چقدر ثانیههای بیخبری و انتظار دیر میگذرد. پشت درهای بسته اتاقعمل قلب به انتظار نشسته است. وقتی نگاههای منتظر همراهان را پشت در این اتاق میبینی، وقتی تیکتیک ساعت را بهوضوح با گوشهایت میشنوی، تو در سکوتی میمانی که فقط هقهق آرام گریههای مادری آن را میشکند که بیصبرانه منتظر خبر سلامتی و عمل موفقیتآمیز فرزندش است، تاب نمیآوری و از این همه غصه، دلت میگیرد و کاری جز دعا از دستت برنمیآید.
رسیدن به بخش اتاق عمل قلب باز یکی از سختترین کارهاست و تا کسی گذرش به این بیمارستان نیفتاده باشد، نمیتواند درد و رنجی را که بیماران و همراهان آنها در پروسه درمان متحمل میشوند، حس کند. حسن زنگنه سرپرستار و مسئول اتاق عمل قلب باز این بیمارستان است.
از کنار تمام همراهانی که بیصبرانه بر روی نیمکت پشت در اتاق عمل بهانتظار نشستهاند و گاه با قدمهایشان این ثانیههای بیتابی را میشمارند، عبور میکنم و زنگ در اتاق عمل را میفشارم. در که باز میشود، مرد سبزپوشی با لبخندی بر لب به استقبالم میآید و مرا به داخل راهنمایی میکند.
یکباره ترسی بر دلم مینشیند و میگویم: اگر امکان دارد، مصاحبه را بیرون از اینجا انجام دهیم. میگوید: مگر نمیخواهید با محیط اتاق عمل آشنا شوید و از نزدیک گزارش تهیه کنید؟ برای لحظهای درنگ میکنم و میگویم: مگر الان بیماری در اتاق نیست که بخواهد عمل شود؟ میگوید: نه، جراحیها از ساعت یک ظهر شروع میشود.
با راهنمایی او به رختکن ویژه بانوان میروم و لباس مخصوص اتاق عمل را میپوشم. چه حس زیبایی است و برای اولینبار است که تجربه پوشیدن چنین لباسهایی را بدون اینکه مرتبط با کارم باشد، دارم.
لباسهایی سبزرنگ، با دمپاییهای کرمرنگ و مقنعه سورمهای. میپوشم و داخل سالنی بزرگ و مستطیلشکل میشوم. اتاقش درست مقابل اتاقهای عمل قرار دارد، اتاق کوچک و سبزرنگی که دیوارهای آن تا سقف با کاشی سبزرنگ پوشیده شده است و بهنوعی بیروح و ترسناک است.
حسن زنگنه در سال۱۳۵۱، در یکی از شهرهای خواف به دنیا میآید و تحصیلات ابتداییاش را نیز در همان شهر میگذراند. تا اینکه برای ادامهتحصیل از دوران راهنمایی به مشهد میآید و دوره دبیرستان را که تمام میکند، در دانشگاه رشته اتاق عمل میخواند و تحصیلاتش را در رشته پرستاری تکمیل میکند.
حسن زنگنه اتاق عمل قلب بیمارستانهای اکباتان همدان، ولیعصر(عج) بیرجند، رضوی و مهر مشهد را راهاندازی کرده
درحالحاضرکه او مدرک کارشناسی اتاق عمل دارد، بهعنوان مسئول اتاق عمل قلب باز بیمارستان جوادالائمه (ع) و سرپرستار این بخش فعالیت میکند. سال۷۶ در اتاق عمل بیمارستان امامزمان (عج) فعالیت میکرده و بعد از دو سال در سال۷۸ به این بیمارستان میآید و با توجه به سابقه کاریاش، در اتاقهای عمل سایر بیمارستانها البته به جز قلب، بهعنوان سرپرستار پذیرفته میشود.
بهگفته خودش، به مدت دوسال دوره اسکراپ جراحی قلب را در بیمارستان قائم (عج) آموزش دیده است و برای راهاندازی اتاق عمل بیمارستان امامرضا (ع) از او دعوت به همکاری میشود.
همانجا میماند و بعد از افتتاح از سال۸۱ تا ۸۹ در آنجا هم فعالیت میکند و در این بین اتاقهای عمل قلب بیمارستان اکباتان همدان، بیمارستان ولیعصر(عج) بیرجند، بیمارستان رضوی و بیمارستان مهر مشهد را راهاندازی میکند و زمانی که آنها کارشان روی غلتک میافتد، آنجا را ترک میکند و درحالحاضر نیز در بیمارستان جوادالائمه (ع) مشغول فعالیت است.
این بخش دارای سه اتاق عمل است که در آن سه گروه پرستاری (کادردرمانی) کار میکنند: گروه اسکراپ یعنی تیمی که سرعمل یا جراحی بهطور مستقیم حضور دارند.
گروه دوم تیم بیهوشی که بیمار را مدیریت میکنند تا عمل جراحی به پایان برسد و زمانی که این تیمها در برخی اوقات مجبورند قلب و ریه بیمار را از کاربیاندازند تا جراح بخواهد کار را شروع کند.
گروه سوم یا همان پرفیوژنیستها با دستگاه پمپ به کمک جراح میآیند و خون بیمار را به دستگاه خیلی پیشرفتهای منتقل میکنند تا اکسیژنه شود و کار ریه را انجام دهند، تا خون دوباره با فشار به بدن بیمار برگردد.
زنگنه میگوید: انجام عمل قلب یک کار تیمی است که بدون کمک یکدیگر به پایان و سرانجام نخواهد رسید و کاپیتان این تیم، شخص جراح قلب است که مدیریت و تصمیمگیری با وی است. در اتاق عمل روی همرفته ۴ کمکپرستار، ۶ کارشناس بیهوشی، ۷ پرفیوژنیست، ۷ اسکراپ و ۶ ونیسیت (ورید) فعالیت میکنند.
کمی هم از زندگی حسن زنگنه بشنویم. او موفقیت در کارش را مدیون همکاری و همراهی همسرش میداند. در سال۸۲ ازدواج میکند و حاصل ازدواجش هم دو فرزند، یک پسر ۱۰ ساله و یک دختر ۵ساله است. همسرش کارشناس معماری و دکوراسیون داخلی است و سالهاست که به خاطر نگهداری فرزندانش در منزل میماند و آنها را بزرگ میکند.
درحالحاضر هم ساکن یکی از خیابانهای سامانیه در نزدیکی بیمارستان هستند. او با اینکه خانوادهاش و در کنار هم بودن را به دنیاها ترجیح میدهد، باز هم بنا به شغلش هر لحظه که در منزل و در حال بازی کردن با فرزندانش است، اگر جان انسانی در خطر باشد و فراخوانده شود، سریع خودش را به بیمارستان میرساند.
میگوید: کار ما روز و شب نمیشناسد و هر زمان که حال بیماری وخیم باشد و بنا به شرایط بیماریاش باید بستری و سریع عمل شود، ما باید در اتاق عمل حاضر باشیم، یا در موارد نادری که بیماری، عمل قلب باز شده است و مجبور است به دلیل خونریزی ناگهانی آئورتش دوباره به اتاق عمل برود، برای نجات او دیگر روز و شب و ساعت مهم نیست، فقط لحظه مهم است که اگر کمی درنگ کنیم، حتما پشیمان میشویم.
با این حال خودش میگوید: زمانیکه این رشته را انتخاب کردم، صرفا به دلیل علاقه بود. من عاشق پزشکی بودم، اما در بین رشتههای گرایش پرستاری کاملا آگاهانه رشته اتاق عمل را انتخاب کردم. کارم را بهشدت دوست دارم و پرانرژی بر سر کارم حاضر میشوم؛ بهخصوص زمانی که میبینم بیماری با سلامتی کامل و با پای خودش از بیمارستان ترخیص میشود، این بهترین نقطه امید است.
زنگنه با اینکه ۱۵سال است در بخش جراحی قلب، بیش از ۳۵ هزار عمل قلب را مستقیم و غیرمستقیم شاهد بوده، از لحظات دردناکی میگوید که میخواهند بچهای را دم در اتاق عمل، از مادرش جدا کنند و به داخل بیاورند.
این لحظات برای او سختترین و غمانگیزترین و عذابآورترین لحظاتی است که به هیچ طریقی تاب نمیآورد و بدتر از آن ۸ سال پیش زمانی که مجبور میشود بچهای را از مادرش تحویل بگیرد و به دلیل سوراخ بین دهلیز قلبش به اتاق عمل بیاورد و بعد از عمل نیز این کودک یک شب هم در آیسییو بستری میشود و نیمههای شب حالش بد میشود و برای همیشه از این دنیا میرود، این اتفاق او را بهشدت میآزارد.
او و دکتر حسن نظافتی، یکی از جراحان قلب این بیمارستان، توانسته اند بعد از ۵سال تلاش و پژوهش، وسیلهای به نام اختاپوس را برای عمل بایپسکرونر (پیوند رگ قلب) که پیش از این دو شرکت آمریکایی در دنیا آن را تولید میکردند، تولید کنند.
خودش میگوید: این وسیله بسیار گرانقیمت بود و برای خریداری آن باید هزینه سنگینی پرداخت میکردیم، بنابراین تصمیم به ساخت آن گرفتیم. این وسیله را زمانی که خواسته باشند رگی را پیوند بزنند، روی قلب میگذارند تا رگ حرکت نکند و ثابت بماند و عمل پیوند و بخیه بهراحتی انجام شود. این دستگاه که در اتاق عمل بسیار پرکاربرد است، بهعنوان طرح برتر سال شناخته شده است. همچنین با همکاری پارک علموفناوری خراسان، سالن تولید آن احداث شده و بهزودی به مرحله بهرهبرداری میرسد.
بهطور متوسط ماهانه ۱۵۰عمل جراحی در این بخش انجام میشود. (روزانه ۵ عمل به صورت فعال و به غیر از اعمال جراحی اورژانس) با نگاهی به تاریخچه اعمال جراحی قلب مشاهده میشود که با گذشت زمان، کیفیت و کمیت این اعمال جراحی رو به بهبودی است، بهطوریکه مرگومیر حاصل از آن کاهش درخورتوجهی پیدا کرده است.
در این مرکز اعمال جراحی قلب مادرزادی نوزادان و اطفال را نیز یکی از جراحان نامی مشهد انجام میدهد. میزان موربیدیتی و مورتالیتی اعمال جراحی قلب در این مرکز در حد استانداردهای بهترین مراکز درمانی دنیاست که این مسئله بسیار درخورتوجه و ارزشمند است.
او میگوید: به طور میانگین روزی ۵ عمل قلب در این بخش انجام میشود که عملشوندگان معمولا بزرگسال هستند و به بیماری تنگی عروق مبتلایند؛ البته نوزادان و کودکان زیادی هم هستند که بهدلیل ناهنجاریهای مادرزادی از قبیل بسته بودن شریانهای کرونر یا عمل فونتال، سوئیچ شریانی و... به اینجا آورده میشوند.
زنگنه از کوچکترین بیماری که یک نوزاد هفتروزه با دوکیلو وزن و ۴۵ سانت قد بوده و عمل قلب روی وی انجام شده، یاد میکند و میگوید: خوشبختانه با تشخیص بهموقع و همچنین تجهیزات و امکانات کامل این بیمارستان، بالغ بر ۹۰ درصد نوزادان و کودکان، سالم از این بیمارستان بیرون میروند.
با این حال توصیهای به تمام خانوادهها دارم که حتما کودکانشان را از بدو تولد پیش پزشک متخصص قلب ببرند که چکاپ شوند تا خدایناکرده در بزرگسالی مشکل حادی برایشان پیش نیاید.
طول مدت عملِ باز، بستگی به بیماری، سن و... دارد، اما تقریبا ۵ساعت است که بیمار در تمام این ساعات در بی هوشی کامل به سر میبرد. اگر مشکلی پیش نیاید، بیمار پس از عمل بعد از یک یا دو روز از آیسییو به بخش منتقل میشود و تقریبا بین روز سوم تا پنجم مرخص میشود و چندهفته بعد از عمل، سلامت خود را بهدست آورده و فعالیتهای روزمرهاش را از سر میگیرد.
زمانی که مصاحبهام تمام میشود، با صدای منشی اتاق عمل به خودم میآیم. همکاران، لطفا دم در بیمار را تحویل بگیرند. در مدت نیمساعت هر سهتخت این بخش پر میشود. با پزشک بیهوشی نیز بهنوبت وارد تکتک این اتاقها میشوم و در لحظاتی که بیمار در آرامش کامل و بههوش است، بالای سرش قرار میگیرم.
اتاقها تا سقف سبز هستند و حتی لباس تمام کادر درمانی سبز است. کاربرد تکتک وسیلههای این اتاقها را قبلا آقای زنگنه برایم توضیح میدهد و تا حدودی کارآیی آنها را متوجه میشوم. همیشه از پشت در اتاق عمل همهچیز را در ذهنم تصور میکردم، اما اینبار که فرصتی فراهم شد و به این طرف اتاق آمدم، دیدم همهچیز عادی و طبیعی است.
کارکنان اینجا آنقدر به بوی ضدعفونی موادشیمیایی عادت کرده بودند که میگفتند آن را متوجه نمیشوند، حتی در همانجا با یکدیگر شوخی میکردند و ناهار میخوردند و زندگی عادی و طبیعی جریان داشت و این موضوع برایم عجیب بود و باورنکردنی.
لحظهبهلحظه مراحل عمل را دکتر سلطانی، متخصص بیهوشی، برایم گزارش میدهد بیآنکه بداند برای فردی سخن میگوید که برای اولینبار پای در چنین مکانی گذاشته است و دل دیدن اینگونه عملها را ندارد. من فقط گوش میدهم و از لحظهبهلحظه این عمل سخت عکس میگیرم تا اینکه بیمار در بیهوشی کامل فرومیرود.
این را زمانی متوجه میشوم که چشمانش باز است و خیره به سقف، اما بدنش بیحرکت است. چشمانش را که با چسب میبندند، تازه متوجه بیهوشی کامل او میشوم. تمام دستگاههای مربوط به عمل را مرحلهبهمرحله به بیمار وصل میکنند و تیم پزشکی نیز یکییکی وارد اتاق عمل میشوند.
اصلا دیدن این صحنهها برایم باورپذیر نبود و دایم احساس میکردم گیج هستم و نمیتوانستم بین ماندن و رفتن یکی را انتخاب کنم. در این فکر و خیال بودم که لحظهبهلحظه عمل را بهخاطر بسپارم که ناگهان پزشک جراح آمد و کار را شروع کرد.
دیگر هیچ چیزی ندیدم و فقط محیط آرام و سکوت مطلق که مبادا تمرکز آقای دکتر به هم بخورد. بعد از چهارساعت تلاش بیوقفه تیم جراحی، من هم همراه آنها از اتاق عمل بیرون میآیم، در حالی که هنوز در بهت و ناباوری این صحنهها قرار گرفتهام.
* این گزارش چهارشنبه، ۶ اسفند ۹۳ در شماره ۱۳۹ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.