چهارراه گلستان را که رد کنید، بنر بزرگ سردر مجموعه گلستان کتاب توجهتان را به خود جلب میکند: «حسینیه کودک؛ پردهخوانی وقایع کربلا» ساعت ۱۹:۳۰ است. محوطه مجموعه گلستان کتاب پر از صندلیهای پلاستیکی سفیدرنگ است؛ حدود دویست صندلی. جلوتر که میرویم، نزدیک به سن نمایش، زمین با فرش و موکت پوشیده شده است.
بانی برگزاری این برنامه، یکی از هیئتهای محله احمدآباد با نام «مجمع احیای غدیر» است که قدمتش بیش از دو دهه است و بیشتر گردانندگان آن کودکان و نوجوانان هستند.
در قسمت خانمها دو زن و چند دختربچه مهمانان اولیه مراسم هستند. یکی از خانمها از قدمت این محفل میگوید که بیش از بیست سال است و اینکه از نوزادی سه فرزندش در این مراسم شرکت میکرده است. رؤیا سجادیان که همسرش یکی از بانیان اصلی راهاندازی این مراسم است، استقبال بچهها از این مراسم را توصیفناپذیر میداند.
او که همراه فرزندانش از یک ماه قبل محرم و برپایی این مراسم در تکاپوی هرچه بهتر برگزارشدن مراسم هستند، میگوید: «شاید باورتان نشود، اما دختر بزرگ من از یک ماه قبل آمدن محرم، برای برگزاری این برنامه لحظهشماری میکند.»
جمعیت لحظهبهلحظه رو به زیادشدن است و صندلیها تقریبا پر شده است که با مرتضی عظیمی، یکی از پایهگذاران و مؤسسان حسینیه کودک مشهد، گفتگو میکنیم.
او درباره روایت پاگرفتن حسینیه چنین میگوید: «مجمع احیای غدیر از سال ۱۳۷۵ فعالیتش را آغاز کرده است. هسته اولیه این مجمع هم عدهای از طلاب، دانشجویان و کسبه شهر بودند. ما با این نگاه که اگر تربیت اصولی و هدایتشده از کودکی شکل بگیرد، پایدارتر و ثمربخشتر است، تصمیم به تشکیل هیئتی گرفتیم که مختص کودکان و نوجوانان باشد.»
عظیمی با اشاره به تبدیل هفتصد روایت و داستان مرتبط با زندگانی ائمه (ع) به شکل پردهخوانی و روایتگری، میافزاید: «دعوت از روحانیای که هم بلد روایتگری باشد، هم دهانی گرم داشته باشد و هم روانشناسی کودک و نوجوان را بداند، از حساسیتهای کارمان بود. موضوعاتی که بیتردید در جذب مخاطب کمککننده است.»
بهگفته بانی هیئت، این برنامه در طول سالهای فعالیتش در طبقه بالایی مسجد نقویه ابتدای خیابان عارف، مجتمع بنیفاطمه، مساجد محله و... برگزار میشده و امسال با حمایت معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری، این مکان بهمدت دوازده شب در اختیار برپاکنندگان مراسم عزای حسینی مجمع احیای غدیر قرار گرفته است.
بخشهای متنوع نوحهخوانی، پذیرایی، امانت کتاب و فروش محصولات فرهنگی این برنامه بههمت کودکان و نوجوانان این هیئت گردانده میشود. محمدرضا فاضلی، نوجوان پرشروشور و خوشصحبت را در بخش امانات کتاب میبینم. صدایی رسا دارد و خوب صحبت میکند.
او که حدود شش سالی است با این مجمع آشنا شده است، اعتمادبهنفس زیاد و انگیزه برای حضور در برنامههای مناسبتی و خدمت به دوستداران اهلبیت (ع) را از برکات این حضور میداند و دراینباره میگوید: «اینجا به ما بچهها خیلی بها داده میشود. بهعنوان مثال اعتماد کرده و بخش امانت کتاب را به من سپردهاند. مسئولیتدادن به ما بچهها اعتمادبهنفس میدهد.»
محمدرضا که پانزده سال بیشتر ندارد، همانطور که کتاب را از مهمانی میگیرد و از فهرست امانتیها خارج میکند، میگوید: «همین حضور در محافل اینچنینی و خدمت به مهمانانی که به نیت عزاداری امامحسین (ع) به اینجا آمدهاند؛ حس رضایت و خوشی دارد و من خدا را شاکرم که در این مسیر قرار گرفتهام.»
بعد از مراسم زیارتعاشوراخوانی و مداحی دو تن از نوجوانان هیئت، نوبت به بخش جذاب روایتگری میرسد. روایت واقعه کربلا که بهصورت نمایش تصاویری روی پرده توسط روایتگر بیان میشود. امشب نوبت نقل سرنوشت مسلمبنعقیل و دو طفل اوست. سکوت بچهها و خیرهشدن به پرده و گوشکردن به صحبتهای راوی و مشارکت در پاسخدادن به سؤالات گاهوبیگاه راوی درباره داستان روایت، نشاندهنده جذابیت این بخش برای بچههاست.
برای مراسم سینهزنی و عزاداری نیز از مداح دعوت شده است. این را محمدطاهای دوازدهساله که همراه پدر و مادرش به این مراسم آمده است، میگوید: «درست است که اسم این هیئت برای کودکان و نوجوانان است، اما بودن بزرگترها در کنار ما بهویژه مداح مراسم، نشاندهنده جدیگرفتن ماست.»
پدر محمدطاها که کنار ایستاده است هم میگوید: «این برنامه آنقدر برای پسر و دختر من جذاب است که من خودم بهجای رفتن به هیئت محله خودمان، با آنها به اینجا میآیم. چون حس میکنم حقایق عاشورا و وقایع اتفاقافتاده در کربلا را اینجا بهتر میفهمند تا در سینهزنی و عزاداری صرف.»
انتهای فضای مراسم، خیمهگاهی بهعنوان چایخانه حضرت رقیه (س) جانمایی شده است. خیمهگاهی که ثابت است و قرار است چند جوان در مناسبتهای مختلف در خدمت دوستداران اهلبیت (ع) باشند.
محمدعباس حافظی، مسئول خیمه حضرت رقیه (س)، در این مورد توضیح میدهد: «این مکان ثابت است و در برنامههای مناسبتی در خدمت دوستداران اهلبیت (ع) هستیم. این چند شب هم میزبان مهمانان و خادمان هیئت مسجد نقویه هستیم.»
از جذابیتهای خدمت به این هیئت، حضور کودکان و نوجوانانی است که داوطلبانه برای خدمت و پذیرایی به چایخانه حضرت رقیه (س) میآیند. اینها را محمدعباس میگوید و ادامه میدهد: «دیدن این حجم از علاقه، شوق و ذوق به مشارکت و خدمت به عزاداران برای ما خیلی دیدنی بود. در همین چند شب چند تا از بچههای هیئت پای ثابت چایخانه شدهاند، طوری که کار کم میآوریم تا به بچهها بسپاریم.»
ساعت به ۱۰ شب نزدیک میشود و انتهای مراسم. بعد مراسم نوحهخوانی نوبت به قرعهکشی است. قرعهکشی برای نقاشی بچههایی که روایت شب قبل را به تصویر کشیدهاند. برندههای مسابقه هم کسانی هستند که نقاشیشان به موضوع روایت نزدیکتر باشد. بخش پایانی و خداحافظی، پذیرایی است و رفتن تا روایت بعدی و شبی دیگر.
حضور شهردار مشهد و معاون فرهنگی و همراهانشان و خوشوبشی با برگزارکنندگان مراسم حسینیه کودک و نوجوان و چند تا از بچهها، بخش کوچکی از مراسم شب چهارم بود.
محمدرضا قلندرشریف حمایت از چنین حرکتهایی را بجا و مغتنم دانست و گفت: «جامعه هدف مباحث فرهنگی باید کودکان و نوجوانان باشند. این حوزه، حوزه سختی است و تخصص و بیان ویژهای را میطلبد. دوستان این حرکت را شروع کردهاند و ما از همکاران فرهنگی خواستهایم این روند ادامه داشته باشد.»