چنین به نظر میرسد که «خینعرب» بهعنوان محلهای که امروزه در ردیف محلات نسبتا محروم مشهد قرار دارد و بین «توس ۳۳»، «بولوار توس» و «بزرگراه شهید چراغچی» محصور شده است و بلوار «کشاورز» از میان آن میگذرد، فاقد تاریخی مدون باشد؛ اما با استفاده از اسناد و مدارک تاریخی، میتوان ضربات سنگینی به این ادعا وارد کرد.
درواقع نام منطقهای که امروزه مرکز آهنفروشان مشهد است، دستکم از سال۱۰۰۷خورشیدی و عهد شاهعباسیکم صفوی در منابع و اسناد تاریخی وجود دارد؛ بهدیگرسخن، خینعرب محلهای است با تاریخ مستند ۳۹۶ساله، یعنی نزدیک به چهار قرن.
اینکه اطلاعات ما درباره این محله، محدود است، چیزی از پیشینه پرفرازونشیب این مکان پرسابقه که روزگاری یکی از بزرگترین و آبادترین مزارع اطراف شهر مشهد -در بلوک موسوم به «میانولایت» - بود، کم نمیکند.
متأسفانه تحقیقات درباره سابقه خینعرب، عموما به تاریخ شفاهی مربوط به آن محدود بوده است و معدود مقالات و نوشتارهای موجود، از ضعف اطلاعات مستند رنج میبرند. بههمیندلیل، در نوشتار پیشِروی شما کوشیدهایم تاحدممکن غبار از تاریخ چهارقرنه خینعرب برداریم و نگاهی مستند و درخوراتکا به این تاریخ داشته باشیم.
صحبت درباره معنای خینعرب چندان ساده نیست. واژههایی از این دست که سابقهای چندصدساله دارند، در گذر زمان دستخوش تغییرات ظاهری شدهاند؛ بااینحال تردیدی نداریم که طی چهارصد سال گذشته، خینعرب را با همین نام میشناختهاند و برخی ادعاها که این نامگذاری را مربوط به دوره معاصر میداند و مدعی است که تعبیر «خین» معنای «گودال» میدهد و این مکان گودالی نسبتا بزرگ بوده است که عربها در آن زندگی میکردهاند، اساس درست و دقیقی ندارد.
این باور اشتباه درباره مفهوم خینعرب، احتمالا با اسامی قدیمی اطراف شهر مشهد مانند «حیطه زابلیها»، «گود خشتمالها» و مانند آن بیارتباط نیست؛ اما باید توجه داشته باشیم که برای نامگذاری چنین فضاهایی، نیاز به جعل واژه «خین» نبوده است و میشد از واژههایی مانند «حیطه» یا «گود» برای معرفی چنین مکانهایی استفاده کرد.
از سوی دیگر، استفاده از واژه «خین»، تنها منحصر به این منطقه در اطراف مشهد نیست. در میان اسامی مزارع و روستاهای موقوفه اطراف این شهر، به نامهایی مانند «خینچماقی» (جایی در میان چمن قهقهه) برمیخوریم که برداشت معنای «گودال» از آنها، معتبر بهنظر نمیرسد.
برخی دیگر معتقدند که «خین» را باید «چشمه» معنا کرد و ترکیب این واژه با واژه «عرب» خبر از چشمهای با این نام میدهد؛ هرچندکه این تدبیر در اطلاق معنای «خین» به دل مینشیند، اما برای این اقدام، نهمستند درخوراتکایی وجود دارد، نه اعتبار واژگانی.
حتی «خین» را به معنای «خیمه» گرفتن نیز (که برخی از اهالی این محله به آن اشاره میکنند) بهدلایلی که برشمردیم، فاقد اعتبار است. در فرهنگنامههای فارسی، عموما «خین» را واژهای کردی یا لُری و به معنای «خون» گرفتهاند. این واژه در میان کردهای شمال خراسان که صاحب لهجه «کرمانجی» هستند هم کاربرد دارد و بههمیندلیل، برخی معتقدند که میتوان آن را در معنای «خینعرب» جایگزین کرد.
اما واقعیت آن است که مهاجرت کردها به سوی خراسان، در دوره صفویه و احتمالا در دوره شاهعباسیکم رقم خورد و چنین شهرت دارد که تبار آنها به کردهایی برمیگردد که در غرب دریاچه ارومیه سکونت داشتهاند.
این در حالی است که «خینعرب» مدتها قبل از این کوچ تاریخی با همین نام شناخته میشده است و بههمیندلیل، نمیتوان معنای «خین» را با آنچه در زبان کرمانجی مورد استفاده است، یکسان دانست؛ هرچندکه در ادوار تاریخی بعد، چنانکه در «کتابچه میانولایت» (سیاهه مزارع و روستاهای اطراف مشهد در دوره ناصرالدینشاه) دیده میشود، بخشی از جمعیت کوچک خینعرب را افرادی از تبار کُرد تشکیل میدادهاند.
میرزاعلیاکبرخان نفیسی و نیز علامه دهخدا در «فرهنگ نفیسی» و «لغتنامه»، از «خینیدن» به معنای «آراستن» و «زینتدادن» یاد کردهاند؛ اما آیا میتوان از این واژه مصدری، کلمه «خین» را استخراج و به معنای آراستهشده یا مانند آن گرفت؟ آیا این اقدام مشکل ما را در شناخت علت نامگذاری خینعرب حل میکند؟ پیداست که چنین نیست.
احتمال بسیار دارد که «خین» تغییریافته واژهای اصالتا عربی بوده باشد و نامگذاری این منطقه به سدههای نخست اسلامی و زمانی بازگردد که طوایفی از اعراب در توسِ قدیم مستقر شدند. احمدبناسحاقیعقوبی (احتمالا درگذشته ۲۸۴ قمری) در کتاب «البلدان»، ضمن معرفی منطقه توس و نواحی اطراف آن مینویسد: «و بطوس قوم من العرب من طیّىء و غیرهم، و أکثر أهلها عجم»؛ در توس گروهی از اعراب قبیله طی و غیر آنها زندگی میکنند، اما بیشتر اهالی این ناحیه ایرانی هستند.
قبیله طی، همان قبیلهای است که حاتم طایی معروف، منسوب به آن است. آیا نام خینعرب، تغییر شکل یافته عنوانی است که همین اعراب بر مزرعه آباد حاشیه کشفرود گذاشتهاند؟ دراینباره فعلا هیچ نمیدانیم و باید منتظر پژوهشهای تاریخی جدید باشیم.
مهدی سیدی در کتاب «جغرافیای تاریخی مشهد» آورده که محل قدیمی روستای خینعرب، جایی در کنار تلاقی رودخانه بندگلستان (موسوم به کال چهلبازه) و کشفرود بوده است و محله امروزی خینعرب با جایگاه تاریخیاش فاصله دارد.
اگر این ادعا را بپذیریم، باید خینعرب را -مانند بسیاری دیگر از روستاها و مزارع بزرگ اطراف مشهد که پیشتر درباره آنها به تفصیل نوشتهایم- زاده کشفرود باستانی بدانیم. این روستا از شرق به اراضی فتحآباد و اسماعیلآباد، از غرب به اراضی بحرآباد و مهدیآباد، از شمال به حاشیه کشفرود و از جنوب به محدوده اراضی فرحآباد و خایقان منتهی میشد.
بهاینترتیب، خینعرب بر روی گستره حاصلخیز آبرفتِ ناشی از جریان رود مشهور کشفرود ساخته شده و از دیرباز کشاورزی پررونقی داشته است؛ بااینحال در باب مکان معرفیشده برای خینعرب توسط مهدی سیدی، میتوان تردیدهایی روا داشت.
در «کتابچه میانولایت»، مربوط به حدود ۱۵۰سال پیش، خینعرب اینگونه توصیف شده: «قدیمالنسق است. پانزده خانوار از کُرد و تُرک و تاجیک رعیت دارد. زراعت از قنات مشروب میشود. هوایش معتدل است. نوکر دیوانی ندارد.»
اگر محل اصلی قرار گرفتن روستا یا مزرعه خینعرب، همانجایی باشد که در کتاب «جغرافیای تاریخی مشهد» به آن اشاره شده است، استفاده از قنات برای آبیاری مزرعه، کمی دور از ذهن به نظر میرسد.
در متن کتابچه، هرجا به مزرعه یا روستای حاشیه کشفرود برمیخوریم، از نقش آب این رودخانه در آبیاری مزارع سخن به میان میآید و هوای آن «مرطوب» معرفی میشود. اما در توصیف روستای خینعرب، خبری از این واژگان کلیدی نیست. به همیندلیل، میتوان اینگونه برداشت کرد که تطبیق مکان حدودی فعلی با روستای قدیمی خینعرب، نباید چندان دور از ذهن باشد. هرچند که این فرض نیز، باید به بوته تحقیق و پژوهش سپرده شود.
طبق گزارش احتشام کاویانیان در کتاب «شمسالشموس»، «یک سهم از ۹ سهم» مزرعه خینعرب، موقوفه آستانقدسرضوی است. همین مسئله باعث میشود که بتوانیم به یافتن اسناد قدیمی خینعرب در مجموعه سندهای مرکز اسناد آستانقدسرضوی امیدوار باشیم.
قدیمیترین سندی که نگارنده این سطور درباره خینعرب یافت، همانطور که در ابتدای نوشتار اشاره شد، سندی مربوط به سال۱۰۳۷ قمری (۱۰۰۷ خورشیدی) است که امروزه در مرکز اسناد آستانقدسرضوی نگهداری میشود؛ سندی به شماره۳۱۸۲۸ که در آن از تأمین اعتبارات لازم برای مخارج مزرعه خینعرب سخن به میان آمده است.
در سندی مربوط به یک سال بعد از این تاریخ نیز باز به «پرداخت علوفه چهارپایان زارعان مزرعه خینعرب» اشاره شده است. از این تاریخ به بعد، اسناد متعددی داریم که در آنها نام خینعرب به چشم میخورد؛ مثلا سند شماره۳۴۰۱۴، مربوط به سال۱۰۷۸ قمری (۱۰۴۶ خورشیدی) که به موضوع «نفقةالقناة» یا هزینه تعمیر و نگهداری قنات خینعرب اختصاص دارد یا سند شماره۳۵۳۹۵، مربوط به سال ۱۱۴۷ قمری (۱۱۱۳ خورشیدی) یک سال قبل از آغاز سلطنت نادرشاه که در آن باز هم به موضوع تعمیر قنات مزرعه خینعرب اشاره شده است.
اسناد دوره قاجار نیز تصویری از این مزرعه به دست میدهد. در این دوره، مانند دورههای قبل، مزرعه در اختیار مستأجران قرار گرفته و آستانقدس برای رسیدگی به امور آن مباشرانی تعیین کرده بود. یکی از این مباشران که شاید بیش از دیگران شناخته شده باشد، رضا مهدوی، ملقب به «رئیسالتجار» است که نام او در اسناد بعد از پیروزی نهضت مشروطه، تا میانه دوره پهلوی اول، در ارتباط با مزرعه خینعرب دیده میشود.
رضا مهدوی نماینده مشهد در مجلس شورای ملی بود. مزرعه خینعرب در دوره قاجار، یکی از مزارع مشجر اطراف مشهد محسوب میشد. ظاهرا در سال ۱۳۱۰ خورشیدی -دوره نیابت تولیت محمدولیاسدی- مباشر مزرعه (احتمالا رضا مهدوی) دستور قطع تعدادی از درختان خینعرب را صادر کرده بود که این کار با دستور نایبالتولیه متوقف شد (سند۹۶۲۵۹، مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
در اسناد این دوره از تاریخ خینعرب، از شخصی به نام «ملامحمد خادم» (سند۱۰۴۹۹۰ مورخ ۱۳۳۵ قمری/ ۱۲۹۶ خورشیدی، مرکز اسناد آستانقدسرضوی) یا «شیخ محمدخادم» (سند۶۳۵۸۷، مورخ۱۳۰۲ خورشیدی، مرکز اسناد آستانقدسرضوی) سخن به میان آمده است که احتمالا بین سالهای ۱۲۹۶ تا ۱۳۰۲ بهمدت شش سال، مستأجر آستانقدس در مزرعه خینعرب بود.
ظاهرا این فرد ارتباط خوبی با سیدجواد ظهیرالاسلام، یکی از نایبالتولیههای آستانقدس در اواخر دوره قاجار، داشته است، چون به دستور وی مالالاجاره پرداختی ملامحمد را به وی باز میگرداندهاند. بااینحال این وضعیت در سال۱۳۰۲ خورشیدی تغییر کرد و باعث شد که مأموران اداره محاسبات آستانقدس، بر لزوم حضور «شیخ محمد خادم کشیک پنجم» برای رسیدگی به سابقه مالالاجاره مزرعه خینعرب، تأکید کنند.
در ادوار تاریخی بعد، مزرعه خینعرب مستأجران دیگری پیدا کرد؛ مثلا میدانیم که بین سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۴ خورشیدی، فردی به نام «حسین ضابطی» مستأجر این مزرعه بوده است (سند شماره۲۶۳۲۳، مرکز اسناد آستانقدسرضوی)؛ بااینحال نباید از یاد ببریم که این مستأجران، فقط از مزایای یک سهم از ۹سهم مزرعه خینعرب برخوردار بودند و بقیه این مزرعه، در مالکیت خصوصی خردهمالکانی قرار داشت که شناسایی آنها نیازمند مطالعات بیشتر است.
* این گزارش دوشنبه ۴ تیرماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۲۴۶ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.