آدمهای بزرگ آرزوهای بزرگ دارند و با قدرت اراده به آن میرسند. آنها انسانهای خاص هستند؛ ولی نه آنقدر خاص که از سرزمین عجایب آمده باشند. همین آدمهایی که با آنها حشر و نشر داریم، یکی از همین دوستانمان، همسایهمان یا هم محلیمان میرود و در مسیر افتخار قلهها را فتح میکند و موفق میشود. دیدن موفقیت دیگران دلمان را شاد میکند چه برسد به اینکه از افراد نزدیکمان باشد. محسن رضایی یکی از جوانهای برومند منطقه5 است. کسی که تا الان فخر و افتخار خود و خانواده و هممحلیهایش بوده و قرار است بیشتر از اینها بدرخشد. او مدالهای رنگارنگی از مسابقات مختلف به ارمغان آورده است. قهرمان، قهرمان است و زیاد توفیری ندارد زیر پرچم کشور ما باشد یا کشور همسایه. مهم این است که از مشهد برآمده و گلشهر. او که متولد ایران است و مادرش هم ایرانی است اکنون عضو تیم ملی افغانستان است و به یاری خدا میرود تا سهمیه المپیک توکیو را به دست آورد.
محسن رضایی 23سال دارد و در وزن 58 کیلو مسابقه میدهد. او دارنده مدال طلای جنوب آسیا سال ۲۰۱۶ هندوستان، مدال نقره مسابقات بینالمللی جام فجر ایران ۲۰۱۷، مدال نقره و بهترین بازیکن در جام فجر ایران ۲۰۱۸، مدال برنز مسابقات کوریا اوپن ۲۰۱۸، مدال برنز مسابقات بینالمللی کیش۲۰۱۹، مدال طلا از مسابقات چین ۲۰۱۹، مدال نقره از مسابقات کشور اردن ۲۰۲۰ است. در رنکینگ جهانی رتبه 46 را دارد و 3 سال به عنوان بهترین بازیکن افغانستان شناخته شده است. او اکنون نامزد کسب سهمیه المپیک شده است.
اصلاح قانون با تأخیر زیادپدرش سال 70 برای ادامه تحصیل در رشته حقوق به ایران میآید. مادرش اصلیت کردستانی دارد. مادر و پدر در تهران و در سر کار کوره آجرپزی با یکدیگر آشنا میشوند و ازدواج میکنند. محسن اولین فرزند آنهاست. او میگوید: «پدرم در کورههای آجرپزی کار میکرد و مادرم با خانواده برای کار به تهران آمده بودند که با پدرم آشنا میشود. به رغم مخالفت خانواده مادری با هم ازدواج میکنند. ای کاش مهاجرانی که ایران به دنیا آمدند تابعیت ایران را داشتند و به عنوان شهروند شناخته میشدند. پس از گذشت سالهای سال، پیگیری عده زیادی از کارشناسان و فعالان و روزنامهنگاران بالاخره اتفاقاتی افتاد. خود من در برنامه تلویزیونی «مثل ماه» شرکت کردم که درباره فرزندان مادر ایرانی و پدر مهاجر بود، بعد از ضبط و پخش برنامه، قانون تابعیت فرزندان آنها از همان بدو تولد به تصویب رسید.»محسن دو برادر و یک خواهر دارد. برادرها راه او را پیش گرفتند و آنها هم تکواندو کار میکنند. محسن بزرگ شده گلشهر است و میگوید: «پدرم کار ساختمانی انجام میدهد. مادرم خانهدار است و ما مثل دیگر مهاجران کارت آمایش داریم. دوره ابتدایی مدرسه کاشانی میرفتم. دوره راهنمایی را در مدرسه کمال تربیت آخر محله نیزه درس خواندم و دبیرستان را هم در مدرسه شهید علی ترابی اول گلشهر تمام کردم. برای شرکت در کنکور خودم را آماده میکردم که به تیم ملی دعوت شدم و 6ماه از ایران دور بودم و نتوانستم درس را ادامه دهم.»
محسن ورزش را با کونگفو شروع میکند و 6سال قهرمان این رشته در ردههای سنی مختلف میشود. او میگوید: «از 85 کونگفو را شروع کردم و از همان زمان تا سال 92 به طور مستمر قهرمان کشور ایران شدم؛ اما کونگفو مسابقات آسیایی و جهانی ندارد و نهایت پیشرفت ورزشکاران این رشته کسب مدال طلا در کشور است. از سال 90 تمرینات خودم را در تکواندو کنار کونگفو شروع کردم و فهمیدم که این رشته مسابقات جهانی و المپیک دارد. به صورت حرفهای و جدی این رشته را دنبال کردم. تکواندو پر مسابقهترین رشته ورزشی است. علاوه بر این تمرینات کونگفو نیز به کمکم آمد و نیاز نبود تکواندو را از صفر شروع کنم. کونگ فو را با استاد علیزاده شروع کردم آن زمان کونگفو بین بچههای گلشهر طرفداران زیادی داشت همین باعث شد که من هم این رشته را انتخاب کنم؛ اما به مرور به دلیل نداشتن مسابقات جهانی مقداری محبوبیت خود را از دست داد.»
محسن میگوید: «تکواندو رشته کاملی است. علاوه بر آمادگی بدنی باید مثل یک
شطرنج باز تمرکز و انتخاب مناسب داشته باشی، سرعت عمل در آن بسیار مهم است. مهم است که دفاع خوبی داشته باشی و ذهنی باز که بتوانی ضربه را درست وارد کنی. تکواندو ورزش لحظههاست. یک لحظه غفلت مدال یا جایگاه ورزشکار را تغییر میدهد. این ویژگیها باعث میشود هیچ کس به طور قطعی همیشه قهرمان نباشد و همیشه انتظار ورود فردی جدید به رده قهرمانی را داشته باشیم. همیشه یک ورزشکار با ذهن بازتر، یا سرعت عمل بیشتر پیدا میشود تا جایگاه قهرمانی را از دیگران بگیرد. برای اینکه بتوانیم در جایگاه قهرمانی بمانیم به تمرین و تکرار زیاد نیاز است. بدنسازی، دویدن، تی آر ایکس بخشی از تمرینات یک ورزشکار رشته
تکواندو است.»
محسن که تکواندو را از سال90 زیرنظر استاد میرزایی شروع میکند، میگوید: «علاقه من به رشتههای رزمی و مبارزهای به همان کودکی برمیگردد. به اصرار من پدرم راضی شد تا من را در کلاسهای کونگفو ثبتنام کند. البته او مشوقم بود و هر زمان کم کاری میکردم و سر تمرینات حاضر نمیشدم یا مسابقات را خراب میکردم پدر بازخواستم میکرد و میخواست جدیتر ورزش را دنبال کنم. استعداد و علاقه من و پیگیریهای پدرم باعث شد تا به ورزش جدی فکر کنم. استاد میرزایی هم همیشه یار من بوده است. ایشان وقتی هفده ساله بودم من را به تیم ملی بزرگسالان افغانستان معرفی کرد و در مسابقات انتخابی شرکت کردم و تمام حریفان را شکست دادم و توانستم عضو تیم ملی شوم. استاد میرزایی زحمات زیادی برای ما کشیدند و خودشان چند سالی عضو تیم ملی بودند و احتمالا مربی تیم ملی خواهند شد. هر بازیکنی را که به تیم ملی معرفی کردند مدال آورده و اکنون 10بازیکن به تیم ملی دعوت کرده است.»
محسن رمز موفقیت خود و هم تیمیهایش را تلاش، پشتکار و روحیه مبارزه میداند و میگوید: «فدراسیونهای ورزشی افغانستان وضعیت خوبی ندارد. هیچ کدام از امکاناتی که اینجا در ایران برای ورزشکاران وجود دارد در افغانستان نیست. شاید باورتان نشود که فدراسیون سرویس بهداشتی ندارد. اگر تلاش، پشتکار و روحیه مبارزه بچهها و لطف خداوند نباشد، هیچکدام از این مدالها نصیب ورزشکاران ما نمیشود.»
حدود 4سال است که عضو تیم ملی افغانستان در رشته تکواندو است و تصمیم ندارد تابعیت ایران را بگیرد؛ اما برای تیمهای ایرانی بازی میکند. محسن میگوید: «اولین مهاجری هستم که با تیم لوازم خانگی کن در ایران قرارداد بستم؛ اما برای کانون تکواندوکاران مهاجران به صورت رایگان بازی میکنم. این کانون توانست برای اولین بار در لیگ تکواندو ایران حضور داشته باشد و به مسابقات تیم اعزام کند. حدود 4 ماه به صورت رایگان در این تیم حضور داشتم و در مسابقات شرکت کردم.»
محسن معتقد است ورزشکار در رده تیم ملی و قهرمانی باید شخصیت قهرمانی داشته باشد و میگوید: «اگر این امر را درون خودمان پرورش دهیم که مدال طلای المپیک یا جهان برای ماست به طور قطع آن را به دست میآوریم. باید به خودمان و تواناییمان اعتماد داشته باشیم. علاوه بر این جنبه این جایگاه را داشته باشیم و دنبال حاشیهها نرویم و نیتمان از قهرمانی حاشیههای آن نباشد و از جایگاه خودمان سوءاستفاده نکنیم. غرور ما را نگیرد و بدانیم هنوز فرصتهای زیادی است که باید آن را به دست آوریم. آنها که از لحاظ فنی قوی هستند؛ ولی در میدان مسابقه قهرمانی کم میآورند به این دلیل است که این شخصیت را در خود پرورش نمیدهند و حاشیهها باعث میشود که تمرکز لازم را زمان مسابقه نداشته باشند. باید آنقدر قوی باشی که صحبتها و نظرات دیگران رویت تأثیر نگذارد. خوشبختانه در تمام طول دوران ورزشی من هیچکدام از هموطنان افغانستانی توهینی نکردند اگر باختم خداقوت گفتند و منتظر مسابقات بعدی بودند و گفتند جبران میکنی؛ اما فشار روانی روی ورزشکاران ایران کم نیست و خیلی وقتها نظرات مردم باعث باخت آنها میشود یا بعد از باخت توهین زیادی به آنها در پستها و فضای مجازی میشود.»
محسن میگوید: «به جرئت میتوان گفت ایران بهترین لیگ دنیا و بهترین بازیکنان را در رشته تکواندو دارد. نظم و انضباط و برگزاری مسابقات متعدد از ویژگیهای لیگ تکواندو ایران است. دو لیگ، لیگ برتر و لیگ نقش جهان یا نام دیگرش یعنی دسته یک، این ادعا را ثابت میکند. اکنون 9 تیم در لیگ برتر حضور دارند و با هم رقابت میکنند. هر تیم باید 8 بازیکن داشته باشد. ولی بسته به شرایط مالی با تعداد بازیکنهای بیشتری قرارداد امضا میکنند. برای بانوان از امسال علاوه بر لیگ برتر، لیگ نقش جهان را نیز ایجاد کردند. هر هفته مسابقات برگزار میشود و بازیکنان آمادگی بالایی دارند.»
او ادامه میدهد: «ایران در سالهای 2015 و 2013 سکوی اول جهان در تکواندو را به دست آورد. افغانستان سال 2009 سکوی هفتم جهان را داشت. بعد از آن به دلیل مشکلات داخلی تیم افغانستان افت کرد و سالهای اخیر رشد بهتری داشته است. اکنون کشور افغانستان لیگ دارد؛ اما مسابقات به صورت منظم برگزار نمیشود.
یک سوم بازیکنان تیم ملی نوجوانان، جوانان، بزرگسالان و بانوان افغانستان از مهاجرانی هستند که در شیراز، تهران و مشهد زندگی میکنند و بقیه تیم ساکن افغانستان هستند. برای انتخابی تیم ملی بعد از وزنکشی و برگزاری مسابقات نفرات اول به تیم ملی دعوت میشوند.»
از او درباره اختلافات احتمالی قومی و نژادی و مذهبی در اردوی تیم ملی افغانستان میپرسم و میگوید: «خوشبختانه در تیم ملی تکواندو افغانستان اختلافات قومی و مذهبی جایی ندارد و این فدراسیون پرافتخارترین فدراسیون افغانستان است. دومدال طلای المپیک، چندین مدال جهانی و آسیایی این فدراسیون را از پرافتخارترین رشتههای ورزشی در افغانستان کرده است. این نتیجه پرهیز از اختلافات است. برای مربیان و کادر تیم قومیتها یا مهاجرانی که از ایران به تیم ملی راه پیدا کنند تفاوتی وجود ندارد.»محسن خاطرهای از مربی کرهای تیم ملی افغانستان تعریف میکند و میگوید: «مربی کرهای روی ما مهاجرانی که از ایران برای تمرینات میرفتیم حساسیت داشت. چون در سالهای اخیر ایران در این رشته پیشرفت خوبی داشت مربی کرهای نمیتوانست طاقت بیاورد و میگفت شما از ایران آمدید و ایرانی هستید و میخواست با ما رقابت کند و با ایران مشکل داشت.»
از ورزشکاران بنام مهاجر که الگوی او بودند میپرسم و میگوید: «نصار احمد بهاوی از تیم ملی افغانستان سال 2007 هادی ساعی را شکست داد و توانست مدال نقره مسابقات آن سال را کسب کند. سال 2008 و 2012 روح ا... نیکپا توانست مدال برنز المپیک را کسب کند. محمود حیدری مدال طلای جهان را کسب کرد. در بین این اسامی دو نفر بیشتر الگوی بچههای تیم ملی تکواندو افغانستان هستند. نصار احمد بهاوی و روح الله نیک پا محبوب همه بازیکنان و ورزش دوستان کشور افغانستان هستند. تنها مدال بانوان تیم ملی را هم سال گذشته سمیه غلامی در آسیا کسب کرد که اکنون عضو تیم ملی نیز هست. البته ورزش بانوان به طور کلی در افغانستان ضعیف است و جامعه افغانستان با زنان سر ناسازگاری دارد.»
درباره نحوه مسابقات و چگونگی ورود به المپیک که میپرسم پاسخ میدهد: «در طول سال مسابقات زیادی در سراسر دنیا برگزار میشود. بسته به تیمی که در آن بازی میکنید چه در سطح ملی و چه در سطح باشگاهی امتیازات برای ورزشکار ثبت و رنکینگ او در جهان، آسیا و کشور محاسبه میشود. تکواندوکاران 6 کشور نخست دارنده رنکینگ در جهان در همه وزنها به طور مستقیم و بدون برگزاری مسابقات انتخابی به مسابقات المپیک و جهان راه پیدا میکنند و دیگر بازیکنان باید با یکدیگر رقابت کنند تا سهمیه را برای شرکت در این دو رویداد ورزشی به دست آورند. مسابقات المپیک هر 4 سال و مسابقات جهانی هر 2 سال برگزار میشود. اعتبار مسابقات المپیک برای تکواندوکاران خیلی بیشتر است.»محسن رضایی، سمیه غلامی از مهاجران و زهرا میرزایی و فرزاد منصوری از افغانستان برگزیده میشوند تا در مسابقات انتخابی المپیک حضور پیدا کنند؛ ولی مسابقات در کشور چین است و ویروس کرونا مانع برگزاری مسابقات میشود. محسن میگوید: «به علت شیوع کرونا در چین، مکان برگزاری مسابقات انتخابی المپیک از چین به اردن منتقل شد؛ ولی کرونا جهانی شد و اکنون مسابقات برگزار نمیشود.»
محسن ادامه میدهد:« چند سال پیش رشته تکواندو جدی نبود و خیلی از ورزشکاران این رشته با بازیکنان اروپایی مسابقه میدادند و این بازیها برای آنها دست گرمی بود. ولی چند سال اخیر بیشتر کشورها در این رشته سرمایهگذاری کردند و مسابقات زیادی برگزار میکنند. دیگر نمیشود تیم یا کشوری را دست کم گرفت. اردوهای زیادی در جهان و از سوی کشورهای مختلف برگزار میشود. تکواندو در ایران بعد از قهرمانی آقای هادی ساعی پررنگ شد و سرمایهگذاری برای این رشته بیشتر از قبل انجام شد. این رشته بسیار پرهزینه است. از زمانی که سیستم الکترونیکی به این رشته راه پیدا کرد دیگر مشکلات داوری را نداریم؛ اما هزینههای آن سنگینتر شد. لباس ویژه که هوگو نام دارد، جوراب و کلاه آن نزدیک به 10هزار دلار برای هر ورزشکار هزینه دارد و چون ضربات با پا زده میشود با آمدن این سیستم الکترونیکی همه ضربهها ثبت و ضبط شده است و دیگر حق کسی پایمال نمیشود. حضور این سیستم و باور به اینکه حق ورزشکار یا تیمی ضایع نمیشود باعث شد کشورها روی این رشته سرمایهگذاری و در مسابقات شرکت کنند. هر چه بازیکنها در مسابقات بیشتری حضور داشته باشند رنکینگ بالاتری را کسب میکنند. نزدیک به 300مسابقه در طول یک سال و در کشورهای مختلف جهان برگزار میشود. تیمها باید حامیهای قوی داشته باشند تا بتوانند در مسابقات مختلف حضور پیدا کنند.»
آرزوی محسن کسب مدال طلای المپیک است و میگوید: «از آرزوهایم کسب مدال طلای المپیک و تکرار آن در چند سال بعد از آن است. در نهایت درسم را در رشته تربیتبدنی ادامه میدهم تا بتوانم در کشورم رئیس تربیت بدنی شوم. افغانستان برخلاف ایران وزارت ورزش ندارد. کسی که رئیس تربیت بدنی میشود روی تمام رشتهها و ورزش قهرمانی نظارت دارد. دلیل اینکه میخواهم این جایگاه را به دست آورم نیز این است که خودم ورزشکار بودم و نیاز یک ورزشکار در ردههای مختلف باشگاهی، کشوری و قهرمانی را میدانم.»
محسن معتقد است اختلافات قومی و مذهبی باید در افغانستان به پایان برسد تا کشور مسیر پیشرفت را طی کند. او میگوید: «کسی که قهرمانی به دست آورده و مردم پشت او هستند میتواند راهش را باز کند و با اعتبار مردمی دوباره همه را کنار یکدیگر جمع کند. همین الان وقتی به مشکل یا مسئلهای برخورد میکنیم به دلیل حمایتهای مردمی مشکلات به سرعت رفع میشود و مسئولان کشوری با خود ما تماس میگیرند تا کار را سرعت ببخشند.»
محسن برخلاف برخی از هموطنانش که دوست دارند به کشورهای اروپایی بروند دوست دارد در افغانستان بماند و برای کشور و مردمش کاری انجام دهد. او سربلندی کشور را سربلندی خود و هموطنانش میداند و میگوید: «تغییر شرایط جامعه افغانستان وظیفه همه ما است.
با رفتن به کشورهای اروپایی و زندگی مرفه هیچ اتفاق و تغییری برای کشور ما رخ نمیدهد. من دلم میخواهد مبارزه کنم تا اینکه بیمعنی فقط در رفاه به سر ببرم. هر کدام از ما براساس توانایی و لیاقتمان باید مسئولیتی را در کشور بپذیریم و با کنار گذاشتن اختلافات قومی و مذهبی به پیشرفت کشور و مردم فکر کنیم. افغانستان نیاز به چهرهای ملی دارد تا بیشتر مردم او را قبول کنند و صلح و تغییرات را بپذیرند.»