فاطمه شوشتری - زهرا جمعهپور| مگر جز این است که طبق گفته بزرگان، اگر قوت قهرمانی نداری، روحیه جوانمردی را در وجودت پرورش بده؟ این را آقاسید با گوشت و پوست و استخوانش حس کرده است؛ جوانی فرهنگی که زیر سقف کارواشش تا دلتان بخواهد مهربانی و عشق داوطلبانه و بیچشمداشت به انسانها موج میزند.
سیدمحمدامین هاشمی که همه او را بهنام آقاسید میشناسند، یکی از طلبههای جهادگر محله بالاخیابان است. او در سیل سیدی یکی از بسیار افرادی بود که از جانودلش برای خانوادههای سیلزده خرج کرد. بعد از چند روز که کار لایروبی تمام شد، باز دلش آرام ننشست و اینبار از کارواشش مایه گذاشت و اعلام کرد خودروهای سیلزده را رایگان صفرشویی میکند.
البته او از خیلی سال پیش، در راه جهادگری قدم گذاشته است. از همان زمانی که با گوشت و پوستش مشکلات حاشیهشهریها را حس کرد و تصمیمش شد کمک به آنها. حالا آقاسید کمک به دیگران را دین طلبگیاش میداند و معتقد است کسی که دغدغه نان شب داشته باشد، دل به دینداری نمیسپرد.
با همین انگیزه هرجا نیاز به کمک باشد و توانش را در خود ببیند، داوطلبانه حاضر میشود. دیدن تبلیغات او برای کمک به سیلزدهها در فضایمجازی ما را چندساعتی به کارواشش در خیابان شهید کامیاب رساند و پای حرفهایش نشاند.
سیدمحمدامین هاشمی، جوان است. ۲۵ بهار را تجربه کرده و نگاهش به زندگی با دیگران خیلی متفاوت است. خوشروست و دلشاد. میگوید: هیچوقت نبوده که از زندگیام ناراضی و از لطف خدا ناامید شوم.
بچه حاشیهشهر است و ساکن بولوار طبرسی. روحیه خیررسانیاش باعث شد حدود سه سال قبل کارواشی راهاندازی کند تا مجبور نشود از فعالیتهای تبلیغی پول دربیاورد. وقتی هم سیل به زندگی مردم در خیابان سیدی چنگ انداخت، چهار شاگردش در کارواش را راهی کرد و برای کمک رفتند.
تعریف میکند: عصر حادثه فیلم سیل سیدی را که در فضایمجازی دیدم، به بچههای جهادگر که مطمئن بودم در محل حاضر شدهاند، زنگ زدم. اعلام کردند نیروهای کمکی زیادی در صحنه هستند و گروه ما بهتر است روز بعد از حادثه به خیابان سیدی برود. صبح روز بعدمن و شاگردانم و همچنین حدود سی نفر از بسیجیهای حوزه ۹ کمیل راهی این محدوده شدیم. دو روز فقط گلولای از خانهها بیرون کشیدیم، وسایلشان را جابهجا و تمیزکاری کردیم.
هاشمی تعریف میکند: کارمان که تمام شد، با خودم گفتم این درد حالاحالاها درمان نمیشود و کمک بیشتری میطلبد. آن لحظه کاری که از دستم برمیآمد، این بود که در زمینه شغلیام کمکشان کنم. اعلام کردم کارواشی دارم و حاضرم خودروهای سیلزده را رایگان صفرشویی کنم. برای من که بچه حاشیه شهر هستم و کم مشکل ندیدهام، دیدن مشکلات مردم خیلی سنگین بود. آن لحظه فکر همهچیز را کردم و برایم دستگیری از این آسیبدیدهها مهم بود، نه هزینهای که قرار است برای هر خودرو بکنم.
برای آقاسید مهم نبود چند خودرو را برایش بیاورند. ممکن بود صد خودرو سیلزده هم از کارواش او سر دربیاورند. میگوید: به این مسائل فکر نمیکردم، به همین دلیل در فضایمجازی در کانالی که بیش از ۳۰۰ هزار دنبالکننده داشت، اطلاعرسانی کردم. به دوستانم هم اطلاع دادم که در صفحه شخصیشان استوری کنند و خودم هم در کانال کارواش گذاشتم تا هرکس نیاز بود، مراجعه کند. به شاگردانم هم گفتم برای تمیزکاری خودروهای سیلزده هرشب چندساعت بیشتر میمانیم تا کارشان انجام شود. پنج خودرو تا حالا مراجعه کردهاند که بیشتر آنها هم مدلپایین بودند.
برای من که بچه حاشیه شهرم،دیدن مشکلات مردم خیلی سنگین بود
وقتی از او درباره وقت و هزینهای که برای خودروهای سیلزده کرده است، میپرسم، تعریف میکند: چون گلولای در همهجای خودروها نفوذ و نشست کرده بود، باید از صندلیها گرفته تا دیگر قطعات خودرو باز شود. برای هر خودرو سیلزده که مراجعه کرده است، چهارنفره این کارها را انجام دادیم و در سه ساعت داخل موتور، صندلیها، بدنه و... را صفرشویی کردیم.
با اصرار از او میخواهیم بگوید که اگر این خودروها مجبور به پرداخت هزینه بودند، باید چه مقدار پرداخت میکردند؟ آقاسید میگوید که دستکم باید ۳ میلیون تومان هزینه میکردند. جالبتر اینکه آقاسید در میان صحبتش به افرادی هم اشاره میکند که نیازی به کمک او نداشتند، ولی او براساس نیتش رایگان برایشان صفرشویی کرده است.
او که معتقد به دستگیری کردن از دیگران است، میگوید: در روز سیل مردم بودند که به داد هم رسیدند. چیزی که برای مردم آسیبدیده ماند، همین کمکهای نیروی بسیج، سپاه، پاکبانها و مردم عادی بود که در حرکتی جهادی مهمترین کار را انجام دادند. من و شاگردانم هم ذرهای در این دریا بودیم.
تأکید آقاسید این است که اگر به سیلزدهها کمک نشود، حالاحالاها سرپا نمیشوند و میگوید: وقتی پاکسازی گلولای از خانههایی که بعضی تا سقف در گل فرو رفته بودند، تمام شد، تازه مشکل اصلی مردم یعنی خرابی وسایل اولیه زندگی به چشم آمد.
در این بین عروس و دامادی بودند که لوازم نو و استفادهنشدهشان را از گلولای بیرون کشیدند. غم آنها قابلگفتن نیست. آن روز سعی کردم واسطه شوم تا بعضی از لوازم را برای تعمیر ببریم. یکی از آشنایان که آدم خیررسانی است، گفت دستمزد نمیگیرد و وسایل را تعمیر میکند. البته خانوادهها فقط باید پول تهیه قطعه برای تعمیر را میدادند. با وجود این، جای کار زیاد است و همچنان با گذشت چند هفته آنها دچار مشکل هستند.
از هاشمی درباره پیشینه کار جهادیاش که میپرسیم، میگوید در نوجوانی به خواسته خودش از رفتن به دبیرستان صرف نظر کرد و بدون توجه به همهمه اطراف راهی را پیش گرفت که آرامش خودش را در آن میدید.
تعریف میکند: دوروبرمان و در خانواده، روحانی نداشتیم و من به تصمیم خودم طلبه شدم. شروع کار جهادیام در هجدهسالگی بود. از مهرآباد که محل زندگیام بود، شروع کردم. تدارک برگزاری مراسم، توزیع غذا، تدارک سفرهای مذهبی، آمادهسازی و توزیع بستههای حمایتی، ضدعفونیکردن معابر در دوران کرونا، ساختوساز در روستاهای بیبضاعت و... از کارهایی است که با همراهی گروه جهادی حوزه ۹ کمیل انجام میدهیم.
او متواضعانه این موارد را در کنار کاری که برای سیلزدهها کرده است، وظیفه خودش میداند و تأکیدش بر این است که کار جهادی باید با سروصدا باشد تا افراد بیشتری پای کار بیایند.
* این گزارش پنجشنبه ۳۱ خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۱ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.