یکی خانه کوچکش را دراختیار زائران قرار میدهد، یکی موکب میزند و با لیوان آب یخ از زائران پیاده استقبال میکند، یکی هم چندبیتی درباره این ایام میسراید. هرسال با شروع دهه کرامت و نزدیکشدن به ولادت امامرضا (ع)، منطقه ۶ هم حال و هوای دیگری به خود میگیرد، منطقهای که پنجراه پایینخیابان آن از قدیم به محله «پایین پای حضرت» معروف بوده و محل ورود بسیاری از زائران پیاده به شمار میرفته است.
خیلیها آرزوی پوشیدن لباس خادمی حرم را دارند، اما مردم این نقطه از شهر خوب میدانند که این آرزو فقط درکنار بارگاه رضوی محقق نمیشود. هرسال در دهه کرامت، هرکسی به شیوه خودش، ارادتش را به امام مهربانیها و زائران او نشان میدهد. امسال بهسراغ این خادمان گمنام شهر رفتیم، آدمهایی که بیسروصدا به شیوه خودشان، این روزهای خوب را زندگی میکنند.
بزرگشده کوچهپسکوچههای شهرک شهیدباهنر است، جاییکه از دیرباز محل ورود زائران پیاده بوده، اولین خیابانی که زائران خسته به محض ورود به شهر به آن پا میگذارند و برای رسیدن به حرم از آن عبور میکنند. این خیابان در روزهای دهه کرامت سروشکل دیگری به خود میگیرد. آذینبندیها، پرچمهای رنگی و... همهچیز برای ورود زائران آماده میشود.
ابراهیم علیزاده در چنین جایی رشد کرده و تغییر و تحول این محله را در این روزها به چشم دیده است. میگوید: این روزها انگار پنجرهای آسمانی به روی اهالی باز میشود، پنجرهای که عطر بهشت را برایمان میآورد.
این ماجرا به دهیازده سال پیش برمیگردد. پیادهرویهای اربعین و میزبانی خوب عراقیها کار خودش را کرد و الگویی برای مشهدیها شد. همان سالها این فرهنگ خوب کمکم جایش را میان اهالی منطقه باز کرد. ابراهیم علیزاده جزو اولین اهالی بوده است که به این وادی قدم میگذارد. پیشینه خانوادگیاش هم در این امر بیتأثیر نبوده است.
میگوید: هیئتی خانوادگی داشتیم که از سال۷۵ آن را تأسیس کرده بودیم و مراسم مذهبی را درقالب همین هیئت برگزار میکردیم. هیئت محبانالرضا (ع)، یکی از اولین هیئتهایی بود که یازدهسال پیش در ورودی جاده سرخس موکب میزد و از زائران پیاده پذیرایی میکرد. بعدتر شهرداری منطقه۶ هم پای کار آمد تا یک تیم قوی تشکیل شود.
حالا هرسال ۱۰ موکب از شهرک شهید باهنر، دویستخادم از مناطق مختلف و حتی شهرهای اطراف، اعضای مساجد و... همه پای کار میآیند و سوله بحران شهرک شهید باهنر را برای اسکان زائران آماده میکنند.
امکانات سختافزاری را شهرداری منطقه۶ آماده میکند و پذیرایی را اهالی محله بر عهده میگیرند. علیزاده میگوید: این ۱۰ شب خادمها با اعضای خانوادهشان در این سوله مستقر میشوند و خدمت میکنند. هیچکدام طی این شبها خواب و خوراک و استراحت ندارند، اما هر سال چشم به راه آمدن زائران هستند. خدمات بهداشتی، درمانی، ماساژ، تغذیه و... همهچیز را با کمک هم فراهم میکنیم.
او از خاطرات شیرین حین خدمت هم میگوید؛ از خانوادهای که پساز ۱۰ سال با هم آشتی کردند؛ میگوید: سال پیش، یک موکب از یکی از روستاهای اطراف اینجا اسکان داده شد. به گوشمان رسید که دو خانواده از یک فامیل در این موکب هستند که سالهاست بینشان شکرآب شده است. همان شب باوجود خستگی با کمک خادمان گل و شیرینی تهیه کردیم و دو خانواده را آشتی دادیم.
برای خدمتگزاری همیشه هم به نهادها، گروههای مردمی و امکانات سختافزاری آنچنانی نیاز نیست! بعضی اهالی هستند که با اندک امکاناتی که دراختیار دارند، میزبان زائران میشوند. شهربانو سروری یکی از همین همسایههای مهربان است.
سالهاست که با همسرش ساکن محله چهنو هستند. چند خیابان آنطرفتراز خانه، جایی در کوچهپسکوچههای مصلی، یک زیرزمین کوچک شصتمتری هم برای خودش دارد. او همه آنچه را داشته، تبدیل به مهمانسرایی رایگان برای زائران امامرضا (ع) کرده است. به این مهمانسرای کوچک پا میگذارم. اینجا درواقع یک اتاق کوچک است با سرویس بهداشتی و آشپزخانه. خیلی جمعوجور و کوچک است، اما تمیز، مرتب و نونوار شده.
شهربانو سروری انگار تلاشش را کرده است که برای میهمانانش میزبان خوبی باشد. هشتسال پیش با همه پساندازی که داشته است، این زیرزمین را میخرد. از همان ابتدا از آن استفاده نمیکند و آن را نذر مهمانان امامرضا (ع) میکند. درِ این خانه در همه روزهای سال به روی زائران باز است، اما انگار در این روزها متقاضیها بیشتر میشوند.
تعریف میکند که آخرین میهمانش، خانمی میانسال بوده که در تعطیلات نوروزی، تک و تنها از کرمان برای زیارت به مشهد آمده بوده است. شهربانو حالا اینجا را برای خانوادهای که از بیرجند میآیند، آماده کرده است؛ «میهمانان این خانه حالا همه دوستان خانوادگی ما شدهاند. حالا بیشترشان را میشناسم. قبل از سفر با من تماس میگیرند و آمدنشان را اطلاع میدهند. من هم اینجا را قبل از رسیدنشان آماده میکنم.»
شهربانو خانم تعریف میکند که آرزوی خادمی، آرزوی همیشگیاش بوده است. حالا هشتسال میشود که این آرزو محقق شده است.
عشق خدمت به زائران حرم امامرضا (ع) سن و سال نمیشناسد. اینجا خادمان امامرضا (ع) از هر سنوسالی پیدا میشوند. حسین چاووشی نوجوان چهاردهساله محله شهیدرستمی است که سابقه خادمیاری در حرم را دارد.
خودش داستان خادمیارشدنش را اینطور تعریف میکند: ازطریق دوستانم با طرح خادمیاران نوجوان حرم مطهر رضوی آشنا شدم. متوجه شدم که میتوانم برای خدمت افتخاری در حرم ثبت نام کنم. یک روز به دفتر حرم رفتم. از من تست صدا گرفتند، درباره فعالیتهایم تحقیق کردند و بعد از آن قبول شدم. حالا هر هفته چهارشنبهها پیش از نماز مغرب و عشا به حرم مطهر میروم. با دیگر خادمان نوجوان سجاده پیشنماز را پهن میکنیم، بلندگوها را روشن میکنیم و گاهی هم مکبر نماز میشویم.
حسین خادمیاری را پررنگترین بخش زندگیاش میداند و بهترین لحظههای عمرش را نیز همان لحظات خادمیاری عنوان میکند. اما این تنها فعالیت او نیست. حسین قرائت قرآن را هم یاد دارد. داستان علاقهمندشدن او به قرآن و قرآنخوانی به دوران کودکیاش برمیگردد، وقتی که هفتهشت سال بیشتر نداشته و بههمراه خانواده در جلسات هفتگی و خانگی قرائت قرآن شرکت میکرده است.
در همین جلسات با استاد ساداتفاطمی که داور بینالمللی قرآنخوانی بوده است، آشنا میشود. او خیلی زود استعداد حسین را کشف میکند و او را بهعنوان شاگرد میپذیرد. علاوهبراین مسجد محله هم نقش پررنگی در کشف استعداد و پیشرفت حسین داشته است.
او که از دوران کودکی به مسجد رضویه رفتوآمد داشته است، با همراهی بزرگان و ریشسفیدان مسجد، مکبر نماز میشود. بعد هم برای کودکان و نوجوانان مسجدی محله جلسات قرآنخوانی تشکیل میدهد. ارتباط او با مسجد محله هنوز قطع نشده است و همین ارتباط سازنده را منشأ دیگر فعالیتهایش ازجمله خادمیاری میداند.
عنایتالله اخگر دیگر خادم گمنام کوچهپسکوچههای شهرک شهید باهنر است. طبقه بالای خانهاش را تبدیل به پاتوق فرهنگی و مذهبی همسایهها کرده است، جاییکه در آن جلسات هفتگی قرآنخوانی برگزار میکنند، مداحی میکنند و... نام «مجمعالذاکرین امام حسنمجتبی (ع)» روی در و دیوار این اتاق دیده میشود؛ مجمعی که سال۶۸ بهدست عنایتالله اخگر تأسیس شد.
او از سنوسال کم با مداحی آشنا شدهاست. هفتسال بیشتر نداشته است که در نماز جماعت شرکت میکرده و بعد به تشویق پیشنماز مسجد و اهالی، چندبیتی هم در وصف اهلبیت (ع) میخوانده. همان تشویقها کار خودش را میکند و او را به مداحی علاقهمند میکند. مداحی را جستهوگریخته ادامه میداده است تا اینکه در سال ۱۳۶۸ پساز برگشتن از جبهه تصمیم به تأسیس هیئت میگیرد.
بعد هم مجمعالذاکرین امامحسنمجتبی (ع) را راه میاندازد و فعالیتهای مذهبی و فرهنگیشان را در محله شروع میکند. حالا هر هفته اینجا جلسه خانگی دارد، به اهالی مداحی را هم آموزش میدهد و....
یکی از فعالیتهای مجمع، برگزاری برنامههای مختلف در مناسبتهای مذهبی است. توضیح میدهد که امسال در روز دختر، جشنی برای دختران محله برپا کردهاند و به آنها روسری هدیه دادهاند. برای دهه کرامت هم هر سال برنامه ویژهای دارند. بهمناسبت میلاد امامرضا (ع) کوچه را آذینبندی میکنند و شیرینی و شربت پخش میکنند.
این طبقه را هم برای میزبانی از زائران آماده میکنند؛ «هر سال موتورم را روشن میکنم و به ورودی شهرک شهید باهنر میروم. اگر خانوادهای را بیجا و مکان ببینم، از آنها دعوت میکنم به اینجا بیایند. هرچند شب که بخواهند، مهمان خانواده ما میشوند و ما در طبقه پایین برایشان پختوپز میکنیم و تلاش میکنیم که کم و کسری نداشته باشند.»
۳۳سال سابقه کار در اداره آموزشوپرورش را دارد و دوازدهسال افتخار خدمت به زائران امامرضا (ع). جابر جباری علاوهبر فعالیت در کسوت معلمی، لباس خادمی هم بر تن کرده است. او حالا مسئول ستاد اسکان زائران در ناحیه۵ آموزشوپرورش مشهد است. میگوید: کسی که مجاور حرم امامرضا (ع) باشد، آرزوی خدمت را در دلش دارد. من هم از شغلم به علاقهام پل زدم و به نوبه خودم، آرزوی همیشگیام را محقق کردم.
آمار همه مدارس ناحیه۵ را که محل اسکان زائران هستند، دارد. تعدادی از این مدارس در خیابان مصلی واقع شدهاند. اسکان زائران شرایط خاص و ویژهای ندارد؛ کافی است مسافران با یک کارت شناسایی عکسدار در روزهای تعطیل مثل تعطیلات عید و تابستانها به مدارس مراجعه کنند.
جابر جباری توضیح میدهد: عید نوروز، تابستانها و دهه آخر صفر، سرمان شلوغتر میشود. امسال، اما بهدلیل همزمانی امتحانات خرداد با دهه کرامت نمیتوانیم پذیرای زائران در این ایام باشیم.
او با وجود همه محدودیتهایی که مدارس بهعنوان زائرسرا دارند،
این مکانها را محل خوبی برای اسکان میداند؛ «مدارس مثل هتلها و مهمانپذیرهای درجهیک نیستند، اما کار زائرانی را که عموما از شهرستانها و روستاهای اطراف میآیند و نمیتوانند هزینه زیادی بپردازند، راه میاندازند. مدارس اطراف حرم دسترسی خوبی به حرم دارند؛ از حیاط بزرگ مدارس میتوان بهعنوان پارکینگ استفاده کرد، امکانات اولیه مثل سرویس بهداشتی و یخچال را دارند و....»
جابر نجاری در این دوازدهسال خدمت، خاطرات و تجربیات بسیاری به دست آورده است. او از زائران تنگدستی میگوید که سالها آرزومند زیارت بودهاند، اما توانایی سفر به مشهد و پرداخت هزینههای سفر را نداشتهاند و با راهاندازی مدارس بهعنوان محل اسکان، فرصت این سفر برایشان فراهم شده است.
اولین شعر زندگیاش را در دوره دبیرستان سروده است و بعد از آن، این مسیر را ادامه میدهد. حالا یک کتاب چاپشده دارد و چند مجموعه شعر که در دست چاپ است. علیاکبر رمضانی متولد سال۱۳۶۱ ساکن شهرک شهیدباهنر است.
از همان دوران کودکی و نوجوانی دلنوشته، داستان کوتاه و... مینوشته است، اما با انتخاب رشته زبان و ادبیات فارسی، به سرودن شعر هم علاقهمند میشود. مضامین اشعار او بیشتر امامرضایی و مهدوی است. دلیلش را هم علقههای مذهبیاش میداند. از دوران کودکی به مسجد محله رفتوآمد داشته و در مراسم مذهبی شرکت میکرده است. قالب اشعار او بیشتر غزل و قصیده است.
کبوتر دل من عشق یا رضا (ع) دارد
برای دیدن قبرش خدا خدا دارد
شدم به داخل صحن و سرای تو،ای دوست
کنار پنجرهات دل، رضا صفا دارد
رضا (ع) امام غریبان، رضا (ع) شه ایران
دلم برای نگاهت رضا (ع) دعا دارد
چه میشود تو نظر بر دلم کنیای دوست؟
تمام عشق تو را گنبد طلا دارد
زدم تمام دلم را گره به درهایت
به یک اشاره چشمت، حرم شفا دارد
«فلق» همیشه دلش را صفا به نامت داد
همیشه یاد دل تو به دل صفا دارد