با گذشت حدود نیم قرن شخمزنی بافت تاریخی شهر، اگر به سراغ محله و کوچههای قدیمیاش برویم، هنوز هم شاهکارهایی از معماری را در دل دارند؛ که شاید از چشم خود ما ایرانیها به دور مانده باشد، اما از چشم گردشگران خارجی نه؛ همچون «مسجد شاه»، بنایی که «برنارد اوکین» آن را از تکدانههای معماری دانسته است.
همانجایی که هنوز 100نفر نمیتوان در مشهد پیدا کرد که سردابهای پیدرپی آن را به چشم دیدهاند و تاکنون معدود گروههای گردشگری توانستهاند به آن راه یابند و درست به همین دلیل، خیلیها هنوز از راز نقوش اسلیمی کاشیهای سبزفام آن نشنیده و مطمئنا ندیدهاند که چگونه نقطه مرکزی آنها مهر خورده است. یا نشنیدهاند که روی درهای این مسجد اشعار حافظ و سعدی حکاکی شدهاست.
ورودی غربی حرم امامرضا(ع)، درست نقطهای که باید با گذر از بازار فرش قدیمی به آن رسید، با همین مسجد زینت یافتهاست؛ مکانی که هرکسی آن را به یک نام میشناسد؛ یکی «شاه» مینامد و دیگری «هفتادودوتن». در حقیقت این مکان قبل از مسجد شدن، آرامگاه «امیر غیاثالدین ملکشاه» بوده و گویا سالها بعد از فوت و دفنش در سرداب مقبره، تبدیل به مسجد شده و از زمان ساخت محراب کج داخل آن (برای تبدیل شدن به مسجد) نام «شاه» -برگرفته از لقب خود امیر غیاثالدین- گرفته است.
حال آنچه هست، اینکه از حدود 40سال قبل نام هفتادودوتن هم بر نام این مسجد اضافه شده است. این اثر تاریخی بیشباهت به مسجد کبود تبریز و عتیق قزوین (سالانه هزاران گردشگر از این مساجد بهعنوان نمونه فاخر معماری ایرانی بازدید میکنند) نیست. با ما همراه شوید تا با گشتی داخل این مقبره و سرداب آن، از زیباییهایی بخوانید که در انتظار باز شدن درهای مسجد و دیده شدن هستند.
امیر غیاثالدین آغازگر ساخت بنای این آرامگاه بود تا برای خودش مقبرهای بسازد در جوار حرم امامرضا(ع). او در دوران تیموری، وقتی شاهرخ سیاستش را تحسین کرد و حکمرانی در ایالت خوارزم و توابع آن و همچنین خراسان را به او واگذارکرد، فرصت را مناسب دید و ساخت این مقبره را شروع کرد؛ اما شانس با او یار نبود که قبل از پایان ساختوساز آنچه آرزویش بود، از دنیا رفت.
سال 829هجریقمری همزمان با فوتش و بر اساس وصیتش فرزندانش جسد او را از خوارزم به مشهد منتقل و در مقبره خودساختهاش دفن کردند. با این اتفاق بنا چندسال با سنگ قبری بر دل خود نیمهتمام ماند تا اینکه سلطان مسعود که بعد از پدرش به دستور ابوالقاسم بابر از پسران بایسنقر (نوه شاهرخ تیموری) والی خوارزم شد، ساخت بنا را به پایان رساند. شاید به خاطر همین تاریخ اتمام بناست که خیلیها به اشتباه فکر میکنند بعد از فوت و دفن امیر غیاثالدین ملکشاه مقبرهای برای او ساخته شده است.
مقبره امیر ملکشاه مستطیل است. ایوان ورودی دارد که از یک سو به گنبدخانه و از سوی دیگر به پشتبام و سرداب دوم میرسد. 2 رواق را شامل میشود و 2 مناره را در سمت چپ و راست خود دارد. حجرهها و سرداب اول هم در سمت دیگر گنبدخانه است.
دورتا دور بنا را از همان سالهای بعد از انقلاب نردههای بلند آهنی کشیدهاند تا کسی بدون اجازه وارد نشود!
از پلهها که بالا بروید و درِ آهنی قفل و زنجیرشده به رویتان باز شود، خودتان را در زیر طاق ایوان ورودی پیدا خواهید کرد. ایوانی که ازاره (پایین دیوار که از قسمتهای دیگر متمایز است) آن از کف، با سنگ سیاه نصب شده و تزئینات کاشی معرق رنگارنگ بر زمینه لاجوردی، با نقوش گل و بوته و نقشهای هندسی و کتیبه بر فراز آن اجرا شده است.
درِ معرقکاری شده درست روبهروی همین ایوان قرار دارد. البته قبل از آنکه پایمان به داخل برسد، سرمان را بر فراز پایههای ایوان بلند میکنیم تا سقف ایوان را هم ببینیم. فعلا گچ شده، اما در گذشته درست بر فراز همین ایوان 2 قاب مستطیل وجود داشت. قاب پایه سمت چپ از میان رفته و در قاب سمت راست نام سازنده بنا در کتیبه آن به این شرح آمده است: «عمل [خ] واجگی، شمسالدین محمد بنا التبریزی» به دلیل همین نام است که میگویند مسجد کبود تبریز و مسجد شاه در مشهد در یک دوره بنا شدهاند و برادر یکدیگرند.
در همین قسمت که سفیدی گچ بیشتر نمایان است، کتیبه بسیار زیبایی به خط ریحان، با حروف سفیدرنگ بر زمینه آبی سیر بر پایه و پیشانی ایوان وجود دارد که متأسفانه بخش عمده آنها فرو ریخته است. در قسمت باقیمانده هم نام امیر ملکشاه و تاریخ بنا به این شرح نقش شده است: «... یل الامیر ملکشاه اعرج ا... معارج دوله فی رجب سنه خمس و خمسین و ثمانمائه الهجریه».
البته از آنجایی که بخش زیادی از این کتیبه بر اثر نگهداری غیرکارشناسی از بین رفته است، تاریخی را که خانیکوف در پایان کتیبه خوانده و در اسناد ثبت کردهبود، دیگر نمیبینیم. طبق اسناد خانیکوف در پایان همین کتیبه سال 1119 قمری نوشته شده بود.
از شگفتیهای معماری آرامگاه ملکشاه تعداد و زاویههای سردابها نسبت به یکدیگر است. به گفته برخی از مورخان این آرامگاه 3 سرداب و به گفته تعدادی دیگر 2 سرداب دارد. سرداب اصلی که اولین محسوب میشود و احتمال دفن شدن ملکشاه هم در آن میرود، تصویر 4 قبر را دارد.
برای رسیدن به این قبرها باید از پلههای زیرزمین گذرکرد و به زیر گنبدخانه رسید. فضای سرداب را محرابهایی احاطه کرده و قبرها به تناسب اندازه سنگ پشت سر هم قرار گرفتهاند. قبر اصلی که بزرگتر از همه به نظر میآید در وسط، سمت راست کمی پایینتر از قبر اصلی سنگ دوم، سنگ سوم هم در سمت چپ و پایینتر از کمر سنگ اصلی و سنگ چهارم هم کاملا زیر پای سنگ اصلی قرار گرفته است.
البته به دلیل نبود نوشته روی تصویر قبرها هنوز هویت قبرها و نسبتشان با یکدیگر مشخص نشده است.سرداب دوم در سمت راست آرامگاه داخل ایوان اول قرار دارد. این سرداب جدا از سرداب اصلی است و راهی برای اتصال آنها به یکدیگر وجود ندارد. تعداد قبرها در این سرداب به دلیل انجام نشدن مرمت مشخص نیست. احتمال مورخان بر دفن شدن نزدیکان امیر غیاثالدین ملکشاه در نزدیکی قبر او در سردابهاست.
از در نفیسی که در مسجد شاه قراردارد، عکسی موجود نیست. البته حین بازدید به ما هم اجازه گرفتن عکس نمیدهند؛ درِ منبتکاری شده که با ورودمان از ایوان به داخل، زیباییاش چشممان را پر میکند. این درِ زیبا ایوان را به گنبدخانه وصل میکند. دری که نوشتههای زیادی روی آن را پوشانده.
مضمون تعدادی از نوشتهها این جملههاست: «انامدینه العلم و علی بابها»، «من نبی مسجدالله بنی الله له بیتاً فی الجنه»، « انا دارالبکاء الحسین علیه السلام» و «من دخلنی للبکاء فقد دخله الله فی الجنه». بالای چهارچوب آن هم «بسم الله الرحمن الرحیم» با عدد 1115 دیده میشود.این در درست در ایوان اول قرار دارد.
در این ایوان هم کتیبههای زیادی نقش شده است. کتیبههایی با عبارتهای عربی که مضمون همه آنها ستایش پیامبر(ص) و ائمهاطهار(ع) است. در کنار این موارد چندین بیت هم که چندان خوانا نیست کتیبه شدهاند. گویا شعرها از «سعدی»، «حافظ» و «قاسم انوار» است. البته از شعر هر شاعر بیشتر از چند بیت نیست.
در همین ایوان اول محرابی هم دیده میشود. محرابی که همراه با سؤال در ذهنت نقش میبندد؛ اینکه آرامگاه امیر غیاثالدین ملکشاه را طبق نگاه تاریخنگارها باید مقبره دانست یا طبق این محراب مسجد؟ البته حتی پژوهشگران زیادی مسجد بودن و مسجد نامیدن آن را رد کردهاند.
گویا حرف و بررسیها هم درست است؛ زیرا کج بودن محراب مسجد که در ورودی آن قرار دارد، نشان میدهد در ساختمان این مقبره دستکاری شده و سالها بعد یک محراب به آن اضافه شده است. محرابی که چند درجه با قبله اختلاف دارد. از طرف دیگر وجود سردابها در زیرزمین این مکان، مسجد بودن آن را رد میکند؛ چون از صدر اسلام به بعد مسجدی وجود ندارد که در سرداب آن کسی دفن شده باشد.
حتی عبدالحمید مولوی، پژوهشگر برجسته حوزه خراسانشناسی، مسجد بودن این بنا را رد کرده و آن را مقبره دانسته است. از جمله دلایل او اختلاف محور بنا با جهت قبله، نبود محراب در بنا، وجود رواقهای پیرامون گنبدخانه، نداشتن طرح متداول مسجد، مضامین اشعار کتیبهها، وجود سرداب در زیر گنبدخانه و مزارهای موجود در آن است.
زیباترین بخش مقبره ملکشاه یا همان مسجد هفتادودوتن در بخش گنبدخانه خلاصه میشود. از ایوان و با گذشتن از چهارچوب درِ منبتکاری شده وارد گنبدخانه میشویم. بر ازاره گنبدخانه تزئینات منحصربهفردی از کاشیهای ششضلعی با لعاب سبزفام بسیار زیبایی است. بر آن سایهای از نقوش تزئینی و هندسی است.
گویا کتیبهها در دل کاشیها ظاهرا مخفی است، اما با کمی تلاش که به بالا و پایین کردن چشممان و کج و راست شدن خودمان خلاصه میشود، خوانده میشود. کتیبهها شامل ادعیه و احادیث و تکرار نام مبارک حضرت علی(ع) به خط کوفی معقلی است. البته کتیبههای دیگری هم در گنبدخانه دیده میشود.
در بالای ازاره این قسمت کتیبهای نفیس نمای داخلی چهارطاقی را دور زده است. این کتیبه کاشی به خط ثلث با تکنیک معرق به رنگ زرد اخرایی مایل به قهوهای بر زمینه سبز اجرا شده که شامل 16 بیت از مناجات حضرت علی(ع) است.
علاوه بر این؛ بدنه فوقانی درگاههای چهارگانه گنبدخانه با کاشی سبزفام و لچکیهای بالای آنها نیز با معرق نقشهای اسلیمی را دارد که بر روی زمینه سبز به اجرا درآمده است. ازاره فوقانی هم کتیبه گچی برجستهای را شامل میشود به خط ثلث که در زمینه قرمز تزئین شده و شامل آیات 161 تا 166 سوره بقره است. سطح زیرین گنبد هم نقاشیهایی به رنگ لاجورد، طلایی و شنگرف بوده که متأسفانه بخشی از این تزئینات در مرمت و بازسازیها ریخته و فقط بخشهایی مانده است.
گنبدخانه که بخش اصلی این آرامگاه محسوب میشود و سرداب اصلی هم در زیر آن قرارگرفته، روشن و در روز پر از نور است. درست بر گرداگرد ساقه گنبد، 8 پنجره یا نورگیر با قاببندی تزئینی ساخته شده است.
تمام این ساقه هم کتیبههایی داخل قاب دارد. کتیبههایی از اشعار قاسم انوار. مضمون تمام بیتها هم شکوه و صفای کعبه است و کتیبه بالای آنها هم «الملک ل...» بوده که به خط کوفی چندینبار تکرار شده است.با گذشتن از این قسمت وارد ایوان سوم میشویم. ایوانی که رواقهای مختلف آن را دربرگرفته است. گویا این رواقها محل استراحت و مطالعه بوده است.
آرامگاه ملکشاه فقط یک گنبد دارد. گنبدی پیازی با ساقهای بلند که نمای خارجی آن کاشی فیروزهرنگ درخشان دارد. روی این کاشیها تزئینهای رنگی هم دیده میشود. البته ریختگیهایی در این قسمت وجود داشت که آستان قدس در مرمتهای اخیر با لکهگیری گچی آن را ترسیم کرده است.
آرامگاه ملکشاه که از قرن نهم هجری قمری باقی مانده است، مناره هم دارد؛ منارههایی که خود غیاثالدین دستور ساخت آنها را نداده و گویا سالها بعد از فوت او در دو طرف مقبره ساخته شده است. بدنه منارهها پوشیده از کتیبههایی به خط ثلث با کاشی سفید و زمینه لاجوردی است. قسمت فوقانی منارهها هم به مرور زمان ریخته بود که تا حد زیادی مرمت شده است. همچنین آستان قدس از وقتی که این ملک را در اختیار گرفته، ازاره هر دو مناره را که کاملا از بین رفته بود، دوباره ساخته است.
زمانی که غیاثالدین تصمیم به ساخت مقبره گرفت، مشهد 4 - 5محله بیشتر نداشت. او به واسطه شیفتگیاش به امامرضا(ع) ساخت آرامگاهش را در محله سرسوق در نزدیکی حرم کلنگ زد. آن زمان سرسوق محلهای بود که نوغان را به سرشور ارتباط میداد. بنای این مقبره هم در نزدیکی مسجد جامع گوهرشاد، مدارس پریزاد و دو دَر و بالاسر شکل گرفت و مدتی بعد، در دوره صفوی هم حمام مهدیقلیبیگ در مجاورت آن ساخته شد.
با تکمیل این بنا از سوی سلطان، مردم نام آرامگاه را شاه گذاشتند. آن هم به این دلیل که امیر غیاثالدین در دربار شاهرخ از امرای مهم بود و لقب ملکشاه را داشت. بعدها هم که محراب کجی در آن ساخته و نام مسجد به آرامگاه داده شد، نام «شاه» بر آن ماند. البته امروز هم با وجود تغییر نام مسجد شاه به هفتادودوتن هنوز هم خیلیها این مکان را به نام مسجد شاه میشناسند.
همه آنچه از معماری مسجد شاه دیدیم و به نگارش درآوردیم، خبر از آن میدهد که بر شانههای این بنا گرد تاریخ نشسته و بسی حیف که از ظرفیت آن بهره نبریم. حال اینکه نمونه این مساجد همچون عتیق قزوین که از نظر معماری هم بیشباهت به مسجد شاه نیست؛ سالهاست مرمت شده و از یکی از شبستانهای آن بهصورت موزه بهرهبرداری شده است.
پیشنهاد شهرآرامحله هم بهرهمندی از آرامگاه غیاثالدین ملکشاه (مسجد هفتادودوتن) بهصورت موزه است. موزهای که میتواند همچون نمونه عتیق قزوین سنگ و سفال را به نمایش بگذارد و جای خالی نبود موزه سنگهای قیمتی در مشهد را پر کند.
گفتنی است؛ از زمان واگذاری مسجد شاه به آستان قدس رضوی، مرمتهای زیادی در این بنا صورت گرفته که علاوه بر حفظ آنچه از قبل باقی مانده بود، بخشهایی از آنچه طی سالها ریخته و آسیب دیده بود هم مرمت شده است تا این اثر تاریخی برای آیندگان سالم بماند.
مساحت: 660 مترمربع
نشانی: سردر غربی صحن جامع رضوی
رنگ گنبد: لاجوردی
کتیبههای اصلی: از نوع مربعی با نام علی و محمد که روی درِ ورودی مسجد و بخش اصلی مقبره است
محراب: 24درجه انحراف از جنوب به غرب دارد و 54 درجه به مغرب
استحجره: به عنوان خانقاه ساخته و استفاده میشده که چند نمونه آن داخل آرامگاه است