
علی کیومرثی، فاتح قلههای بلند ایران است
ملیحه محمدی آبیز| حرف از کوه که به میان میآید، اولین چیزی که به ذهنمان خطور میکند، سرسختی و اسقامت آن است. وقتی آماده کوهنوردی میشویم، میدانیم نبردی را آغاز کردهایم که در آن رقابت معنا ندارد؛ چراکه به خوبی میدانیم حریفمان بهترین دوستمان است و تسخیر و به آغوش کشیدنش برترین هنر ما در طبیعت.
کوهنوردی، عشق به طبیعت است عشق به صلابت سنگ است و به لطافت گل...
و بهراستی عاشق دنیای سخت و چالش برانگیز قلههای بلند شدن کار هر کسی نیست، عشق میخواهد و تواضع. علی کیومرثی، فاتح قلههای بلند در محله آب و برق مشهد زندگی میکند. او متولد۱۳۴۶ است و شاید نزدیکی به کوههای آب وبرق نخستین دلیل علاقه او به ورزش کوهنوردی باشد. در گفتگویی صمیمانه از او میخواهم تا از لحظههای تلخ و شیرین فتح قلههای ایران برای ما بگوید.
- آقای کیومرثی کمی از خودتان و فعالیتهایتان بگویید.
از کودکی ساکن محله آب و برق بودم. همیشه در اوقات فراغت به همراه خانواده کوهنوردی را برای تفریح انتخاب می کردیم؛ شاید آغاز علاقه من به کوه و طبیعت برگردد به همان دوران.
از سال۷۸ کوهنوردی را به صورت حرفهای شروع کردم و در بیست سال پیش به سه قله دماوند، سبلان، علمکوه صعود کردم و چون تجربه این صعود را داشتم، در سال نود سرپرستی تیمی هشتنفره را برای صعود به این سه قله به عهده گرفتم که در مدت ۶روز به روش قدرتی استقامتی فاتح این سه قله شدیم.
سبلان در اردبیل، نخستین قلهای بود که فتح کردیم. علمکوه با ارتفاع ۴۸۵۰متر در کلاردشت قله دوم بود که البته بعد از سیل کلاردشت در تیرماه سال۹۰ اولین گروهی بودیم که این قله را فتح کردیم. بعد از آن هم دماوند را در جاده هراز برای صعود برگزیدم. شهرداری منطقه، موفقیت ما را با نصب بنر در سطح منطقه تبریک گفت.
علمکوه با ارتفاع ۴۸۵۰متر در کلاردشت قله دوم بود که البته بعد از سیل کلاردشت در تیرماه سال۹۰ فتح کردم
- غیر از قلههایی که نام بردید، فاتح چه قلههای دیگری بودهاید؟
در سیستان و بلوچستان سه بار تفتان را فتح کردم؛ همچنین سبلان، علمکوه ، دماوند، سیالان (تنکابن)، شیرباد ، بینالود و...
- علاقه شما به کوه و کوهنوردی از کجا ریشه گرفته است؟
در حقیقت فکر میکنم بیشتر احساس نیاز است تا علاقه. به عقیده من هر چه سن افراد بیشتر میشود، انسان احساس نیاز بیشتری به طبیعت میکند و این حس نیاز است که ما را مشتاق میکند.
- دماوند را چگونه توصیف میکنید؟
زیباست و در عین حال بسیار خشن و سرسخت. دماوند به دلیل داشتن گوگرد در قله، بسیار خشن است و افراد بسیاری برای مبارزه با آن مشتاقند. هستند افرادی که از مناطق دوردست برای فتح آن بار سفر میبندند تا صعود به آن را در کارنامه ورزشی خود ثبت کنند. گرچه متاسفانه در کشور ما چنانکه باید به این فعالیتها اهمیت داده نمیشود.
- درباره صعود به دماوند و جزئیات آن بیشتر توضیح دهید.
شاید هر کسی احساس کند میتواند به این کوه صعود کند اما زمانهایی فتح آن مشکل و خطرناک است مانند زمستان. در این فصل ممکن است ۳۰درجه اختلاف دما پیش بیاید که این، کار را برای کوهنورد بسیار طاقتفرسا میکند؛ البته افراد زیادی هستند که برای تمرین اول از کوه دماوند شروع میکنند.
- سختترین لحظه شما در صعود چه زمانی بوده است؟
شاید برای شما که تابهحال تجربه کوهنوردی نداشتهاید، درک این موضوع کمی سخت باشد، اما کسانی که با قلههای سرسخت و کوهها دستوپنجه نرم میکنند، میتوانند احساس من را در آن شرایط سخت درک کنند. از علمکوه که برمیگشتم در تنگه گلو وقتی از کنار یخچالهای منطقه در آن ظلمات شب میگذشتم، ناگهان چراغم خاموش شد و مجبور شدم بیچراغ و بهتنهایی این مسیر تاریک و خطرناک را پایین بیایم.
در آن لحظه نمیتوانستم به چیزی فکر کنم و حتی نمیدانستم ثانیهای دیگر چه بر سرم خواهد آمد. هنوز هم گاهی که از آن مسیر میگذرم، واقعا تعجب میکنم که چطور توانستهام آن راه را برگردم. سالم ماندن من در آن شرایط خاص، چیزی شبیه معجزه بود.
- آیا هنگام کوهنوردی برای شما پیش آمده که از ادامه کار ناامید شوید؟
معمولا در شرایط سخت کوهنوردی پشیمان میشوید که چرا اینکار شروع کردید چون بیشتر مواقع در شرایط سختی قرار میگیرید اما وقتی فاتح قله میشوید و برمیگردید، دوباره دوست دارید به بالا صعود کنید. فتح قله انگیزهای به شما میدهد که موانع و سختیها را نادیده میگیرید.
- از فتح قله چه احساسی به شما دست میدهد؟
وقتی بر فراز قله کوه میایستم و طلوع و غروب خورشید را نگاه میکنم، به درک تواضع و فروتنی میرسم؛ زیرا در همان لحظه که در اوج هستم عظمت و قدرت خدا را به چشم میبینم و اشک شوق میریزم و از اینکه سلامت هستم، شاد میشوم.
- معمولا کوهنوردان وقتی به بالای قلهای میرسند، کارهای نمادینی انجام میدهند؛ شما چه میکنید؟
گریه از شوق بسیار، واکنش من پس از فتح قلههاست؛ زیرا با سرسختترین مخلوق خدا دستوپنجه نرم میکنم و میدانم که احساس من در آن لحظه به یادگار میماند.
- یک کوهنورد برای موفقیت در کار چقدر نیاز به شجاعت و جسارت دارد؟
کوهنوردی شجاعت میخواهد و ویژگی اصلی یک کوهنورد شهامت است. شهامت به این معنی نیست که حتما کوه را فتح کنید؛ یک کوهنورد باید آنقدر شهامت داشته باشد که اگر به هر دلیلی شرایط برای ادامه راه هموار نبود، بتواند از همان راه برگردد. شاید نیمساعت بیشتر به فتح قله نمانده باشد اما اگر شرایط نامناسبی پیش آمد، باید بتواند قید تمام تلاشهایش را بزند و صبورانه بازگردد.
- چرا کوهنوردی را انتخاب کردید؟
من بیشتر ورزشها را انجام دادهام؛ کوهنوردی تنها ورزشی است که در آن شما نمیخواهید بر کسی غلبه کنید و رقابت در آن بیمعناست؛ در این ورزش کسی برای پیروزی و شکست ما اشک نمیریزد.
کوهنوردی تنها ورزشی است که در آن شما نمیخواهید بر کسی غلبه کنید و رقابت در آن بیمعناست
- کوهنوردی چه جایگاهی در ایران دارد؟
متاسفانه در کشور ما چنانکه باید، به این ورزش اهمیت داده نمیشود و بیشتر حالت تفریح دارد و نوعی گریز از شهر و پناهبردن به دل طبیعت برای لحظهای آرامش.
- برنامهای برای آینده دارید؟
ترجیح میدهم تا وقتی سالم هستم، کارهای قدرتی انجام دهم؛ در حال حاضر برنامه خاصی ندارم.
- به نظر شما امکان فتح این قلهها برای همگان امکانپذیر است یا قدرت خاصی را میطلبد؟
نیازی نیست حتما دنبال بلندترین و مرتفعترین قلههای ایران باشی ،کافیست کمی اراده کنی ،آن وقت میتوانی وجود نعمتهای خدادادی را به وفور در هر جایی ببینی ،محله آب وبرق نیز از این نعمت طبیعی برخوردار است که با بالارفتن از آن میتوانی آرامش را به دست آوری و از زیبائیهای محلهات لذت ببری.
- حرف آخر؟
لحظهای که در اوج قله قرار میگیری، تازه آنجاست که میفهمی در برابر عظمت آفرینش و خدای بزرگ، هیچی!
* این گزارش چهارشنبه، ۲ اسفند ۹۱ در شماره ۴۴ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.