چهارسال پیش برای پرکردن اوقات فراغت، رشته «نیوکونگفو» را شروع کرد. او اراده و تلاشهای شبانهروزی را عامل موفقیت یک ورزشکار میداند و معتقد است امکانات، سهم کمتری در اینزمینه دارد. شمیم قدیریان، رزمیکار ساکن محله عامل، دوازدهساله است.
- چطور شد که این ورزش را انتخاب کردی؟
مسجد محلمان چندکلاس تابستانی برگزار میکرد؛ نیوکونگفو یکی از این کلاسها بود. اوایل خیلی جدی به تمرین نمیپرداختم، اما بعداز پیروزی در اولین مسابقه، حضورم در این رشته جدیتر شد و تا امروز ادامه پیدا کرده است.
- در این چهارسال ورزش حرفهای چه مقامهایی کسب کردهای؟
مدتی از باشگاهرفتنم گذشته بود که در مسابقات کونگفوی استان شرکت کردم و رتبه اول را در مقابل چشمان متعجب همباشگاهیهایم به دست آوردم. تا امروز ششمقام استانی و یک مقام کشوری کسب کردهام.
- از بین دو گزینه ورزش و کتابخواندن کدام را انتخاب میکنی؟
قطعا ورزش را انتخاب میکنم؛ البته به کتابخواندن هم علاقه دارم، اما بیشتر کتابهایی را دوست دارم که درزمینه کونگفو، قوانین و مبارزان مشهور کونگفو و استادان آن نوشته شده باشد.
- اگر دوباره بخواهی ورزشی را انتخاب کنی، باز هم این رشته را دنبال میکنی؟
من درکنار کونگفو دورههای حرفهای شنا را گذراندم و مدرک آن را هم گرفتم. باوجوداین انتخاب اولم کونگفو است.
- دوست داری این ورزش را بهعنوان شغل انتخاب کنی؟
به معلمی خیلی علاقه دارم و امیدوارم با درسخواندن بتوانم به آرزویم برسم. ازطرف دیگر نمیتوانم کونگفو را کنار بگذارم و دوست دارم مدرک مربیگریام را بگیرم و شاگردانی تربیت کنم.
- چقدر از امکانات ورزشی محلهات راضی هستی؟
بعضی از باشگاههای رزمی در محلات برخوردار شهر را دیدهام که تجهیزات باشگاه ما درمقابل آنها هیچ است. ما در باشگاهمان حتی سیستم گرمایشی و سرمایشی مناسب نداریم، اما آنها بهترین پکیجهای گرمایشی را دارند.
باوجوداین وقتی تعداد زیاد مدالها و قهرمانیهای بچههای باشگاه خودمان را میبینم متوجه میشوم، آن چیزی که حرف اول را میزند، تجهیزات و امکانات زیاد نیست. این تلاش و اراده شاگرد است که میتواند بر همه کمبودها غلبه کند.
- تلخترین حادثه ورزشی را که تا امروز برایت اتفاق افتاده است، تعریف کن.
هفته قبل، دو روز قبل از رفتن به مسابقات استانی در مدرسه والیبال بازی میکردم. دراثر حادثهای به زمین خوردم و دستم آسیب جدی دید. وقتی فهمیدم بهدلیل این آسیبدیدگی نمیتوانم در مسابقات شرکت کنم، حسابی ناراحت شدم و تا شب گریه کردم. این اولین بار بود که بهدلیل آسیبدیدگی نتوانستم در مسابقات شرکت کنم.