعد یک جا تبدیل به خورجین می‌شوند، جایی دیگر تشت آب گوسفندها، یک جا کفش، طناب، انواع واشر و...
رادیو ضبط دوپا!
«آن روزها شده بودم ضبط دوپا!» این را پیرمرد زنده‌دل محله شهید باهنر می‌گوید و این‌طور تعریف می‌کند: «گاهی که در تظاهرات‌ها شرکت می‌کردم ضبط بزرگ ناسیونال با چند باتری قوی و نوار کاست‌های خالی با خودم برمی‌داشتم و روی شانه‌ام می‌گرفتم و شعارها را ضبط می‌کردم... حدود 26نوار پر کردم که گنجینه‌ام بودند. هر وقت روستایمان «سلامه» در شهرستان خواف می‌رفتم چند نوار را با خودم می‌بردم تا اهالی آنجا بدانند انقلاب با زحمت و خون‌دل انقلاب شده است. هر بار هم دور و بری‌ها و فامیل اصرار می‌کردند که به آن‌ها بدهم و من هم که دل‌رحم بودم این نوارهای یادگاری را بذل و بخشش می‌کردم و اکنون حسرت آن نوارها و شعارها بر دلم مانده زیرا حتی یک دانه‌اش هم برایم باقی نمانده است.
سعید احمد سرکوهی؛ دوتارنوازی که هنوز خودش را خوشه‌چین می‌داند
سعید احمد سرکوهی، سرپرست گروه ساریکا که حالا موسیقی مقامی را در خارج از مرزها هم می‌نوازد، سال ۷۴ اولین دوتار زندگی‌اش را خرید. همان دوتار هم سبب آشنایی او با استاد جهانگیر دوتارنواز معروف شد. اولین دوتارش را از کارگاه همین استاد می‌گیرد و همان‌جا زیر نظر او آموزش می‌بیند. او می‌گوید: «دو، سه سال مداوم ساز زدم. ساز را زمین نمی‌گذاشتم. اوایل فقط برای دل خودم می‌زدم و همراه با آن می‌خواندم. آن ور نمی‌زدم که بتوانم جواب یک خواننده قدر را بدهم. آن‌قدر ساز زدم که یک روز ساز توی دست‌هایم شکست! اما بالأخره نتیجه‌اش را هم دیدم.»
مسجد حضرت مهدی(عج)؛ سرمایه معنوی محله شهیدباهنر
تفاوت مسجد حضرت مهدی(عج) که در خیابان حر82 و محله شهید باهنر قرار دارد با سایر مساجد به معماری، بنا، امکانات و قدمت ساخت آن نیست؛ بلکه در برنامه‌هایی است که دست‌اندرکاران آن و به‌ویژه امام جماعت مسجد برای اعضای محله و حتی محله‌های هم‌جوار درنظر گرفته‌اند. در همان برخورد اول این تفاوت‌ها به چشم می‌آید.