کد خبر: ۳۷۶۹
۳۰ آبان ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

زندگی با طعم و بوی هل و دارچین

محبوبه اکبری ته و توی همه گیاه‌ها را درآورده و از هر چیزی عرق گیاهی گرفته است. حالا ۶۰، ۷۰مدل عرق گیاهی دارد و چند دستگاه عرق‌گیری که شب و روز کار می‌کنند و لحظه‌ای خاموش نمی‌مانند. هفت‌سال پیش همسرش دچار معده‌دردی عجیب می‌شود. به پزشک‌های مختلف مراجعه می‌کنند و دارو و درمان‌های متفاوت را امتحان می‌کنند اما هیچ‌کدام افاقه نمی‌کند. محبوبه خودش دست به کار می‌شود، یک دستگاه عرق‌گیر کوچک می‌خرد، با پرس‌وجو و مطالعه چند گیاه دارویی برای درد معده هم می‌خرد و عرق‌گیری می‌کند. در این میان از دوست عطارش هم کمک می‌گیرد. بهبودی همسرش باعث می‌شود که انگیزه بیشتری برای ادامه این مسیر پیدا کند.

سقف آرزوهایش بلندتر از دیوار این چهاردیواری کوچک است، اتاقکی در زیر راه‌پله‌های خانه‌اش که عرقیجات گیاهی  را آنجا چیده است. یکی یکی اسم روی بطری‌ها را می‌خوانم، زنیان، موی اسب و... بعضی اسم‌ها حتی به گوشم هم نخورده است. 

محبوبه اکبری اما ته و توی همه گیاه‌ها را درآورده و از هر چیزی عرق گیاهی گرفته است. حالا ۶۰، ۷۰مدل عرق گیاهی دارد و چند دستگاه عرق‌گیری که شب و روز کار می‌کنند و لحظه‌ای خاموش نمی‌مانند. با همه این‌ها هنوز به آن‌جایی که دلش می‌خواهد نرسیده است. دلش می‌خواهد کارش را گسترش بدهد، دستگاه‌هایش را ارتقا بدهد و دامنه فروشش را بیشتر کند. با او که جایی در کوچه‌پس‌کوچه‌های محله پورسینا ساکن است گفت‌و‌گو می‌کنیم.

 

همه‌چیز از یک معده‌درد شروع شد

عطر گل زعفران تمام مغازه کوچکش را پر کرده است. چای تازه‌دمی که تعارف می‌کند هم طعم و بوی غلیظ هل دارد. حالا تمام زندگی محبوبه با عطر و بوی این گل و گیاه‌ها گره خورده است. اما آغاز ماجراجویی‌های او بر‌می‌گردد به دوران کودکی‌اش. وقتی که در روستای رشتخوار، سر زمین زعفران، دوبرابر خواهر و برادرهایش گل جمع می‌کرده است. 

با لبخند شیرینی که روی صورتش نقش می‌بندد خاطره‌های دوران کودکی‌اش را تعریف می‌کند. اینکه مادرش هر بار که از سر زمین به خانه برمی‌گشتند به همه می‌گفته که محبوبه می‌تواند به اندازه کل ایران گل جمع کند! سال‌ها بعد که خانوادگی به شهر مهاجرت می‌کنند هم  محبوبه از تک و تا نمی‌افتد. برای سبزی‌فروشی مادرش سبزی پاک می‌کرده، ترشی درست می‌کرده و گاهی زنجیر سینه‌زنی هم می‌بافته است. اما داستان عرقیجات گیاهی او برمی‌گردد به سال‌های پس از ازدواجش. 

هفت‌سال پیش همسرش دچار معده‌دردی عجیب می‌شود. به پزشک‌های مختلف مراجعه می‌کنند و دارو و درمان‌های متفاوت را امتحان می‌کنند اما هیچ‌کدام افاقه نمی‌کند. محبوبه خودش دست به کار می‌شود، یک دستگاه عرق‌گیر کوچک می‌خرد، با پرس‌وجو و مطالعه چند گیاه دارویی برای درد معده هم می‌خرد و عرق‌گیری می‌کند. در این میان از دوست عطارش هم کمک می‌گیرد. بهبودی همسرش باعث می‌شود که انگیزه بیشتری برای ادامه این مسیر پیدا کند.

 


همه چیز به این سادگی نیست

محل سکونت قبلی آن‌ها یک خانه کوچک بوده در انتهای کوچه‌ای بن‌بست در همین محله. آن‌جا که بودند محبوبه کارش را با همین دستگاه عرق‌گیر چند لیتری شروع می‌کند. اول کار شش مدل بیشتر عرقیجات نداشته و اگر شانس با او یار بوده هفته‌ای یکی دوتا مشتری در خانه‌اش را می‌زده است. کم‌کم بین در و همسایه شناخته‌تر می‌شود، مدتی بعد  در فضای مجازی فعال  می‌شود و فروش مجازی هم پیدا می‌کند. با فروش بیشتر تصمیم می‌گیرد که چند دستگاه دیگر هم بخرد. دستگاه‌هایی که تمام فضای کوچک خانه را اشغال می‌کردند. 

حالا یک‌سال است که به خانه‌ای دو کوچه بالاتر از خانه قبلی نقل مکان کرده‌اند. به قول خودش دست و بالشان بازتر شده و فروش بیشتری دارند. زیرزمین را اجاره داده‌اند. خودش، همسرش و دو دخترش در طبقه بالا زندگی می‌کنند. اتاقی هم زیر راه‌پله دارند که به محل فروش و کسب و کار محبوبه خانم اختصاص داده‌اند. از زمین تا سقف قفسه چیده‌اند و از این‌سر تا آن‌سر بطری‌ها را کنار هم گذاشته‌اند. حالا انواع و اقسام عرقیجات را دارند از نعنا و بابونه بگیرید تا عرق هل و دارچین که کمیاب‌تر است. چهاردستگاه عرق‌گیری هم دارند که لحظه‌ای خاموش نمی‌مانند.

بهبودی همسرش باعث می‌شود که انگیزه بیشتری برای ادامه این مسیر پیدا کند

محبوبه از باور عموم مردم می‌گوید که تمام پروسه عرق‌گیری گیاهی  را محدود به همین دستگاه می‌دانند. اینکه کافی  است گل و گیاه را داخل دستگاه بریزی و بعد عرقش را بگیری! اما همه‌چیز به همین سادگی نیست. 

او مرحله به مرحله این‌کار را برایم توضیح می‌دهد: تهیه گل و گیاه‌ هر کدام داستان خودش را دارد. بعضی‌ها را باید از دل بیابان جمع کنی. صبح زود با همسرم راه می‌افتیم و شاتره و بابونه و این دست گیاه‌ها را از بیابان‌های اطراف جمع می‌کنیم. برای خرید گل‌محمدی به کلات می‌رویم، هل اکبر اصل هم فقط در بازار اردکانیان پیدا می‌شود. محبوبه وسواس خاصی در تهیه مواد اولیه عرقیجاتش دارد. اینکه اصل باشند و بوی قوی داشته باشند. 

می‌گوید که اگر گل خوبی نخری هر کار بکنی در نهایت نتیجه کار چیز خوبی از آب درنمی‌آید. بعد از آن باید گل و گیاه جمع‌آوری‌شده را پاک کنی که این خودش چند روزی زمان می‌برد. بعد از آن مرحله عرق‌گیری از گیاه به وسیله دستگاه است که این هم مهارت و قلق خاص خودش را دارد. اول باید گیاه را همراه آب یکی دو ساعت بگذاری که نم بکشد. بعد دستگاه را روشن می‌کنی تا بجوشد. 

باید بدانی که هر گیاه را با چند لیتر آب قاطی کنی، چه مدت باید بجوشد و... محبوبه خانم همه این‌ها را طی تجربه‌های متعدد یاد گرفته است. از روزهایی می‌گوید که مواد اولیه‌اش داخل همین دستگاه‌ها ته گرفته و سوخته. از چند کیلو هل اکبر اصل که به‌سختی خریده و در آخر مجبور شده همه را دور بریزد.

 


ارسال عرق نعنا به روسیه

نتیجه این همه تلاش شبانه‌روزی جذب مشتریان پر و پا قرصی شده که از همه جای شهر به اینجا می‌آیند و عرقیجات را فقط از محبوبه خانم می‌خرند. از شهرک شهید رجایی بگیرید تا وکیل‌آباد و شاندیز. او چند باری هم از خارج کشور مشتری داشته است. از سفارش ۱۶لیتر عرق نعنایی می‌گوید که به‌سختی به روسیه فرستاده است. حالا به دلیل پروسه سخت ارسال، مشتری از خارج کشور قبول نمی‌کند. اما در مشهد از هر نقطه‌ای مشتری دارد. 

اگر گل خوبی نخری هر کار بکنی در نهایت نتیجه کار چیز خوبی از آب درنمی‌آید

می‌گوید: عرق را تا بتوانم سنگین می‌کشم. مشتری‌های گیاه‌شناسم این را می‌فهمند. چند قطره از آن را که امتحان کنند متوجه طعم و بوی غلیظش می‌شوند. خیلی از همکار‌ها ۱۰۰گرم هل را با دو لیتر آب قاطی می‌کنند و دست مشتری می‌دهند. اما من روی این موضوع حساسم. اینکه نسبت آب و گیاه دقیق باشد و درنهایت سنگین باشد و تأثیر خودش را بگذارد.حالا طی این سال‌ها اطلاعات خودش هم از خواص دارویی گیاه‌ها بیشتر شده و می‌تواند مشتری‌ها را راهنمایی کند. چند معجون لاغری، معده‌درد، اعصاب و... هم دارد که کلی طرف‌دار دارد.


برنامه‌ریزی برای خرید دستگاه مسی

فعالیت‌های محبوبه فقط به عرقیجات ختم نمی‌شود. به قول همسایه‌ها او  همه‌فن حریف است. حالا برای خانم‌های محله هم به‌نوعی کارآفرینی کرده است. در فصل زعفران، زعفران می‌آورد و بین همسایه‌ها توزیع می‌کند تا پاک کنند. 

ترشی و سه‌شیره هم درست می‌کند که همین‌جا فروخته می‌شوند. در حال گذراندن کلاس طب سنتی هم هست تا اطلاعاتش بیشتر شود. دوره‌های بهداشت را هم گذرانده و کارت بهداشت برای تهیه و تولید محصولاتش دارد. بادکشی هم انجام می‌دهد. از اهداف و آرزوهایش که می‌پرسم کلی برنامه برای خودش دارد. اینکه از شر دستگاه‌های استیلش که سریع خراب می‌شوند، خلاص شود بتواند دستگاه مسی عرق‌گیری بگیرد. دلش می‌خواهد آن‌قدر پولدار شوند که زیرزمین خانه را هم به کارگاهش اضافه کند و دست و بالش بازتر باشد.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44