«تیبیتی» شاید واژه گمنامی برای من و شما باشد، اما خیلی از پدربزرگها و مادربزرگهای ما هنوز هم که میخواهند آدرسی را در حوالی چهارراه میدانبار تا چهارراهابوطالب بدهند، از تیبیتی کمک میگیرند.
بیش از ۵۰ سال است که حاج صفدر احمدی تمام خرج شام شب تاسوعا را یکنفره بهعهده دارد و حتی یک سال هم نشده که هیئت ابوالفضلیها بدون شام بماند.
«محمدامین دیانی» میگوید: گاهی سکینه (س) میشدم و گاهی شمر. چنان در نقشی که ایفا میکردم، غرق بودم که متوجه نبودم اطرافیانم مرا زیرنظر دارند.
اسماعیل امکانیمقدم، عمری را به آهنگری گذراند، اما آنچه او را سخت کرده بود، آهن و آهنگری نبود؛ بیکسی و تنهایی بود. آهن، تنها سهم او از زندگی بود. دستهای گرم او از هر ورق آهن سرد چیزی میساخت.
علی آشام از اولین تنورسازان مشهدی است که پیشترها آرزوها و رؤیاهایی برای شغلش داشت. حالا اما کارگاهش دارد نفسهای آخر را میکشد.
بستنیفروش چهارراه بهار وقتی کسی پول ندارد، از جیب خود مایه میگذارد و به او بستنی رایگان میدهد به این شرط که بعد پول را بیاورد.
با افزایش تمایل مردم به خرید لباسهای حاضری، چرخ زندگی ۴۰ خیاط کت و شلوار دوز خیابان گلستان کمتر میچرخد، اما کماکان خوشپوشی طرفداران خودش را دارد.