اطلاعات ما درباره روستاها و مزارع اطراف مشهد که در یک قرن اخیر به محدوده شهری پیوستهاند، چندان گسترده نیست؛ بهویژه مزارع و روستاهایی که در نواحی شمالی شهر قرار داشتهاند؛ مکانهایی مانند محمدآباد، دنگان، خیرآباد، شقا، شادکن، صحرایی و.... چند روز پیش، یادداشتی درباره مزرعه یا روستای «باقرآباد»، در همین صفحه برای خوانندگان عزیز و ارجمند نوشتیم و سعی کردیم بخشی از تاریخ فراموششده این منطقه را پیشروی شما خوبان قرار دهیم.
در نوشتار امروز و اگر عمری باشد، در نوشتارهای بعدی، نیز سعی خواهیم کرد در حد بضاعت، به معرفی این مکانها بپردازیم و حتیالمقدور، تاریخ دردسترس آها را با هم مرور کنیم.
یکی از مناطق بسیار مهم حاشیه مشهد قدیم که امروز به بخشی از محدوده ایستگاه راهآهن و فضاهای اطراف آن تبدیل شده است، مزرعه مشهور امینآباد است که ردپای سرگذشت آن را دستکم تا اوایل دوره صفویه میتوان دنبال کرد. ظاهرا اراضی مزرعه امینآباد، مطابق اطلاعات ثبتشده در برخی نقشههای قدیمی، در محدوده میدان و ایستگاه راهآهن مشهد قرار داشته و مرزهای زمینهای زراعی آن بهسمت شمال گسترده بوده و تا اراضی روستای باقرآباد در شمال و شادکن و دنگان در شمالشرقی میرسیده.
این روستا یا صحیحتر بگوییم «مزرعه»، به بخشهای شمالی باروی شهر مشهد و بهطور خاص، دروازه نوغان نزدیک بود و از اینرو میتوان فرض کرد که در ایام بهار، بهعنوان تفرجگاهی دلپذیر، توجه اهالی مشهد را به خود جلب میکرده و بخشی از کشاورزان فعال در آن، ساکن محله نوغان مشهد بودهاند.
نام مزرعه امینآباد، کمتر درمیان اسناد وبهویژه وقفنامههای قدیمی بهچشم میخورد. احتمالا قدیمیترین وقفنامه موجود که بتوان در آن نامی از این مزرعه یافت، مربوطبه دوره حکومت علیشاه افشار بر شهر مشهد است.
علیقلیخان، پسر ابراهیمخان ظهیرالدوله افشار، برادرزاده نادرشاه بود که پس از وی، با کشتار گسترده جانشینان نادرشاه، به قدرت رسید و با نام «علیشاه» و «عادلشاه» بر تخت سلطنت نشست، با این حال دولت وی مستعجل بود و از تیرماه ۱۱۲۶ تا اردیبهشت ۱۱۲۸ خورشیدی، کمتر از دو سال، طول کشید.
عادلشاه در دوران حکومتش بر مشهد به وضعیت سازمان اداری و موقوفههای آستانقدس سامانی داد و خود نیز، املاک و رقبات متعددی را در مشهد و اطراف آن وقف کرد. یکی از موضوعاتی که وی به آن توجه ویژه داشت و برایش، موقوفههای مهم و ارزشمندی را درنظر گرفت، مقبرهاش بود.
این مقبره، مطابق وقفنامه موجود، ظاهرا در «مزار میرمشهد» (جایی در شمالشرقی شهر) قرار داشته. در متن وقفنامه مربوطبه مزار علیشاه افشار آمده است: «بعد از آنکه به مقتضای حدیث مشهور «موتوا» قبل از «تموتوا» اندیشه سفر عقبی و انتقال به دارِ بقا را منظور نظر حقشناس و جهت مضجع خود بعد از عمر طویل و نوابعلیه عالیه نواب خورشید احتجاب علیه عالیه زینتسلطانبیگم الملقب به گوهرتاج بیگ نوّرا... مضجعها بنای مقبره فردوس اساس مقرر و مهیا فرموده بودند کل املاک و دکاکین و حمامات و طاحونه و مستقلات مفصله ذیلالکتاب را که از خالص مال مباح خود ابتیاع و تحصیل فرموده بودند [وقف مقبره مذکور کردند]... مزرعه امینآباد واقع در درب دروازه نوغان».
به این ترتیب، نام مزرعه امینآباد حدود سال ۱۱۲۷ خورشیدی، یعنی ۲۷۵ سال قبل به وقفنامه علیشاه افشار راه یافت. باتوجهبه متن وقفنامه و استفاده از واژه «ابتیاع» در آن، به نظر میرسد که مزرعه امینآباد، پیش از سال ۱۱۲۷ خورشیدی، حالت موقوفه نداشته است و احتمال دارد بخشی از «تیول» امرا یا املاک خالصه حکومتی یا حتی ملک شخصی افراد عادی بوده باشد.
وقفنامه علیشاه، همچنین نشان میدهد که موقعیت جغرافیایی مزرعه امینآباد، چنانکه گفتیم، جایی در بیرون دروازه نوغان مشهد بوده است؛ فضایی که از این محدوده تا قلب محوطه فعلی راهآهن، گسترش پیدا میکرد.
اما ردونشان روستای امینآباد، فقط تا ۲۷۵ سال قبل امتداد ندارد و میتوان نشانی از دورههای قبلتر این محدوده را نیز بهدست آورد. سالها قبل و پیش از آنکه غفلت و بیتدبیری، دامن یکی از نشانههای مهم قدیمی منطقه امینآباد را بگیرد، در محدوده شمالی ریلهای راهآهن مشهد، مقبرهای بسیار زیبا، بر فراز تپهای کوچک قرار داشت که برای اهالی محله طالقانی (ساکنان باقرآباد) شناختهشده بود. صاحب این مقبره که متأسفانه امروز اثری از آن نیست، با نام «میلی مشهدی» شناخته میشد. میلی را از شاعران بنام دوره متقدم صفویه دانستهاند.
طبق گزارش حسینبنغیاثالدینمحمد سیستانی در «خیرالبیان»، میلی در دستگاه ابراهیممیرزای صفوی، حاکم مشهد، شاهزاده هنردوست و خوشفکر دودمان صفویه و برادرزاده و داماد شاهتهماسب یکم، پرورش یافت (صحبت درباره ابراهیممیرزا و خدمات او را هم به فرصتی دیگر موکول میکنیم) و بعدها به سفر رفت و سرانجام از هند سر درآورد و در دربار اکبرشاه گورکانی، منزلت و مقامی یافت، اما در رقابت با دیگر شاعران، چندان موفق نبود و دستآخر، به وی زهر خوراندند و او را در حدود سال ۹۸۳ قمری (۹۵۴ خورشیدی) به قتل رساندند.
پیکر میلی به مشهد منتقل شد و آن را در اراضی امینآباد، جایی که بعدها مسیر ریل راهآهن از آن عبور کرد، به خاک سپردند. از میلی مشهدی، دیوانی هم به یادگار مانده است و برخی وی را وابسته به طایفه قزلباش دانستهاند. علت دفن میلی، بیرون از شهر مشهد و در اراضی امینآباد، بهدرستی معلوم نیست. شاید او را در املاک شخصی خودش به خاک سپرده باشند یا شاید شرایط دفن وی در مشهد و نزدیک یا داخل حرم رضوی، مهیا نبوده است و ناچار شدهاند وی را جایی در نزدیکی دروازهنوغان، در اراضی متعلق به یکی از آشنایانش دفن کنند.
مهدی سیدی در کتاب «سیمای تاریخیفرهنگی شهر مشهد» در اینباره مینویسد: «قبر میلی که اصلا در اراضی روستای امینآباد واقع است، نشان میدهد که در زمان صفویه در این محل، گورستان مهمی وجود داشته است». این دیدگاه البته دیدگاهی مهم و تأملبرانگیز است که باید با کاوش و جستوجوی میدانی و باستانشناسی آن را محک زد، بههرحال قبر میلی مشهدی درحالحاضر، قدیمیترین نشانی است که از امینآباد قدیم میشناسیم؛ نشانی که حدود ۴۵۰ سال قدمت دارد.
تاریخ معاصر امینآباد با یکی از اقدامات مهم زیرساختی در شهر مشهد پیوند خورده و آن، تأسیس ایستگاه راهآهن است. ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۳۶، با ورود نخستین قطار مسافری، ایستگاه شهر مشهد افتتاح شد. هنوز از ساختمان مجلل فعلی خبری نبود و مسافران صدمتر جلوتر از مکان امروزی و در مقابل ساختمانهایی که امروز «انبار توشه» راهآهن است -و در آن زمان ایستگاه راهآهن شهر مشهد بود- از قطار پیاده شدند.
قرار گرفتن ایستگاه راهآهن بر روی اراضی امینآباد و البته بخشهایی از اراضی دیگر مزارع این منطقه، باعث شد با وجود ارزش راهآهن برای توسعه شهری، نام امینآباد برای همیشه از تاریخ مشهد پاک شود و بهتدریج، مشهدیها آن را فراموش کنند.
ظاهرا در این زمان، اراضی امینآباد مالک واحدی نداشت. این موضوع را میتوان از گزارشهای جستهوگریختهای دریافت که در روزنامههای این دوره، مانند روزنامه خراسان، منتشر میشد. بخشی از اراضی امینآباد، بهعنوان تفرجگاه مردم مشهد محل توجه بود؛ بهخصوص محدودهای که امروز حدفاصل میدان راهآهن تا ابتدای خیابان شهید هاشمینژاد قرار دارد؛ محدودهای که بهدلیل جریان داشتن آب قنات و وجود درختان بیشمار، مکان استراحت مردم محسوب میشد.
موضوع تملک اراضی امینآباد برای ساخت راهآهن، حدود دو سال قبل از ورود قطار به مشهد، مطرح شد و ظاهرا درگیریهایی را هم بهوجود آورد. یکی از معمران منطقه باقرآباد، سالها قبل به نگارنده این سطور توضیح داد که چگونه بخشهایی از اراضی مربوطبه امینآباد، بدون جلب نظر مالکان، تصاحب و به محدوده راهآهن ملحق شد. این موضوع نیازمند تحقیق بیشتر و مطالعه اسناد ثبتی است، ولی تنشهای مربوط به تصاحب اراضی امینآباد چنان بالا گرفت که هنگام آغاز ساخت ایستگاه مشهد و در مراسم «کلنگزنی» آن، یکی از پرسشهای اصلی خبرنگاران از انصاری، وزیر راه وقت، مسئله تملک اراضی بود.
روزنامه خراسان در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۳۴، پرسش و پاسخ مربوطبه این موضوع را چنین گزارش کرده است: «[سؤال از وزیر راه:]ادارهکل راهآهن درباره خرید املاک مورد احتیاج ساختمانهای ایستگاه مشهد چه تصمیمی گرفته است؟ اگر تصمیم به خرید دارد، ممکن است توضیح دهید؟ و شایعه آنکه قیمت اراضی پرداخت نمیشود، صحیح است یا نه؟ [پاسخ وزیر راه:]اراضی ایستگاه مشهد که مورد احتیاج است، به دو قسمت تقسیم میشود؛ یکی اراضی موقوفه آستانقدس است که برای اجاره آنها مذاکراتی صورت گرفته و تصمیم قاطعی اتخاذ میگردد و دیگر اراضی ملکی اشخاص است.
در اینباره سعی خواهد شد بدون کوچکترین تحمیلی، مقداری که موردنیاز است، خریداری شود و شایعه اینکه اراضی مورد احتیاج بدون پرداخت وجه تصرف خواهد شد، بیاساس است». با این حال، چنانکه گفتیم، دستکم بخشی از این شایعات بیاساس نبود و اراضی خصوصیِ تعدادی از مالکان، بهویژه در قسمت شمالی ایستگاه راهآهن، به روشی غیرمسالمتآمیز تملک شد.
در آن زمان، باتوجهبه زراعی بودن بیشتر این زمینها، تنش بهصورت گسترده، مانند آنچه در جریان تخریب بزرگ سال ۱۳۵۴ خورشیدی در اطراف حرم مطهر رضوی و به دستور عبدالعظیم ولیان شاهدش بودیم، اتفاق نیفتاد، اما واضح است که تملک اراضی امینآباد برای ساخت ایستگاه راهآهن مشهد، بدون تنش و ضایع شدن حقوق مالکان نبوده است. تحقیق درباره این موضوع را هم، مانند چند موضوع دیگری که در متن به آنها اشاره کردیم، به آینده واگذار میکنیم.
* این گزارش سهشنبه ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۰۸۹ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.