صندوق خاطرات

خاطره‌گویی جانبازان محله سرافرازان در "هم‌سنگران پدران آسمانی"
شهریور سال‌۱۳۸۵ اسم دورهمی‌شان را گذاشتند «هم‌سنگران پدران آسمانی». از آن سال به بعد در روز ولادت امام‌حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع)، جانبازان محله سرافرازان دور هم جمع می‌شوند و از خاطرات دفاع مقدس می‌گویند.
عروسی پر خاطره محسن و گلابتون با رسوم کرمانجی
خانواده محسن از کاشمر به خواستگاری آمدند. چون از راه دور آمده بودند، دو شب در خانه ما ماندند. حالا که فکر می‌کنم خیلی عجیب است که داماد شب خواستگاری به خانه‌اش برنگردد و با اقوامش در منزل عروس بماند.
پهلوان تختی در صندوق خاطرات میزبانانش در روستای گوارشک
سال‌1342 در روستای پهلوان‌پرور گوارشک، خاطره‌ای رقم خورد که تا امروز زنده است و دهان‌به‌دهان بین مردم می‌چرخد. بازماندگانی که این روز را به خاطر دارند، هنوز با شور و اشتیاق خاصی از آن صحبت می‌کنند. در این سال، روستای گوارشک که در بیست‌و‌چهار‌کیلومتری مشهد قرار دارد، میزبان جهان‌پهلوان غلامرضا تختی بود. در این روز، حدود 2 تا 3هزار نفر به دیدار تختی آمدند و آن‌قدر گاو و گوسفند و شتر جلو پایش کشتند که خود پهلوان از مردم خواست دیگر برایش خون نکنند.
سربازی محمدحسن آهنی هیچ‌گاه به سرانجام نرسید
یک‌بار به عنوان نیروی گارد شاهنشاهی انتخاب شدم تا برای گذراندن دوره‌ها بروم، ولی نماینده هنگامی که متوجه بینایی کم چشم چپم شد، من را کنار گذاشت.48روز به همین شکل می‌گذرد و دوستانش هر کدام برای گذراندن دوره آموزشی او را ترک می‌کنند. حالا تعداد کمتری از داوطلبان باقی‌مانده بودند. روزی فرمانده پادگان به محوطه خوابگاهی آن‌ها می‌آید و می‌گوید که نیروهای سرباز امسال تکمیل شده‌اند و باید به شهرهایشان بازگردند.
خواستگاری به سبک حاج علی‌اصغر یزدی
علی‌اصغر یزدی 70سال دارد و در سال1331 در ته‌پل‌محله به دنیا می‌آید. او که سابقه پنج‌سال حضور در دفاع مقدس را دارد، از اوایل دهه70 در محله رازی و خیابان حجاب سکونت دارد. فعالیت‌های قبل از انقلاب حاج علی‌اصغر روی ازدواج و زندگی آینده‌اش هم تأثیر می‌گذارد. او تصمیم می‌گیرد سبک جدیدی از خواستگاری را امتحان کند، خواستگاری‌ای که خیلی هم فاطمه خانم را متعجب نمی‌کند!
رفاقت کسبه قدیم مثال زدنی بود
حاج‌اصغر اغطایی متولد 1336 و از قدیمی‌ترین کاسب‌های محله کاشانی است که در بین مردم محله به مردم‌داری و خوش‌خلقی شناخته می‌شود. آن‌قدر خون‌گرم و صمیمی است که خیلی زود حرفمان گل می‌اندازد. حاج اصغر در میان راه‌انداختن کار مشتری‌هایش از گذشته برایمان می‌گوید: خاطرم هست یک روز پربرف وقتی برادر بزرگم برای انداختن برف‌ها ‌بالای پشت‌بام رفت، کارش که تمام شد از همان بالا خودش را روی برف‌ها ‌‌انداخت. برف تا سه‌ و نیم‌متر ارتفاع گرفته و تا لبه پشت‌بام بالا آمده بود.
ماجرای ازدواج گل‌محمد؛ ساکن قدیمی مشهدقلی
گل‌محمد محمدی هنوز سربازی نرفته بود که خیال ازدواج با دخترخاله‌اش را داشت. او متولد سال1329 و ساکن محله مشهدقلی است. ازدواج عاشقانه او با همسرش ماجرایی شنیدنی دارد.