صندوق خاطرات

خواستگاری پس از زیارت حرم امام رضا(ع)
ما روی حرف مادر حرف نمی‌زنیم. همه موافقت کردیم و به خانه آشنای پدرم رفتیم. در منزل آن‌ها مادرم از وقار و متانت دختر خانواده خوشش آمد و با موافقت من در همان دیدار از دخترشان خواستگاری کردیم.
سیستم‌های حفاظتی چه سالی وارد مشهد شد؟
در مشهد دهه 70 چهار‌پنج‌نفر بیشتر به کار درزمینه سیستم‌های حفاظتی مشغول نبودند؛ ازجمله دزدگیر شریفان، دزدگیر نت و‌... اسمی که من برای مغازه‌ام انتخاب کردم، «دزدگیر تسلا» بود.
افطاری‌های دهه ۵۰ در میان درختان توت بولوار وکیل‌آباد
علی حریری می‌گوید: خیلی از شهروندان مرکز شهر برای افطار و تفریح به بولوار وکیل‌آباد می‌آمدند و وسط بولوار که پر از درخت توت بود، فرش پهن می‌کردند.
روایت مادربزرگ محله سرافرازان از ماه رمضان‌های قدیم
موقع سحر که می‌شد، جلو خانه‌ها طبل می‌زدند. مردم هم وقتی صدای طبل می‌آمد بیدار می‌شدند و سحری می‌خوردند.
بهار منطقه ۱۱ در دهه‌های ۵۰ و ۶۰  از زبان علی چوپانکاره
علی‌آقا از جوی خیلی معروفی به نام «نهر گناباد» یاد می‌کند و می‌گوید: جوی گناباد از دامنه هزارمسجد، بین مشهد و چناران، سرچشمه می‌گرفت و از ضلع شرقی پارک ملت رد می‌شد و به باغ ملک‌آباد می‌رسید.
خاطره گل‌فروش خیابان شهید مفتح از داماد فراری
یک شب که اتفاقا برای هزینه عمل دخترم به پول احتیاج داشتم، گوشی‌ام زنگ خورد. مخاطب این‌طور خودش را معرفی کرد «من همان نامردی هستم که شب دامادی فرار کردم.L
روزی که تلویزیون به خانه‌ ما آمد
پنج‌شش‌سال بیشتر نداشتم که یک روز پدرم با یک جعبه چوبی بزرگ به خانه آمد. ما بچه‌ها و مادرم گوشه حیاط هاج‌وواج ایستاده بودیم و چشممان مسخ چیز ناشناخته‌ای بود که بابا با خودش آورده بود.