
اختراع اهالی محله بلال برای کاهش مصرف آب
چندسالی میشود که کارشناسان میگویند که اگر در آینده جنگی رخ بدهد، بیشک بر سر آب خواهد بود، ولی ما شهروندان جدی نمیگیریم. کماکان مغازهدارهای محله صبحبهصبح شلنگ آب شرب را باز و جلوی مغازهشان را آبپاشی میکنند؛ وقتی هم که کسی به این موضوع اعتراض کند، پاسخ میشنود که پولش را میدهم.
ما مردم مشهد خیلی دوست نداریم باور کنیم که وضعیت آبی شهرمان روبه بحرانی شدن است. هنوز خیلیها نمیدانند، یا دوست ندارند بدانند که هرسال یکی از شهرهایی که جزو کاندیداهای جیرهبندی آب قرار میگیرد، مشهد است که بهخاطر گردشگرپذیر بودن و مسائل دیگر، این موضوع اجرایی نمیشود.
وقتی که بحران را باور نداریم، نتیجهاش این میشود که در هر کوچه و خیابان مشهد که سرک بکشید، یک کارواش میبینید که از قضا بیشترشان از آب شرب شهری استفاده میکنند.
البته در این میان کمبود آب و بحرانهایی که در آینده بهواسطه آن اتفاق خواهد افتاد برای بعضیها تبدیل به دغدغه میشود و نمیتوانند بهراحتی از کنار آن عبور کنند.
این روزها احسان محمدزاده و حمید درافشان، دو جوان دههشصتی محله بلال، استارتاپ جذابی را راهاندازی کردهاند و قرار است هم فرهنگ صرفهجویی را در میان مردم جا بیندازند و هم اینکه یک راهکار عملی ارائه دهند. استارتاپی که ثمرهاش تولید سرشیرهای کاهنده مصرف آبی است که فعلا نمونه داخلی ندارد.
بحران آب برایمان دغدغه شده بود
احسان محمدزاده و حمید درافشان، هر دو در محله بلال متولد و بزرگ شدهاند و هنوز هم همین جا زندگی میکنند؛ حتی دفتر کارشان هم درست کنار مسجدی است که سالها در آن رفتوآمد داشته و کار فرهنگی کردهاند.
محمدزاده کهایده اصلی این استارتاپ از دغدغه او آغاز شده، میگوید: من بهواسطه کارم مدام با اینترنت سروکار دارم. چند وقتی میشد که یکسری خبرهایی در مورد بحران آب بهویژه در مشهد میخواندم و چیزهایی در تلویزیون میدیدم.
این موضوع بهشدت فکر من را به خودش درگیر کرده بود. شروع کردم به تحقیق در مورد این موضوع و صحبتهای کارشناسانی که بارها و بارها از این مسئله حرف زده بودند و صحبتهایشان بنابه دلایلی سانسور شده بود را خواندم.
تازه متوجه شدم اوضاع از آن چیزی که به ما نشان میدهند، بدتر است. به این نتیجه رسیدم که دست روی دست گذاشتن و کاری نکردن نوعی خیانت است.
بحث که بهاینجا میرسد درافشان به جمعمان اضافه میشود و حرفهایش را اینطور آغاز میکند: ما دو نفر از بچگی با هم بزرگ شدهایم و در محله خیلی کارها با هم کردهایم.
یک روز طبق عادت همیشگی همدیگر را در محله دیدیم و احسان بیمقدمه گفت که یک موضوع برای کار فرهنگی پیدا کردهام. شروع کنیم یا نه؟ من هم قبول کردم و پای توضیحاتش نشستم و در کوتاهترین زمان ممکن کار را شروع کردیم.
فرهنگسازی برای صرفهجویی در مصرف آب
حمید و احسان که از دوران نوجوانیشان در مسجد بلال و کانون فرهنگیاش تجربه انواع و اقسام کارهای فرهنگی را داشتند، خودجوش و بهخاطر دغدغهشان قدم جلو میگذارند و بهقول معروف وارد گود میشوند.
درافشان توضیح میدهد: با همدیگر نشستیم صحبت کردیم و هدفهایمان را مشخص کردیم. اولین جایی که این جریان را مطرح کردیم، سازمان تبلیغات اسلامی بود که کموبیش از موضوع استقبال کردند و قول حمایتهایی دادند.
بعد از آن سراغ شرکت آبوفاضلاب رفتیم. باتوجه بهاینکه در این چندساله همه هموغمشان را برای فرهنگسازی در زمینه صرفهجویی در مصرف آب گذاشتهاند، از ما و طرحی که داشتیم خیلی خوششان آمد و بعد از جلسه گذاشتنهای بسیار بالأخره قرار شد که ما همکار این سازمان شویم و طرحهای فرهنگی در سطح شهر شروع کنیم.
دنبال راهکار میگشتیم که...
شاید اگر در روزهای اولی که این دو نفر در حال پایهریزی کار فرهنگیشان بودند، یک نفر پیدا میشد و میگفت که سرانجام کار شما تولید یک محصول خلاقانه و برپایی یک استارتاپ است، او را باور نمیکردند و از کنار این موضوع ساده رد میشدند.
اما پاسخ به یک سؤال ساده در خلال کار، مسیرشان را بهکلی عوض میکند. درافشان در اینباره میگوید: زمانی که مشغول کار بر روی طرحهای فرهنگسازی درخصوص صرفهجویی در مصرف آب بودیم، ناگهان به این سؤال رسیدیم که حالا ما این همه به مردم توضیح دادیم که بحران آب است و جنگهای آینده برسر این موضوع است، راهکار عملی ما برای حل این مشکل چیست که جلوی پای مردم بگذاریم؟
ساعتها برای این پرسش دنبال پاسخ میگشتیم تا اینکه پس از گفتگوها و تحقیقهای فراوان به این نتیجه رسیدیم که خودمان یک محصول تولید کنیم و درکنار جریان فرهنگسازی به مردم معرفیاش کنیم.
درحالیکه ما دو نفر هیچ تجربهای در این زمینه نداریم، یعنی اصلا رشته تحصیلیمان چیز دیگری است، اما نترسیدیم و وارد ماجرا شدیم. محمدزاده صحبتهای دوست بیستوچندسالهاش را اینطور تکمیل میکند: گام اول برای شروع چنینکاری تحقیق است و از آنجاییکه ما با این مسئله بیگانه نبودیم، تحقیقات گستردهای را درباره شیوههایی که دیگر کشورها برای صرفهجویی در مصرف آب دارند، انجام دادیم.
یک دفتر کوچک هم کنار مسجد بلال اجاره کردیم. ساعت کاریمان در اداره که تمام میشد، بهاینجا میآمدیم و تا آخر شب مشغول پژوهش و سروکله زدن با یکدیگر بودیم. یادم هست که در ماه رمضان بلافاصله بعداز افطار کارمان را شروع میکردیم و تا خود سحر کماکان درگیر بودیم.
کشورهای پرآب بیشتر از ما به فکر صرفهجویی هستند
حرف که از تحقیق و پژوهش در حوزه صرفهجویی آب بهمیان میآید، محمدزاده از موارد عجیبی که با آن در طول این مدت برخورد کرده است، میگوید: خیلی وقت است که کارشناسان میگویند جنگ بعدی بر سر آب خواهد بود، اما هیچکس درکشور ما این موضوع را تحویل نمیگیرد.
برای من جالب بود که در کشوری مثل سوئد که از نظر آبی کاملا غنی است، صرفهجویی در مصرف آب کاملا جدی گرفته میشود و وسایل زیادی بههمینمنظور در آنجا ساخته میشود.
حتی یادم هست زمانی که طرح اصلی محصولمان آماده شد، کسی که قرار بود کار را برای ما تولید کند گفت که من مشابه کار شما را در روسیه دیدهام. میگفت قطعهای شبیه به این زیر بشکههای آب میبندند که نگذارد ولو یک قطره اسراف شود.
آن هم در کشوری که قدرت آبی دنیاست. ما برای تبلیغ کارمان دنبال حدیثی میگشتیم که مردم کمتر شنیده باشند. درحین جستوجو به یک شرکت استرالیایی رسیدیم که این حدیث پیامبر، «آب را هدر ندهید حتی اگر در کنار نهر آبی باشد» را روی بطریهای آب معدنیاش زده بود تا خریدار حواسش به نوع مصرف آن باشد.
آن وقت ما در مشهد که استقلال آبی ندارد و هرسال جزو گزینههای جیرهبندی آب است، با این موضوع بیگانه هستیم و اگر نبودیم، در شهری کهاینطور با مشکل آب مواجه است، قدمبهقدم و در هرکوچه و خیابان چندین کارواش ایجاد نمیشد.
ثمره ساعتها تحقیق و بررسی
وقتی که از این دو نفر میپرسیم که ثمره آن همه تحقیق و پژوهش چندینساعته و مطالعه روی انواع و اقسام روشهای صرفهجویی آب در دنیا چه شد؟ درافشان پاسخ میدهد: ما میدانستیم یکی از راههای ساده برای کاهش مصرف آب این است که عامل انسانی حذف شود.
یعنی اینکه باز و بسته کردن شیر آب برعهده خودمان نباشد. نمونه بارزش همین شیرهای الکترونیک چشمیهایی است که چندسال پیش مُد شدند، درحالیکه مقدار بسیار زیادی آب را هدر میدهند.
از راههایی که الآن در دنیا بهصورت گسترده استفاده میشود، تغییر سر شیر آب است. ما مدلهایی زیادی از این نوع را بررسی کردیم که هرکدام عیبی داشتند. بعد از رفع آن عیبها و اضافه کردن نظرات خودمان، به طرح نهایی محصولمان رسیدیم.
محمدزاده نیز درباره عملکرد محصولشان میگوید: این قطعه بهجای سر شیر آب نصب میشود، وقتی که میله پلاستیکی چندگرمی آن را با دست کنار بزنید، جریان آب وصل میشود.
به محض اینکه دستتان را کنار بکشید و میله سرجای خودش برگردد، آب هم قطع میشود. زمانی کهاین محصول روی شیر آب نصب باشد، فرد فقط یک بار شیر را روی کمترین حالت خودش باز میکند و دیگر نیازی به بستن آن نیست.
نگهبان قطرهها
قطرهبان، نام استارتاپ کوچک احسان و حمید است. اسمی که حسابی روی آن فکر کردهاند. محمدزاده میگوید: ما در ایران جنگلبان داریم که وظیفهشان محافظت از جنگلهاست.
محیطبان داریم که از حیاتوحش و زیست جانوری پاسبانی میکنند تا این گونهها منقرض نشوند. باوجود اهمیتی که آب دارد و باید از قطرهقطرهاش نگهبانی شود، ما به اسم قطرهبان رسیدیم.
البته این را هم اضافه کنم که قصد داریم بعد از توزیع گسترده محصولمان، قطرهبان را با همین اسم تبدیل به کمپین کنیم تا همه بیشتر از قبل متوجه مهم بودن صرفهجویی در مصرف آب شوند.
درافشان در ادامه بیان میکند: خیلیها به ما پیشنهاد دادند که از نامهای ترکیبی خارجی استفاده کنیم تا محصولمان بهتر فروش برود. حتی میگفتند که روی قطرهبان اصلا به فارسی چیزی ننویسید تا مردم فکر کنند که خارجی است.
اما ما توجهی به این چیزها نداشتیم و نداریم و اگر روزی قرار به صادرات این محصول باشد، باز هم آرممان را به فارسی روی آن حک میکنیم.
۳۶۰۰ لیتر صرفهجویی در ماه
محمدزاده و درافشان روی یک موضوع خیلی تأکید دارند. اینکه قطرهبان با هزینه کم باعث ۸۵ درصد صرفهجویی در مصرف آب میشود. محمدزاده میگوید: اینکه ما ادعا میکنیم
محصول ما این اندازه باعث صرفهجویی میشود، کاملا علمی و اثباتشده است و حتی اداره آبوفاضلاب هم آن را تأیید کرده است. در یک نمونه ما به یک نفر گفتیم که در مدت ۶۰ ثانیه یک بار با محصول ما و یک بار بدون آن وضو بگیرد و مسواک بزند تا ما آب پِرتی که وارد فاضلاب میشود را اندازه بگیریم.
وقتی قطرهبان وصل نبود حدود ۸ لیتر آب پِرت شد که با نصب قطرهبان این میزان به ۲ لیتر رسید. ما یک میانگین ساده از استفاده معمول یک نفر گرفتیم و به این نتیجه رسیدیم که چیزی در حدود ۳۰ لیتر برای یک نفر صرفهجویی میشود.
اگر یک خانواده ۴ نفره باشند، میزان صرفهجویی آب در آن خانه برای یک ماه میشود ۳۶۰۰ لیتر. درحالیکه وزیر نیرو فریاد میزند و خواهش میکند که مردم در روز ۱ لیتر آب کمتر مصرف کنند تا سدها خالی نشود و قطعی آب نداشته باشیم. این را هم بگویم که همه اینها مستندسازی شده است.
ترجیح میدهند که حمایت نکنند
دو جوان محله بلال، پیش از عرضه محصولشان در بازار سراغ چند اداره دولتی و غیردولتی رفتهاند تا قدری حمایت شوند، اما در این رفتوآمدها پاسخهایی از برخی مسئولان شنیدهاند که عطای کارکردن با آنها را فعلا به لقایش بخشیدهاند.
درافشان تعریف میکند: اولین جایی که قطرهبان را بردیم، یکی از سازمانهایی بود که از وظایف اصلیاش کار فرهنگی است. محصول تولیدیمان را رایگان برایشان نصب کردیم و چندینبار به آنجا سرزدیم تا نظرات کارکنان را بگیریم.
بسیاری از آنها هم از این کار تعریف میکردند و میگفتند که استفاده از آن بسیار راحت و خوب است، اما یکی از مسئولان آن اداره خیلی راحت و با اعمالنظر شخصیاش گفت که محصولات خوب نیست و کار کردن با آن خیلی سخت است.
درحالیکه میخواست موقع استفاده از قطرهبان یک میله پلاستیکی دو گرمی را کنار بزند. پس از آنجا یکی از مناطق آموزشوپرورش را انتخاب کردیم. مسئولان آنجا همکاری کردند و اجازه دادند که قطرهبان را در یکیدو مدرسه نصب کنیم.
از چیزهایی که برای ما جالب بود، حمایت خدمتگزاران مدارس از کار ما بود. میگفتند یکی از مشکلات ما این است که گاهی اوقات بچهها شیرها را باز میگذارند و میروند دنبال کارشان.
تا موقعی که ما موضوع را بفهمیم خدا میداند که چقدر آب هدر رفته است. وقتی نظرسنجیهای مثبت را نشان دوستان آموزشوپرورش دادیم، قرار شد که استفاده از قطرهبان را به مدارس بخشنامه کنند. هنوز که خبری نیست.
او ادامه میدهد: نهاد دیگر آستانقدسرضوی بود. بعد رفتوآمدهای زیاد و گرفتن تأیید این کارشناس و آن مسئول، اجازه دادند که تعدادی را در یکی از سرویسهای بهداشتی حرم نصب کنیم.
اولین بازخورد را از نیروهای تأسیسات و خدمات آنجا گرفتیم. میگفتند ما باید مدام به این راهروها سر بزنیم که شیری باز نمانده باشد یا چکه نکند. شاید باورتان نشود، اما روزانه چندینساعت به قسمتی که آنها را نصب کرده بودیم میرفتیم و با مردم صحبت میکردیم و میپرسیدیم که استفاده از قطرهبان سخت بود یا نه؟
در این گفتگوها کلی بازخورد مثبت گرفتیم. مردم خوششان آمده بود و میگفتند که از کجا میشود تهیه کرد؟ باز به این هم بسنده نکردیم. نظرسنجی مکتوب آماده کردیم و به زائران دادیم که رضایت ۸۰ درصدی از آن گرفتیم.
حتی نظرسنجی آنلاین ما هم همین مقدار رضایت را نشان میداد. با این همه سند از رضایت استفادهکنندگان، با خودمان گفتیم که دیگر اجازه نصب در همه سرویسهای حرم مطهر را میدهند، ولی متأسفانه یک نفر مسئول با چشم بستن روی رضایتمندی کارکنان و زائران تشخیص داد که استفاده از قطرهبان در شأن آستانقدسرضوی نیست.
برای همین هست که حاضرند از خیر یک محصول ۲۰ هزارتومانی بگذرند و بروند شیرهای چشمی بخرند که ۳۰ برابر قطرهبان قیمت دارد و خودشان از مشکلات آن مینالند.
این درحالی است که شرکت آبوفاضلاب محصول ما و درصد کاهش مصرف آب آن را کاملا تأیید کرده است. باوجود مخالفتهای سازمانها و حمایت نکردنهایشان از استارتاپ قطرهبان، مساجد بلال و هفتادودوتن که از محصول این دو نفر استفاده میکنند، حسابی از آن راضی هستند. سنگی جلوی پایشان نینداختهاند که هیچ، از کارشان هم حمایت کردهاند.
دستمان توی جیب خودمان بود
احسان و حمید از روز اول دستشان را روی پای خودشان گذاشتهاند و برای تأمین هزینههایشان نه از کسی پول گرفتهاند و نه منتظر حامی یا فلان مسئول و اداره ماندهاند.
وقتی که میگوییم تا الآن چقدر برای بهثمر نشستن قطرهبان خرج کردهاید، دو نفری یک حساب سرانگشتی میکنند و میگویند چیزی نزدیک به ۶۰-۵۰ میلیون تومان و بعد محمدزاده بیان میکند: ما هر دو نفر زنوبچه داریم و اینطور نیست که مجرد باشیم و خرج چندانی نداشته باشیم.
من کارمند دادگستریام و حمید شغل آزاد دارد. هنگامی که کار را شروع کردیم هرچه پسانداز داشتیم، وسط گذاشتیم و حتی وام هم گرفتیم و الان گاهی اوقات نگران قسطهایشان هم میشویم.
برای برخی هزینهها از حقوق ماهانهمان هم خرج میکردیم تا کار جلو برود. ما مطمئنیم که همه این هزینههایی که کردیم برمیگردد. بهقول معروف دیروزود دارد، ولی سوختوسوز ندارد. خاصیت کسبوکارهای کوچک همین است که کمی دیر به ثمر مینشیند و صبر زیادی میخواهد.
میخواهیم دغدغه ایجاد کنیم
«قطرهبان قرار است یک محصول فرهنگی باشد». این را درافشان میگوید و بعد حرفش را اینطور پی میگیرد: کار فرهنگی که ما همان ابتدا آغاز کردیم، باوجود قطرهبان تعطیل نمیشود.
بلکه ما در کنار آن یک بسته فرهنگی هم بهصورت رایگان به مردم عرضه میکنیم و اطلاعاتی که خودمان در خصوص بحران آب و وضعیت آب مشهد و نکاتی که درخصوص صرفهجویی جمعآوری کردیم به مردم میدهیم تا با آگاهی کامل قدم در این مسیر بگذاریم.
محمدزاده در تکمیل صحبتهای او میگوید:جامعه هدف ما کودکان و نوجوانان هستند. ما قصد داریم افرادی را به دبستانها بفرستیم که با بچهها در اینباره صحبت کنند و ذهن آنها را نسبتبه صرفهجویی در مصرف آب و بحرانهای احتمالی که در نبود آن بهوجود خواهد آمد، آماده کنند.
اینطور وقتی بزرگ شوند بحث صرفهجویی و بحران آب را بهتر درک میکنند و دیگر نیازی نیست که وزیر نیرو در برنامه زنده تلویزیونی از مردم خواهش کند که کمتر مصرف کنند و هم اینکه پیش خانوادهاش تبلیغ محصول ما را میکند.
یادم هست مدیر یکی از دبستانها که قطرهبان را برایشان نصب کرده بودیم میگفت: بچهها اینها را میشکنند، من گفتم اگر به قیمت یادگرفتن مصرف صحیح آب است، بگذارید بشکنند، ما با هزینه خودمان تعویضش میکنیم.
ما حتی برای مسجدها هم برنامه داریم و آنجا با سبک و سیاق مذهبی و با استفاده از روایات، موضوع مهم صرفهجویی در مصرف آب و اسراف نکردن را به آنها گوشزد میکنیم. کما اینکه همین کار را در مسجد بلال انجام دادیم و بازخورد مثبتی گرفتیم.
در مجموع میخواهم بگویم که قرار نیست کار فرهنگی در این خصوص تعطیل شود. ما برای مردم از صرفهجویی صحبت میکنیم و به آنها راهکار میدهیم.
قطرهبان نقطه پایانی فعالیتهای ما نیست
تولید قطرهبان نقطه پایانی فعالیتهای احسان و حمید نخواهد بود و آنها درحال بهثبت رساندن مجموعهای هستند که از طرحهای صرفهجویی در مصرف انرژی حمایت میکند و قرار است که نگذارد مشکلاتی که سازمانها سر راه آنها قرار دادهاند، دامنگیر بقیه شود.
درافشان میگوید: قطرهبان اولین محصول صرفهجویی در آب نیست و آخرین هم نخواهد بود. این کار نقطه پایان فعالیتهای ما در این خصوص نخواهد بود و شک نکنید که بعد از بهثمر رسیدن این استارتاپ سراغ کار دیگری خواهیم رفت.
همین الآن درحال ثبت شرکتی هستیم که وظیفهاش فعالیت در حوزه انرژی است و میخواهیم تبدیل به مرکزی حمایتی شود. یعنی هرکسی طرح و یا اختراعی در خصوص صرفهجویی در مصرف انرژی داشت، آن را با ما در میان بگذارد تا حمایتش کنیم.
* این گزارش یکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶ در شهرآرامحله منطقه سه به چاپ رسیده است.