زمین مسابقه یادآور مسابقه زندگی است. در آن زمین میخوری، اما باید بلند شوی. زمان خیلی زود میگذرد و سوت پایان که زده میشود، دیگر فرصت جبران نیست. خوشحال یا غمگین باید زمین را ترک کنی. اگر تلاشت را کرده باشی، نتیجه هرچه باشد، پشیمان نیستی، اما اگر کوتاهی کرده باشی، جز حسرت چیزی همنشینت نمیشود.
هر مسابقه جدید تجربهای جدید است و درسهای تازهای دارد. اگر خودت و اشتباهاتت را بشناسی، میتوانی در مسابقههای بعدی جبران کنی، اما اگر بخواهی چشم بر واقعیتها فروبندی، خودت باعث رکود و عقبگرد خودت میشوی.
اینها را سحر مرادی، سرمربی لیگ برتر بسکتبال بانوان، میگوید. او از سال 95تا97 مربیگری چند تیم لیگ برتری بسکتبال بانوان را بر عهده داشته و اولین داور ملی استان است. مرادی ضمن داوری در لیگ برتر کشور، سرمربیگری تیمهای گوناگونی را در سالهای82 به بعد بر عهده داشته است و مقامهای قهرمانی زیادی در کارنامهاش دیده میشود که ازجمله میتوان به سرمربیگری آموزشگاههای مقطع دبیرستان در سال92، سرمربیگری دانشگاه پیام نور در سال93 و سرمربیگری دانشگاه آزاد در سال94 اشاره کرد. در یکی از روزهای سرد پاییزی همنشین او شدیم تا از خودش و موفقیتهایش در عرصه بسکتبال برایمان بگوید.
متولد 1365 و از مربیان سالن ورزشی امیدوزندگی است. از کودکی به ورزش علاقه داشته است و خانواده ورزشکارش به این عرصه اهمیت میدادند، اما از وقتی وارد مدرسه شد، بهواسطه معلمانش، بیش از پیش بر ورزش متمرکز شد و روحیه تیمی و ورزشهای گروهی را درک کرد.
او در این مقطع معلمانی داشته است که بهواسطه روحیه ورزشی الگویش شدند و زمینه آشناییاش با ورزشهای مختلف را فراهم کردند. از آنجا که روحیه سرعتی و مهارتهای دستی خوبی داشت، به بسکتبال علاقهمند شد و از سال چهارم دبستان تمرکزش را بر این رشته گذاشت.
حمایتهای خانواده باعث شد که علاوه بر مدرسه، در سالنهای ورزشی هم آموزش و تمرین بسکتبال را دنبال کند. کلاس اول راهنمایی که بود، در مسابقات مدارس ناحیه6، تیم او مقام دوم ناحیه را کسب کرد. این اولین مسابقه رسمی سحر مرادی بود و کسب مدال آنقدر برایش شیرین و خاطرهانگیز بوده که هنوز مدالش را یادگار نگه داشته است. از این پس ورزش یکی از تفریحهای زندگیاش شد و از آنجا که کسب مقام برایش اهمیت داشت، تلاشش را بیشتر و بیشتر کرد تا به جایگاههای بالاتر دست یابد.
پس از تحصیلات مقطع راهنمایی، آنقدر در خودش علاقه به ورزش دید که تصمیم گرفت در هنرستان تربیتبدنی ادامه تحصیل دهد. آن زمان فقط یک مدرسه تربیتبدنی در مشهد بود و مرادی در این مدرسه ادامه تحصیل داد. پس از این در مسابقات استانی و کشوری مدارس شرکت کرد و همراه تیم، مقامهایی به دست آورد. سال دوم دبیرستان مقام سوم کشوری و سال سوم دبیرستان مقام قهرمانی کشوری را کسب کرد.
پس از قبولی در کنکور، همزمان با تحصیلات دانشگاهی در رشته تربیتبدنی، دورههای آموزش مربیگری و داوری بسکتبال را نیز گذراند. دوره کاردانی را در مشهد و کارشناسی را در تهران گذراند. سپس به مشهد بازگشت و تحصیلات در مقطع کارشناسیارشد را ادامه داد.
سال83 که همزمان با تحصیلات دانشگاهی، مربیگری درجه3 را به دست آورد، آموزش بسکتبال را شروع کرد و کمکم در سالنهای مختلف و مدارس، کلاسهای آموزش بسکتبال گذاشت. از طرفی سطح مربیگری و داوریاش را ارتقا داد تا اینکه سال87 مدرک داوری درجه یک، سال91 مدرک داوری ملی و سال94 مدرک مربیگری درجه2 را کسب کرد. سال91 زمان ورود او به مسابقات لیگ بود که در اولین مسابقه، تیمش مقامی به دست نیاورد، اما سال بعد مقام اول را کسب کرد. او سال92 در مسابقات لیگ کشور به سمت سرمربی تیم بسکتبال بانوان گمارده شد و از این پس هرسال بهعنوان مربی یا بازیکن در مسابقات لیگ حضور داشت.
سحر مرادی در خاطراتش به مسابقهای اشاره میکند که در آن بازیکن و مربی بوده و با بدشانسی 3بازیکنش آسیب دیده بودند و او امکان تعویض نداشته است. مرادی میگوید: مسابقه مهمی بود و ما با 8بازیکن بازی را ادامه میدادیم. 3دقیقه مانده بود به پایان بازی و 30 امتیاز عقب بودیم. من آنجا با خودم گفتم 3دقیقه خیلی زیاد است و اگر بخواهیم، میتوانیم نتیجه را به نفع خودمان تغییر دهیم. با بازیکنانم صحبت کردم و از آنها خواستم این 3دقیقه را جدی بگیرند. همه تیم تلاش کردیم و تا جایی پیش رفتیم که 10ثانیه مانده بود به پایان بازی، ما یک امتیاز از آنها جلوتر بودیم.
اوضاع طوری شد که دیدم برای اینکه گل نخوریم، من باید خطا کنم. خطا کردم و از بازی اخراج شدم، اما آنها هم نتوانستند گل بزنند و درنهایت تیم ما برنده شد. از آن پس بازیکنانم درس بزرگی گرفتند و فهمیدیم 3دقیقه چقدر زمان زیاد و سرنوشتسازی است. همیشه به بازیکنانم میگویم حتی اگر یک دقیقه به پایان بازی باقی مانده است، نتیجه را تمامشده نبینید. اگر برنده هستید، حواستان را جمع کنید که گل نخورید و اگر عقب هستید، ناامید نشوید و تا آخرین لحظه تلاش کنید. زیرا تا به صدا درآمدن سوت داور امکان تغییر نتیجه را دارید.
بدترین خاطرات او مربوط به مصدومیتهاست. بهعنوان یک مربی مصدومیت بازیکنانش خاطره تلخی در ذهنش باقی میگذاشت. به عقیده او آسیبهای ورزشی یک بعد جسمی و یک بعد روحی دارد. بدین معنی که اگر آسیبدیدگی در بازیها و زمانهای حساس باشد و موجب عقبافتادن بازیکن شود، فشارهای روحی میتواند تأثیری بدتر از آسیب جسمی بر بازیکن بگذارد.
او درباره مربیگری و سختیهایش میگوید: به نظر من مربیگری سختترین و در عین حال شیرینترین کار دنیاست. سخت است چون مسئولیتهای زیادی بر گردن مربی است و باید به بهترین نحو آنها را انجام دهد. کوچکترین اعمالش زیر ذرهبین است و حتی یک اشتباهش میتواند نتایج جبرانناپذیری به بار بیاورد. کوچکترین کلام مربی میتواند در سرنوشت بازی تأثیرگذار باشد. یک لبخند یا اخم او میتواند روحیه کل تیم را به هم بریزد.
برای همین مربی باید در عین حال که جمعی صحبت میکند، حواسش به روحیه تکتک بازیکنان باشد و آنجا که لازم است به کسی روحیه دهد یا اشتباهش را متذکر شود، شناخت درستی از خلقوخوی بازیکنش داشته باشد. در کنار همین سختیها، مربیگری برای من شیرینترین کار دنیاست. زیرا در آن درس زندگی را یاد میگیرم. به نظر من زمان مسابقه یک زمان فشرده از بازی زندگی است.
هر شاگرد، کلاس و بازی جدید، درسهای جدیدی به انسان میدهد. همچنین همیشه به بازیکنانم میگویم به اندازه عرقهایی که قبل از مسابقه برای تمرین باید میریختی و نریختی، بعد از مسابقه باید اشک بریزی. در زندگی هم همینطور است. از قدیم گفتهاند هرچه بکاری، همان را درو میکنی. البته قبول دارم که همهچیز در کنترل ما نیست و گاهی بهعلت عواملی که تأثیری در آن نداریم بازنده میشویم یا به نتیجهای که میخواهیم نمیرسیم. در زمین مسابقه هم به همین صورت است. گاهی شانس یا حتی داوری درست و غلط در نتیجه تأثیر میگذارد، اما اگر قبل از مسابقه به اندازه کافی تمرین کرده باشیم، خودمان را مؤاخذه نمیکنیم و سربلند بیرون میآییم.
مرادی سال88 پس از جذب در آموزشوپرورش، برای معلمی ورزش راهی روستاهای اطراف مشهد شد. خاطرات زیادی از این روزها و دوران کاریاش دارد. او دانشآموزانی دیده است که برای اولین بار توپ را از نزدیک میدیدند. تدریس و کار کردن با این دانشآموزان برای او لذتبخش بوده است. زیرا میداند همانطور که خودش تحتتأثیر معلمانش مسیر زندگیاش عوض شد، او هم بهعنوان معلم میتواند بر دانشآموزانش تأثیر بگذارد و آنها را همنشین ورزش کند. به گفته او بچههای روستا امکاناتی کم اما استعداد و توان جسمی بالایی دارند.
او در خاطراتش به بچههای یکی از روستای این شهر اشاره میکند که وقتی در حیاط مدرسه به دانشآموزانش نکات ورزشی را یاد میداده است، بهسبب کوتاه بودن دیوارهای مدرسه، بچههای کوچه و خیابان میآمدند بالای دیوار مدرسه مینشستند و به تدریس او گوش میدادند. وقتی که مرادی از مدرسه خارج میشده، میدیده است همان بچهها در حال بازی کردن و انجام حرکاتی هستند که از بالای دیوار مدرسه یاد گرفتهاند.
او از اینکه میدیده کلامش اینقدر تأثیرگذار است، لذت میبرده و همواره سعی میکرده بهطور دقیق همه مطالب لازم را بگوید تا نهتنها دانشآموزانش، بلکه بچههای بالای دیوار مدرسه هم همه مطالب را یاد بگیرند. مرادی مانند خیلی از معلمان همدورهایاش که در روستاها درس میدادند، بهدلیل جوان بودن و داشتن انرژی و انگیزه زیاد، پیوسته درخواست وسایل ورزشی برای مدارس روستاها را داشته و تا تأمین شدن این وسایل، گاهی خودش توپ و وسیله ورزشی را به مدرسه میبرده است. حتی گاهی لپتاپش را به مدرسه میبرده تا فیلمهای ورزشی را به آنها نشان دهد.
مرادی دانشآموزان با استعدادی را دیده است که حتی کفش مناسب برای ورزش کردن نداشتهاند یا بدتر از آن، دانشآموزانی که بهعلت نخوردن غذا، در کلاس ضعف کردهاند! در بین محصلان روستا با افرادی مواجه بوده است که بهرغم داشتن استعداد و توان کافی، قادر به پرداخت هزینههای اعزام به مسابقات نبودهاند و به این دلیل از پیشرفت بازماندهاند.
همچنین دانشآموزی داشته است که در حین تمرین شخصی، بینیاش شکسته و خانوادهاش چون توان پرداخت هزینه درمان را نداشتهاند، او را به همان حال گذاشتهاند. اینها دردناک و غمانگیز است، اما مرادی همچنان از تدریس برای بچههای روستا لذت میبرد و میگوید: تدریس در روستا، انگیزه و انرژی انسان را بیشتر میکند. زیرا دانشآموزان روستایی تلاش و پشتکار زیادی دارند. از طرفی چون انگیزههای درونیشان بر انگیزههای بیرونی غلبه دارد، بیشتر دنبال موفقیت هستند.
او در اینباره توضیح میدهد: خانوادههای مرفه شهر به فرزندانشان وعده میدهند و بهعنوان مثال میگویند اگر در درس یا ورزش موفق شوی، برایت تبلت، دوچرخه، اسباببازی و... میخریم. اینها انگیزههای بیرونی است و زود فروکش میکند، اما بچههای روستا بدون هیچ حمایت و امکاناتی، انگیزههای درونی برای پیشرفت دارند و این انگیزهها تا سالها شعلهور است و باعث میشود در سختیها و تنگناها، فرد همچنان بر هدفش پابرجا باشد.
مرادی به گفته خودش، چیزهای زیادی از بچههای روستا یاد گرفته است. او ابتدای هرسال به دانشآموزانش میگوید امیدوارم سال خوبی داشته باشیم و من و شما بتوانیم مطالب زیادی از یکدیگر یاد بگیریم. ازخودگذشتگی و خستگیناپذیری ازجمله چیزهایی است که او از دانشآموزانش یاد گرفته است. روحیه نشاط و شادابی هم که در بچهها هست، از دیگر ویژگیهایی است که او سعی میکند آن را در خود زنده نگه دارد.
او خودش را یک الگو برای شاگردان و بازیکنان میداند. بنابراین معتقد است ابتدا باید خودش اصول حرفهای اعم از اخلاق و تکنیک را رعایت کند و بعد اینها را از دیگران بخواهد.مرادی به سلامت و تغذیه سالم بسیار اهمیت میدهد. همچنین تأکید زیادی بر بهروز کردن اطلاعات دارد. او در اینباره اظهار میکند: هرسال قوانین و تکنیکهای جدیدی میآید و یک بازیکن یا مربی باید مدام مطالعه کند تا بتواند با علم روز پیش رود. در غیر این صورت از علم جدید بازمیماند و درجا میزند. او خودش هرروز زمانی را برای مطالعه در نظر میگیرد و روانشناسی ورزش از موضوعاتی است که علاقه بیشتری به آن دارد.
این سرمربی بسکتبال درباره وضعیت آموزش بسکتبال در استان اظهار میکند: اکنون مربیان خوبی داریم و در حوزه جذب افراد و آموزش آنها اقدامات خوبی انجام میشود. در سالهای اخیر میزان شناخت و استقبال خانوادهها از این رشته هم زیاد بوده است و نهتنها شاهد افزایش تعداد ثبتنامکنندگان رشته بسکتبال هستیم، بلکه تماشاچیان و تشویقکنندگان ما در زمان مسابقات هم افزایش داشته است و این نیز خود موجب ترغیب بیشتر بازیکنان میشود.
وقتی از او درباره بیعدالتی در انتخاب بازیکنان میپرسیم، اظهار میکند: متأسفانه در همه رشتههای ورزشی گلههای اینچنینی شنیده میشود و بیشتر وجهه مدیریتی دارد. به عبارتی دیگر اگر معیارهای سنجش مشخصی وجود داشته باشد که بازیکن بر اساس آن سنجیده شود و برحسب تواناییها و قابلیتهایی که دارد در جایگاه متناسب با خودش بایستد، میتوان امیدوار بود که حقی از کسی ضایع نشود.
هر بازیکنی هم در این صورت میداند که برای پیشرفت باید خودش را متناسب با آن معیارها ارتقا دهد، اما چنین معیارهایی وجود ندارد و گاهی شاهد انتخابهای سلیقهای هستیم. بهطوریکه ممکن است بازیکنی درباره جایگاهش اعتراض داشته باشد و آن را دور از عدالت بداند. درواقع اکنون شرایط طوری است که جذب بازیکن با معیارهایی غیر از معیارهای حرفهای را شاهد هستیم. بهعنوان مثال بهسبب مشکلات مالی که تیمها با آن مواجه هستند، ممکن است بازیکنی را که از دیگر بازیکنان سطح پایینتری دارد اما حاضر است به تیم کمک مالی کند، جذب کنند. این موضوع از یک جهت بد است و آن اینکه این فرد جای فرد با لیاقتتر را میگیرد، اما از جهتی دیگر موجب میشود 11بازیکن دیگر در تیم بمانند و به راهشان ادامه دهند. زیرا اگر این کمک مالی نباشد، ممکن است آن 11نفر دیگر را هم از دست بدهیم.
مرادی عنوان اولین مربی میکروبسکتبال استان را نیز به خود اختصاص داده است. میکروبسکتبال مخصوص کودکان زیر 7سال است، درحالیکه بهطور معمول خانوادهها از سنین 10سال به بعد فرزندانشان را در رشته بسکتبال ثبتنام میکنند. مرادی حدود سال93 درحالیکه بهواسطه شغل معلمی با دانشآموزان سروکار داشته، در مدارس استعدادیابی میکرده و دانشآموزانی را که استعداد این رشته را دارند، برای تمرین دعوت میکرده است تا اینکه یکبار به او میگویند دانشآموزی نهساله که آشنا به بسکتبال باشد، احتیاج دارند.
او از این پس دنبال آموزش کودکان زیر 7سال میرود و در قالب بازی، بسکتبال را به آنها آموزش میدهد تا در سنین بالاتر زودتر بتوانند به سطح حرفهای برسند. او در این بین دانشآموزی هفتساله داشته که قادر بوده است در تیمها بازی کند. همچنین بیش از 10بازیکن دارد که از میکروبسکتبال شروع کردهاند و اکنون بازیکنان حرفهای هستند.
استقبال و همراهی خانوادهها یکی از عوامل مهمی بوده که او را تاکنون به ادامه این آموزش ترغیب کرده است. زیرا بچهها در این سنین زود خسته میشوند و خودشان هم بهتنهایی قادر به حضور در کلاسها نیستند. برای همین اگر حمایت خانوادهها نباشد، مربی نمیتواند کارش را بهتنهایی انجام دهد.
مرادی در ادامه به فقر حرکتی اشاره میکند که امروزه بین دانشآموزان بهخصوص دختران وجود دارد و میافزاید: زندگی آپارتماننشینی و بیتوجهی خانوادهها به ورزش موجب شده است اکنون با دانشآموزان زیادی مواجه باشیم که گرفتار فقر حرکتی هستند و اگر این موضوع ادامه پیدا کند، در آینده نسلی داریم که با مشکلاتی همچون اضافه وزن و بیماریهای مختلف قلبی و عروقی و... روبهرو هستند.
همچنین بهعلت استفاده زیاد دانشآموزان از تبلت و موبایل، مشکلاتی همچون عارضه سر به جلو افزایش پیدا کرده است، اما خانوادهها در اینباره آگاهی لازم را ندارند و نمیدانند طریقه صحیح در دست گرفتن موبایل و تبلت چگونه است و چه حرکات اصلاحی باید انجام دهند تا عارضههای اسکلتی برطرف شود.
مرادی با تأکید بر اهمیت زنگ ورزش بیان میکند: امسال که بهسبب کرونا بیشتر کلاسها غیرحضوری شده است، کمتوجهیهای بیشتری به درس ورزش میشود، اما حتی در سالهای گذشته هم حق این درس ادا نمیشد و در بسیاری موارد میبینیم که زنگ ورزش جایگزین درسهایی مانند ریاضی، فیزیک، شیمی و... میشود، درحالیکه ورزش رمز سلامتی است و دانشآموزان و معلمان باید این را بدانند که تا بدن سالمی نداشته باشند، قادر نیستند هیچ کاری را بهخوبی انجام دهند.
این مربی بسکتبال در مدارس و کلاسهای آموزیاش در سالنهای ورزشی بیشتر از همه دنبال این است که اهمیت ورزش و نقش آن در سلامتی را برای مردم تبیین کند تا در هر شرایطی ورزش را ترک نکنند. حتی اکنون که بهعلت شیوع کرونا مراجعه افراد به سالنهای ورزشی کم شده است، از آنها میخواهد با پیادهروی مستمر، کوهنوردی و مانند آن، آمادگی جسمانی بدنشان را حفظ کنند.
مرادی از کمتوجهی به بسکتبال و دیگر رشتههای ورزشی اظهار ناراحتی میکند و میافزاید: متأسفانه در کشور ما اینقدر توجهات بر فوتبال متمرکز است که خیلی از جوانان مستعد هنوز خودشان و استعدادشان را کشف نکردهاند و درحالی فوتبال را دنبال میکنند که اگر وارد رشتههای دیگر شوند، میتوانند موفقیت بیشتری کسب کنند.او میگوید: در بسکتبال بازیکن فرصت زیادی برای فکر کردن ندارد و باید در لحظه چندین تصمیم بگیرد.
از طرفی چون در آن خیلی مهارتها با یکدیگر ترکیب شده است، سلولهای خاکستری مغز را فعال میکند. تقویت مهارتهای دستی و عضلات دست و پا و همچنین افزایش عملکرد استقامتی و سرعتی از دیگر ویژگیهای این رشته است که آن را برای هر سنی جذاب میکند، اما خیلی از جوانان اینقدر از ورزشهایی مانند بسکتبال دور هستند و درک درستی از آن ندارند که فکر میکنند فقط فوتبال هیجان و جذابیت دارد.
مرادی امیدوار است اینقدر اطلاعات ورزشی مردم بهصورت همهجانبه افزایش یابد که درک درستی از همه رشتههای ورزشی و ویژگیهای آنها داشته باشند و متناسب با استعداد و علایقشان سراغ رشتههایی بروند که در آن سلامت جسم و روانشان افزایش یابد.