سعید احمد سرکوهی، سرپرست گروه ساریکا که حالا موسیقی مقامی را در خارج از مرزها هم مینوازد، سال ۷۴ اولین دوتار زندگیاش را خرید. همان دوتار هم سبب آشنایی او با استاد جهانگیر دوتارنواز معروف شد. اولین دوتارش را از کارگاه همین استاد میگیرد و همانجا زیر نظر او آموزش میبیند. او میگوید: «دو، سه سال مداوم ساز زدم. ساز را زمین نمیگذاشتم. اوایل فقط برای دل خودم میزدم و همراه با آن میخواندم. آن ور نمیزدم که بتوانم جواب یک خواننده قدر را بدهم. آنقدر ساز زدم که یک روز ساز توی دستهایم شکست! اما بالأخره نتیجهاش را هم دیدم.»
محله شهیدباهنر که در شرقیترین نقطه مشهد قرار دارد، در گذشته محل سکونت کارگران اراضی «خیابان» بوده و به همین دلیل به «قلعهخیابان» مشهور بوده است. اراضی خیابان، زمینهای زراعی است که شاه عباس بعد از احداث خیابان مشهد، بيرون از دروازه شهر خريد، تا با آن زراعت و حاصلش صرف طعام رايگان زوّار حرم حضرت رضا (ع) شود.
تفاوت مسجد حضرت مهدی(عج) که در خیابان حر82 و محله شهید باهنر قرار دارد با سایر مساجد به معماری، بنا، امکانات و قدمت ساخت آن نیست؛ بلکه در برنامههایی است که دستاندرکاران آن و بهویژه امام جماعت مسجد برای اعضای محله و حتی محلههای همجوار درنظر گرفتهاند. در همان برخورد اول این تفاوتها به چشم میآید.
ساختمان خیریه خاتمالنبیین(ص) واقع در حر ۹۸ سال ۸۰ تأسیس شد. در سالهای اول ۳۰ کودک ۴ تا ۱۱ سال در این مکان به طور شبانهروزی اسکان داشتند. بچههایی که سرپرست مناسبی نداشتند. این بچهها به مدت ۱۰ سال زیرپوشش این خیریه قرار میگرفتند. اما از سال ۹۰ با کمک خیریه اتفاقهای بهتری برای بچهها میافتد. حمایت میشوند تا وارد بازار کار شوند و روی پای خود بایستند. نکته متمایز این مؤسسه نیکوکاری با دیگر بنیادهای خیریه در این است که آنها بر آموزش و مهارتآموزی بچهها تأکید دارند و در کنار آن توانمندسازی خانواده، بهویژه مادر که شاکله اصلی خانه است. حتی برگزاری دورههایی برای ارتقای روحیه مادران و افزایش امید آنها به زندگی از دیگر ویژگیهای ممتاز این مؤسسه است.
روزی روزگاری قابلهها جایگاه مهمی در میان مردم داشتند. در هر محله و روستایی حتما یکی دو تا از آنها پیدا میشد تا بیدرنگ خودشان را به خانه زائو برسانند و بچه را صحیح و سالم به دنیا بیاورند. آنها ناجی بودند و میان اهالی ارج و قرب خاصی داشتند و گاهی بدون هیچ چشمداشتی در تولد نوزادان نقش داشتند اما حالا مدتهاست تمام این مناسبات تغییر کرده است. با بازشدن بیمارستانها نقش قابلهها روز به روز کمرنگتر شد تا جایی که حالا میتوان گفت قابلگی تقریبا فراموش شده است. ننه شیرین یکی از همین قابلههاست. پیرزنی باتجربه و همه فن حریف که کنار پسر و عروسش در خانهای کوچک در خیابان ذاکری در محله شهید باهنر زندگی میکند.
کوچه شهید ظفری یکی از کوچههای محله شهید باهنر است. کوچهای باریک و طولانی که انتهای آن به باغ تره میرسد. باغ ترهای که برخی کشاورزان ساکن این کوچه در آن مشغول کار هستند. کوچه شهید ظفری 30سال پیش به کوچه عیشآباد معروف بوده است. قدیمیترها تعریف میکنند این کوچه منتهی میشده به روستای عیشآباد. به همین دلیل تا مدتها به این اسم معروف بوده است.
حالا هشتمین دهه زندگیاش را پشت سر میگذارد، اما همه چیز را با جزئیات در حافظه دارد و با دقت خاصی تعریف میکند. برایمان از قلعه خیابان قدیم میگوید. از قلعهای بزرگ در همین منطقه که حدود 30 خانوار در آن زندگی میکردند، از مسجد جامع قدیم میگوید و تغییرات آن... علی اصغر خیابانی تنها، معروف به حاج علی اصغر گازی، متولد سال ١٣۱۵ است که به قول خودش از ٧سالگی تا ٧٠سالگی تمام زندگیاش را با پیشه اجدادش یعنی کشاورزی گذرانده است. پنج پسر دارد و سه دختر و ٥٠ تا نوه و نبیره! بابا و به قول خودش، بابوهایش همه ساکن قلعه خیابان بودهاند و حاجیزادهها و خانسالارهای این منطقه!
کوچه حر86 را سالهاست اهالی قدیمی کوچه، ذاکری مینامند؛ معبری قدیمی در شهرک شهید باهنر که با تأسیس مسجد معروف موسی بن جعفر(ع) در همین کوچه در بین ساکنان جدید به نام کوچه موسی بن جعفر(ع) معروف شده است. از اهالی که درباره نام قدیمی کوچه میپرسم اطلاعات زیادی در دست ندارند اما میگویند که ذاکری ظاهرا نام شخصی بوده که سالها پیش در همین کوچه سکونت داشته است.