ما همسایه دیوار به دیوار هم هستیم. آنقدر نزدیک که صدای لرزش قلبها را زمان رسیدن به ضریح حس میکنیم و تکان خوردن شانههای دلتنگ و بیقرار وقت دخیل بستن به پنجره فولاد.
ما همسایه دیوار به دیوار هم هستیم. چند کوچه، چند خیابان بالاتر. اما آنقدر حس نزدیکی داریم که خودمان را در آیینه کاریهای حرم میبینیم. هر چند کج و معوج و نازیبا، اما دلمان گرم میشود به اینکه آقا دستی به مهر روی سر تک تک آدمها میکشد. دور و نزدیک ندارد. رئوف که باشی قلبت برای همه میتپد.
ما همسایه دیوار به دیوار هم هستیم با یک حس خوب، شیرین و لطیف. آنقدر که صبحمان با سوت قطار شروع میشود و سلام دادن آنهایی که از شوق رسیدن به مشهد سر از پا نمیشناسند.
فرقی نمیکند چه سنی و چه سالی، زن یا مرد اهل کدام شهر و کدام ولایت، علایق مشترکمان یکی است. از همین عکس گرفتن با پردههای نقاشی شده حرم تا گز کردن راسته خیابان منتهی به حرم مطهر را.
ما را همسایه دیوار به دیوار آقا میگویند. با مهمانان بیشمار و بیاندازه وقت و بیوقت. روز و شب. شنبه و آدینه...
از سمت حرم که تغییر مسیر بدهید به سمت پارک وحدت و کوچه پسکوچههای آن از هر چند دری که بکوبی یکی میزبانی زائران آقا را دارد.
حالا میگویند مسائل امنیتی و بهداشتی خانههای زائرپذیر باید رعایت شود و به حق هم هست، اما بزرگترها میگویند قدیم این حرفها نبوده است سنتی دیرینه در رضائیه هست که زائر آقا را نمیگذارند بیجا و مکان بماند.
یک سال و چند سال که نیست پدران ما هم میزبانان زائران آقا بودهاند. مردی ۵۰ ساله - بیشتر و کمترش را نمیدانیم – این را میگوید و در پرسش و پاسخهای کوتاه ما رُک و صریح اعتراف میکند: به مهمان نوازی این آدمها شک نکن بابا جان. در پاسخمان که میگوییم ما به میهماننوازی خراسانیها در حق زائران ایمان داریم و به مهربانی و خوشخلقی اهالی این محله، لبخند روی لبش مینشاند و پا به پایمان میآید تا مسیرش جدا از ما میافتد.
چند کوچه بالاتر دری باز است. مجموعهای شبیه مهمانپذیرها؛ کوچک و خلاصه و جمع و جورتر. آفتاب حیاط را با سایهبانی کوچک گرفتهاند. سایه کوتاه و خلاصه، تابستانی آرام را برای بازی بچههایی شکل داده است که بزرگترهایشان در حال استراحت هستند.
مسعود فرحبخش، مدیریت این مهمانپذیر کوچک، با اینکه مجوز کارکردن را دارد و خیالش از این بابتها راحت است، اما دغدغه و دلواپسیاش را برای گفتگو نمیتواند پنهان کند.
بارنشسته و فرهنگی است. یکی دو سالی است وقتش را در مجموعهای میگذراند که با بازسازی خانه قدیمی و تجهیز آن به سرویس بهداشتی و حمام برای پذیرایی زائران مهیا کرده است. او هم حرف دیگران را تکرار میکند که از بین هر چند خانه در این محله که بزنی یکی زائر پذیر است.
فرحبخش میگوید: همه زائران توان مالی استفاده از هتلها و زائرپذیرها را ندارند و من فکرکردم بهترین فرصت برای خدماتدهی به زائران است و به همین دلیل این مجموعه را سر و سامان دادم.
این را با ارادت کامل میگوید هر چند میداند مثل خیلی چیزهای دیگر این وسط بعضی سوءاستفادهها میشود.
او توضیح میدهد: تعرفه اتاقها بسته به امکاناتی که دارد تغییر میکند و از ۳۰ هزار تومان شروع میشود تا ۵۰ هزار و حتی بالاتر هم میرسد، اما قطعیت ندارد یعنی تا جایی که در توانش باشد با زائر امام رضا (ع) راه میآید. دلش نمیآید غیر از این عمل کند. میخواهد تا فراموش نکرده جریانی مربوط به مسافری که همین امروز محل را ترک کرده است، تعریف کند.
"از تهران آمده بود و برای گرفتن بلیت قطار راهنمایی میخواست. کنجکاو شده بودم که بپرسم چرا تنهایی سفر میکند که کاش نمیپرسیدم. واقعیتی را تعریف کرد که فکر نمیکنم هیچ وقت از خاطرم برود. میگفت: نزدیک به یک سال است که اجاره خانهاش عقب افتاده و مجبور به فروش کلیهاش شده است.
خریدارش مشهد است و برای عقد قرارداد با او حالا اینجاست. هر چند خریدار هم گفته هزینه بعد از عمل جراحی و دریافت کلیه پرداخت میشود و مجبور است دست خالی برگردد شهرش و برای مقدمات عمل آماده شود تا پول عقب افتاده اجاره دستش برسد.
متأثر شدم. شام را دعوتش کردم و جوری که سر افکنده نشود پول اجاره را برگرداندم. از این ماجراها زیاد اتفاق میافتد. فقط خدا کند ما همسایههای خوبی باشیم.
احمد چیتگر یکی از بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ راهنمای زائر در محدوده حرم مطهر است که برای اسکان زائر حوالی وحدت میایستد. او میگوید: زائرانی که به مشهد میآیند به دلیل پرداخت هزینه کمتر ترجیح میدهند در خانههای زائرپذیر اسکان یابند و در این محدوده خیابان گلریز بیشتر از همه طرفدار دارد.
چیتگر تعریف میکند: نمیدانم به علت شرایط اقتصادی این روزهاست یا موضوع مربوط به جریان دیگری است که آمار زائرها این روزها کمتر شده است. قدیم حداقل روزی ۱۰ خانواده را اسکان میدادیم، اما حالا استقبالی نمیشود.
او میگوید: معمولا برای زائران غیر از تمیزی و مرتب بودن محل اسکان دوری و نزدیکی به حرم مطهر خیلی مهم است. چون اول و آخر هدف آنهایی که به مشهد میآیند به زیارت ختم میشود و قطعا باید جایی باشد که هم شرایط استفاده از پارکینگ مهیا باشد و هم سهولت در رفت و آمد به حرم مطهر.
خانواده خلج کلافه از گرمای هوا میخواهند خستگی راه طولانی همدان تا مشهد را در جایی مناسب سر کنند که دسترسی آسانی به حرم داشته باشد. مرد شیشه خودرو را که پایین میکشد همین را میپرسد از اینجا راحت میشود رفت حرم خانم؟!
پاسخمان خیالش را راحت میکند و بعد مشغول گپ و گفت با یکی راهنمایان سر قیمت میشود.
ترافیک خودرو مقابل مجموعه اسکان فرهنگیان که در یکی از کوچههای وحدت است بیشتر به چشم میآید و کنارش زائران چمدان به دستی که در حال آمدن یا رفتن از محله هستند و هر دو شکلش فضای متفاوتی به کوچههای محله میدهد.
فرهنگیانی که حالا زائر مشهدالرضا هستند برای اعلام حضور و مشخص شدن جایگاهشان به ستاد اسکان فرهنگیان مراجعه میکنند.
هر چند مسئول این ستاد اسکان گفتگو را مشروط به گرفتن مجوز و هماهنگی از حراست میکند و پاسخی درباره آمار مراجعهکنندگان و تعداد مدارسی که در این محدوده زائرپذیر هستند، نمیدهد با این همه بعضیها برای حرف زدن با گزارشگر یک رسانه مشهدی منعی نمیبینند.
صادق باراننیا تازه از راه رسیده است. از آن جنوبیهای خونگرم و باصفاست و عاشق مشهدیها. این را به خنده میگوید و اعتراف میکند اگر غیر از این بود خودمان را مجبور نمیکردیم هر سال از هرمزگان تا مشهد را به عشق زیارت علی بن موسی الرضا (ع) بیایم.
باراننیا و خانوادهاش قصد اقامت ده روزه را دارند. ترجیح میدهند در مدارس اقامت داشته باشند. او میگوید: خوبی اسکان در مدارس به این است که وجه مشترک داریم. همه صاحب یک پیشه و شغل هستیم و خلق و خو و روحیاتمان شبیه به هم است و از آن بهتر اینکه هزینه اقامت خیلی کم و ناچیز است.
فهیمه سرزنده، فرهنگی است و اهل کرج. آنها هم برای تعیین تکلیف وضعیت اسکانشان اینجا هستند و شبیه دیگران از راه رسیده و خیلی خسته میگوید: قصد ۸ روزه داریم و برای هر شب اقامت ۲۴ هزار تومان باید پرداخت کنیم.
بین راه با محسن جعفریانی همکلام میشویم. ۴۰ ساله و بچه محل رضائیه است و یک سر خاطرههای تابستانیاش با مسافران و زائران گره خورده است. او میگوید: بیشتر زائرها مسافران ثابت هستند یعنی اینکه هر سال میآیند به دلیل اینکه هم محله را میشناسند و هم صاحبخانه را. هر سال به همان محل ثابت مراجعه میکنند.
جعفریانی تعریف میکند منازل شخصی باید زیر نظر سازمان گردشگری فعالیت داشته باشند و خیلیها این مجوز را ندارند با این همه ارتباطی خوب با زائران دارند. هر چند شکی نیست که باید به لحاظ ایمنی و امنیتی مورد اعتماد باشند.
انگار این محله همه چیز را با هم برای زائران دارد. حسین میر افکن در وحدت ۱۶ خدمات به زائران سالمند و ناتوان میدهد، یک کلامش کنیم ویلچر تعمیر میکند و امانت میدهد و میفروشد.
حسین جوان و پر انرژی است و همین نشاط است که سالمندان را برای همکلامی با او سر شوق میآورد. میگوید: ۲۵ سالهام، اما دوستانم همه ۶۰ سال به بالا هستند و میخندد.
میرافکن تا چند سال قبل در بخش خدمات فرش حرم مطهر بوده است یعنی آنجا خادمی میکرده و بعد به فکر افتاده این خدمت را میتواند جای دیگری هم ادا کند. این میشود که با کمک برادر بزرگترش این مغازه جمع و جور را راه میاندازند.
حالا با خیلی از هتلها و زائرپذیرها قرارداد دارند که هم ویلچر به امانت میبرند و هم اگر ویلچرها به تعمیر نیاز پیدا کرده باشند سراغ او میفرستند. البته خیلی پیش آمده که خودش به محل برای تعمیر ویلچر رفته است. او میگوید: راه دوری نمیرود.
۴۵ ویلچر را فقط برای امانت دادن گذاشته است. آنهایی که بیشتر از ساعتهایی که میخواهند در حرم و برای زیارت باشند، به ویلچر نیاز دارند به او معرفی میشوند. زائرها از یک روز ویلچر به امانت بردهاند تا یک هفته و حتی یک ماه.
میگوید: زائر غیر ایرانی هم زیاد دارم.
حرف که سر کرایه ویلچرها میشود از صحبتهایش پیداست خیلی سخت نمیگیرد؛ روزی پنج هزار نبود هم خیلی مهم نیست.حسین به رأفت امام خیلی ایمان دارد. همان اعتقادی که متولیان فرهنگی شهر را به فکر ایجاد فرهنگسرایی به نام زیارت در این محله انداخته است.
با مجید عسکری پیشتر از اینها آشنا بودهایم از دست اندرکاران همین مجموعه است و خواهان معرفی مجموعه به زائران البته فرصت بیشتر از اینها را برای معرفی فعالیت نیاز دارد.
خیلی کوتاه و خلاصه از بوستان موضوعی زیارت تعریف میکند که با کارهای هنری که انجام شده مخاطب و دوستداران زیادی دارد؛ روزانه بیش از ۵۰۰ بازدید کننده.در جریان این بازدید مخاطب سیر زندگی امام (ع) را از تولد تا شهادت دنبال میکند و جالبیاش یک بخش ویژه و نهایی است که در آن سعی شده رأفت امام نشان داده شود.
عسکری از عکاسخانه مجاور بوستان یاد میکند که با همان نمای سقاخانه شبیه به صحن انقلاب شده است. زائری که محدودیت عکس یادگاری گرفتن دارد اینجا راحت میتواند عکس بگیرد. البته یک چیز دیگر به خاطرش میآید که آن را هم اضافه میکند و آن نمای عکسهای قدیمی و نوستالژی است که طرفدار هم زیاد دارد.
او ازکبوتر خانه میگوید که ویژه کودکان طراحی شده است و با بازیهای کودکانه میتواند خیال والدین را از نگهداری فرزندشان راحت کند و بعد هم نمایشگاه تجلی آفتاب است و طلبهای که موضوعات مربوط به آداب زیارت را مطرح میکند و سؤالی باشد پاسخ میدهد.
فضای پارک وحدت هم مملو از زائرانی است که زیر سایه درختها آرام گرفتهاند. خستگی راهشان را با نوشیدن چای میگیرند و چرتی نیم روزی. البته اینها اجازه چادر زدن و اتراق شبانگاهی را ندارند. وقت برگشت به تحریریه صدای سوت قطار به خودمان میآورد و بچههایی که از پشت شیشههای کوبه برای هشتمین امام دست تکان میدهند و دور میشوند.
*این گزارش دوشنبه ۱۵ مرداد ۹۷ در شماره ۳۰۲ شهرآرامحله منطقه ۵ چاپ شده است.