شاید شما هم از پدرانتان شنیده باشید که فلان مسجد را خودمان ساختیم؛ همه اهالی محله دور هم جمع شدیم و با کمک هم مسجد را بنا کردیم. ساخت مسجد به دست مردم در گذشتهای نهچندان دور امری غیرعادی نبود و در بسیاری از محلات رواج داشت، اما دیرزمانی است که این خاطرات به تاریخ پیوسته و دیگر کمتر تکرار میشود.
اکنون در سال۹۳ یعنی عصر اینترنت و ماهواره قصد داریم شما را به قلب تاریخ ببریم و از مسجدی بگوییم که مردم با اراده و دست خود و بدون کمک هیچ نهاد دولتی آن را میسازند.
دوماهی میشود که اهالی محله چهاربرج هر جمعه دور هم جمع میشوند تا مسجد «علیبنابیطالب (ع)» را برای محرم آماده کنند. آنها که تا پیشازاین جمعهها را به بازی والیبال و استراحت در خانه میگذراندند، این روزها ساخت و آمادهسازی مسجد را به تفریح و استراحت ترجیح دادهاند.
حدود ۶۰ نفری میشوند که از صبح زود اینجا جمع شدهاند و بهسختی کار میکنند تا در اندکزمان باقیمانده تا محرم ساخت مسجد را به اتمام برسانند. پیرمردهای ۸۰ساله بیل بهدست گرفتهاند و با حضور و فعالیتشان مایه دلگرمی جوانان شدهاند و آنان را نیز به کار واداشتهاند.
بچههای هشتساله که میبینند بزرگترها اینچنین کار میکنند تا مسجد ساخته شود هم به سر ذوق آمده و هرکار از دستشان برمیآید، کوتاهی نمیکنند.
محمدجواد موزاییکها را داخل میبرد و ابوالفضل کنار پدر ایستاده و به محض چیدن یک موزاییک، موزاییک دیگر را به دستش میدهد. حاجسیدتقی هم هرازچندگاهی با یک دهن شعر در مدح بزرگان خستگی را از تن اهالی به در میکند و همه را وامیدارد تا با فرستادن یک صلوات کامشان را شیرین کنند.
رئیس هیئتامنای مسجد علیبنابیطالب (ع) ماجرای ساخت مسجد را از ماه مبارک رمضان آغاز میکند و میگوید: «یک شب ماه مبارک رمضان بود که بهدلیل کوچکی فضای مسجد بسیاری از اهالی پشت در ماندند.
آخر چهاربرج در حال حاضر ۶ هزار جمعیت دارد و این مسجد که ۳۰ سال پیش ساخته شده کفاف جمعیت امروز را نمیدهد. گاهی شبها تا هزار نفر جمعیت به مسجد میآمدند و، چون جایی برای نشستن نبود اذیت میشدند؛ بنابراین به اتفاق دیگر اعضای هیئتامنای مسجد تصمیم گرفتیم بخش پشتی را که آشپزخانهای مخوف بود، خراب کنیم و به مسجد بیفزاییم تا بزرگتر شود.»
از زمانی که این تصمیم گرفته میشود تا زمانی که به اجرا میرسد، حتی یک هفته هم نمیگذرد. سیدعباس رضوی میگوید: «هفته اول با ۲۰نفر شروع به کار کردیم، اما وقتی در جلسات محبانالحسین و دعای ندبه از ساخت مسجد گفتیم، کمکم کسانی که در جلسات حضور داشتند، به دیگران خبر دادند و امروز همانطورکه میبینید متجاوز از ۶۰ نفر برای ساخت مسجد حضور دارند.»
مسجدی که شاید ساخت آن در حالت عادی حدود ۲۰۰میلیون اعتبار لازم داشت، با کمک اهالی و خیران بدون هیچگونه هزینهای از حساب مسجد ساخته شد. رضوی میگوید: «از زمانیکه ساخت مسجد آغاز شد، تاکنون از حساب مسجد حتی یک هزارتومان هم خرج نشده است.
صندوق مسجد ما آن زمان ۲۰هزارتومان داشت و هنوز هم همان ۲۰هزارتومان مانده است.» رئیس هیئتامنای مسجد علیبنابیطالب (ع) میافزاید: «به همت اهالی چهاربرج هیچ هزینهای برای نیروی کار پرداخت نشد. هزینه مصالح مسجد هم با کمک خیران تهیه شد.
اهالی هر کدام آشنایی داشتند که توانایی مالی داشت به رایزنی با او پرداختند و برای ساخت مسجد کمک خواستند. انصافاً خیرانی هم که یا در حال حاضر اهل چهاربرج هستند یا در گذشته در چهاربرج زندگی میکردند، کوتاهی نکردند و تا جاییکه از دستشان برمیآمد، کمک کردند.
یکی آهنهای مسجد را تهیه کرد و دیگری سیمان را. یکی هم تقبل کرد هر هفته ناهار جمع را تهیه کند. خلاصه تمام کارهای این مسجد با کمک مردم و خیران و بدون کمک هیچگونه نهاد دولتی انجام شد.»
اکثر اهالی محله چهاربرج همهفن حریفند و همه کاری از دستشان برمیآید، اما با حضور افراد تخصصی، چون نجار، سیمکش، لولهکش، گچکار، معمار، طراح و حتی آشپز و گرفتن گوشهای از کار توسط آنان اینچنین مسجدی مهندسی با بتون آرمه و فنداسیون در حال ساخت است.
جعفریان یکی از جوانان فعال در مسجد میگوید: «انشاءا... این هفته موزاییک چینی به اتمام میرسد و هفته آینده که آخرین هفته تا آغاز محرم است به فضل و یاری خدا مسجد برای استقبال از محرم آماده میشود.»
اهالی که بیشتر از ۳۰سال عمر دارند، مسجدی چوبی را به خاطر میآورند که درست در همین مکان فعلی قرار داشت. کسی از زمان ساخت آن مسجد خاطرهای ندارد و آن را مربوطبه گذشتههای دور میداند. یکی از اهالی چهاربرج که ۷۵ساله است، میگوید: «از زمانیکه پدرم نیز به خاطر دارد، مسجد چوبی چهاربرج وجود داشت. مسجدی بسیار کوچک با ظاهری نامناسب و خراب.».
اما ۳۰سال پیش که جمعیت چهاربرج افزایش یافت، دیگر مسجد چوبی قدیمی گنجایش جمعیت را نداشت؛ بنابراین به همت روحانی آن زمان محله حاجآقای ازغدی و البته کمک خیرانه پدر اولین شهید محله چهاربرج یعنی شهیدسمیعی مسجد چوبی تخریب و به جای آن بنای فعلی مسجد ساخته شد.
آن زمانها ساخت مسجد بهدست مردم در همه جای کشور رواج داشت و اهالی چهاربرج هم مانند سایر هموطنان با کمک هم مسجد را ساختند. بهعنوان مثال پدرشهید سمیعی همه ۲۰۰ هزارتومانی را که از طرف بنیاد شهید برای شهادت پسرش به او تعلق گرفت، به ساخت مسجد اختصاص داد. خیلی از زنان محله طلاهای خود را وقف ساخت مسجد کردند و اهالی هم مانند امروز با کمک هم بنای فعلی را ساختند.
امروز با گذشت ۳۰سال و افزایش جمعیت بنای آن روزهای مسجد باز برای اهالی کوچک شده و بهویژه در مناسبتهای محرم و رمضان کفاف جمعیت را نمیدهد؛ بنابراین امروز در عصر ماهواره و اینترنت و در زمانیکه در بسیاری از محلات دیگر حتی اهالی یکدیگر را نمیشناسند، باز اهالی محله چهاربرج کمر همت بستند و بنای مسجد را گسترش دادند.
به کمک خیرانه پدر اولین شهید محله چهاربرج، بنای قدیمی مسجدچوبی تخریب و مسجد فعلی ساخته شد
احتمالا در آیندهای نهچندان دور بنای امروز هم دیگر جوابگوی جمعیت آن زمان نخواهد بود. امید آن روزهای مسجد به کودکان امروز است. آنهایی که امروز در کنار پدران و با دست خود مسجد را میسازند، بیشک در آینده عِرق بیشتری به مسجد خواهند داشت و باز اگر نیاز باشد با تمام وجود برای ساخت آن از دل و جان مایه میگذارند.
همانطورکه خاطره ساخت مسجد در ۳۰سال پیش در ذهن جوانان امروز و کودکان دیروز نقش بسته بیشک این خاطرات در ذهن این کودکان نیز باقی میماند و در آینده آنان را پای کار خواهد آورد.
رضوی همه این کارها را مدیون بزرگترهای چهاربرج میداند و میگوید: «حضور بزرگترها در مسجد باعث دلگرمی کوچکترهایی مثل ماست. وقتی آنان بیل به دست میگیرند و با این سن و سالشان کار میکنند ما دیگر اگر بخواهیم هم نمیتوانیم کنار بایستیم و تماشا کنیم. بچهها هم وقتی میبینند پدرانشان کار میکنند، کنار آنان میایستند و کمک میکنند؛ و البته همه ما تمامی اینها را مدیون مادرانی هستیم که از کودکی دست ما را گرفتند و با مسجد و مجالس روضه آشنا کردند.»
* این گزارش پنج شنبه، یک آبان ۹۳ در شماره ۷۲ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.