کد خبر: ۷۴۳۱
۰۳ آذر ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۰

قرآن‌خواندن در بوستان خوش‌تر است

محبوبه آخوندزاده از ساکنان محله خلج، هر روز به بوستان بانوان ریحانه می‌آید و سه جزء از قرآن را در سایه‌سار درختانی می‌خواند که میزبان پرندگان خوش‌آهنگ شده‌اند.

محبوبه آخوندزاده از ساکنان محلۀ، ولی عصر، هر روز به بوستان بانوان می‌آید و سه جزء از قرآن را در سایه‌سار درختانی می‌خواند که میزبان خوش‌آهنگی پرندگان شده اند.

 

جزءخوانی انفرادی

خانم آخوندزاده خانه‌دار است و یک فرزند شش ساله دارد. او مثل همۀ خانم‌های متأهل مسئولیت‌هایی دارد که خودش را موظف به انجام آن‌ها می‌داند. به‌علاوه در کنار همسرداری، خانه‌داری و فرزندداری، پدرومادر میانسالی دارد که نیاز به مراقبت دارند، اما با همۀ این‌ها علاقه‌ای هم دارد که نگذاشته هیچ کدام از کارهایش مانع انجام آن بشوند.

این علاقه، قرائت قرآن است. او در این باره می‌گوید: من روزانه سه جزء قرآن می‌خوانم، چندی است ترجیح دادم به بوستان ریحانه بیایم و در اینجا جزءخوانی کنم.

 

انحصاری بودن بوستان را دوست دارم

شاید با خودتان بگویید حتماً منزل خانم آخوندزاده در نزدیکی‌های بوستان ریحانه است که او هر روز قرآنش را به دست می‌گیرد و به اینجا می‌آید، اما این‌طور نیست.

در منطقۀ هفت شاید نزدیک‌ترین محله‌ها به بوستان بانوان، محله‌های پروین اعتصامی، کوی پلیس و مقدم باشد، در حالی که منزل این شهروند در محلۀ، خلج است.

برایمان جالب است در حالی که در انتهای خیابان قائم، حدود دو سال است بوستان تقریباً بزرگی احداث شده، چرا خانم آخوندزاده مایل است به بولوار فرودگاه بیاید و چند ساعتی را در اینجا قران بخواند.

پاسخش به سؤال ما این است: درست است که در محلۀ خودمان، بوستان وجود دارد، اما مثل اینجا اختصاصی نیست. خوبی بوستان ریحانه در انحصاری بودنش برای بانوان است.

آرامش و راحتی برقرار است. به علاوه بزرگی و جنگلی‌بودن محیط بوستان، امتیازی است که بوستان‌های دیگر ندارند.

 

در بوستان ملت، راحت نبودم

جزءخوانی قران در بوستان، کاری است که سال قبل هم خانم آخوندزاده انجام می‌داد. او نه به طور پیوسته بلکه چند روز یک‌بار به بوستان بزرگ ملت می‌رفته و در بخش اختصاصی بانوان، چند ساعتی را قرآن می‌خوانده است.

در این باره توضیح می‌دهد: با همه بزرگی‌ای که بوستان ملت دارد، بخش اختصاصی بانوان کوچک است و به پای بوستان ریحانه نمی‌رسد. در کنار فضای محدود، در آنجا، چون ورود موبایل آزاد است، انگار افراد نمی‌توانند از محیط استفاده کنند چرا که دائم سرشان در گوشی‌های موبایل است!

ماه رمضان سال گذشته که من به آنجا می‌رفتم، احساس راحتی نداشتم. وقتی خانم‌ها من را می‌دیدند که قرآن می‌خوانم، معذب می‌شدم، اما اینجا آنقدر بزرگ است که اگر شلوغ هم باشد از نگاه‌های دیگران معذب نمی‌شوم.

 

آیات قرآن را در طبیعت می‌فهمم

هنوز ما قانع نشده‌ایم چطور می‌شود یک نفر، هر روز این راه دور را به جان بخرد تا بیاید و در بوستان قرآن بخواند. برای همین است که دوباره می‌پرسیم چرا اصرار دارید قرآن را در اینجا بخوانید؟

شهروند محلۀ، ولی عصر با لبخند پاسخ می‌دهد: سکوت و آرامشی که در این محیط حکم‌فرماست را در هیچ بوستان دیگری تجربه نکرده‌ام. از آنجا که صبح‌ها وقت کافی دارم، بعد از اینکه پسرم را به مهدکودک می‌برم به بوستان می‌آیم.

او تشریح می‌کند: قرائت قرآن در اینجا، لطف دیگری دارد و من کاملا متوجه می‌شوم که چه می‌خوانم. او به صدای پرندگان اشاره می‌کند و می‌گوید: همه چیز طبیعی است و من این را دوست دارم.

خاطرم هست یک‌بار به یکی از بوستان‌های معروف مشهد رفته بودم و چند دقیقه‌ای روی نیمکت نشستم. کمی که گذشت صدای پرنده برایم غیرطبیعی به نظر رسید.

توجه که کردم، فهمیدم صدا طبیعی نیست و از بلندگو پخش می‌شود! اما در اینجا شما درختان کاج سر به فلک کشیده را می‌بینید که سایه ایجاد کرده‌اند. با اینکه هوا گرم است و نور آفتاب به شدت می‌تابد، اما در این وسعت زیاد گوشه‌ای دنج هم پیدا خواهید کرد که در سایه و خنک باشد.

 

برنامه‌ریزی می‌کنم

آخوندزاده روی یک موضوع خیلی تأکید دارد و آن را این‌طور بیان می‌کند: من معتقدم اولویت اصلی  خانم‌های متأهل، همسر و خانه‌و زندگی‌شان است. برای همین سعی می‌کنم برنامه‌ریزی داشته باشم و از شب قبل، کار‌های روزمره‌ام را انجام دهم.

باوجوداین او یک مشکل دارد که مطرحش می‌کند: در روز‌های آینده که مهدکودک پسرم تعطیل می‌شود، چاره‌ای ندارم جز نیامدن به بوستان. زیرا کسی نیست که از فرزندم مراقبت کند و حضور او در بوستان هم با توجه به مقررات، مقدور نیست.

همین جای صحبت، او درخواستی از شهرداری دارد که دوست دارد به گوش مسئولان برسانیم؛ محلۀ ما خانه‌های آپارتمانی زیادی دارد که در هر آپارتمان، تعدادی واحد‌های ۶۰، ۷۰ متری است.

تابستان که مدرسه‌ها تعطیل است، اوقات فراغت بچه‌ها به‌ویژه پسر‌ها در کوچه می‌گذرد. از مسئولان شهرداری یا تربیت‌بدنی می‌خواهم که کلاس‌های آموزشی و سرگرمی برگزار کنند تا هم بچه‌ها از اوقات فراغتشان استفادۀ بهتری ببرند، هم اهالی از سروصدای آن‌ها آسوده شوند.

 

ورزش روزانه

این‌طور که این شهروند ما را در جریان برنامۀ روزانه‌اش می‌گذارد او با آمدن به بوستان، یک تیر و چند نشان را می‌زند. یعنی هم ورزش می‌کند که توصیۀ پزشک به اوست، هم قرآن می‌خواند.

آخوندزاده می‌گوید: وقتی وارد بوستان می‌شوم، ابتدا کمی پیاده‌روی می‌کنم. بعد جای مناسبی را انتخاب می‌کنم و قرائت قرآن را شروع می‌کنم. وقتی یک جزء از قرآن را تمام کردم، به سمت وسایل ورزشی می‌روم و کمی ورزش می‌کنم. سپس جزء دوم و سوم را شروع می‌کنم که در این بین اگر خسته شوم، باز هم ورزش می‌کنم.

برای او محیط‌های بوستان دلنشین است و اضافه می‌کند: پاییز بوستان را خیلی دوست دارم. مخصوصاً مسیر دوچرخه در پاییز مثل یک جادۀ رؤیایی است که خانم‌ها بدون محدودیت پوششی می‌توانند از آن لذت ببرند.

او  اختصاصی‌بودن بوستان را یک امتیاز مثبت برای خانم‌ها می‌داند تا به دور از نگاه نامحرم ورزش کنند و چند ساعتی از وقتشان را در طبیعت بگذرانند.

 

کلاس‌های ورزش سال گذشته دوباره دایر شود

گپ‌و‌گفتمان تمام شده است. می‌خواهم از این شهروند خداحافظی کنم که می‌گوید: راستی سال گذشته از طرف شهرداری یک مربی می‌آمد و در ساعت هشت و نیم صبح به خانم‌ها ورزش می‌داد. چقدر خوب می‌شود دوباره کلاس‌های ورزشی اینجا دایر شود.




* این گزارش سه شنبه ۲۳ خرداد سال ۱۳۹۶ در شماره ۲۴۱ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44