عاشق که باشی نیش برایت نوش میشود. عبدالله وطنخواه همچنان عاشق زنبورها و این حرفه است که نیش زنبورها نهتنها برایش دردآور نیست بلکه به گفته خودش وقتی زنبوری او را نیش میزند، آرام میایستد تا زنبور بتواند بهراحتی بلند شود و به راهش ادامه دهد.
بدنش هم در برابر نیش زنبور هیچ واکنشی نشان نمیدهد و حتی ورم هم نمیکند. اینها را چنان با ذوق و خنده تعریف میکند که انگار دارد درباره عزیزی سخن میگوید. او که اکنون در آستانه چهلسالگی قرار دارد، از کودکی میان کندوها بزرگ شده و زنبورداری حرفه آبا و اجدادیاش است.
این تولیدکننده عسل محله آزادشهر اینقدر برای زنبورها و این حرفه ارزش قائل است که ابتدای کلامش را با این جمله شروع میکند: زنبورداری کار بابرکتی است. چهبهتر که با وضو کنار کندوها بروی و اگر عشق و نیت خوب نداشته باشی برکت از این شغل میرود. برای همین است که خیلیها وارد این عرصه شدند و سرمایه هم گذاشتند اما نهتنها بهرهای نبردند بلکه ضرر هم کردند.
باز تأکید میکند: زنبورداری کار عشق است. باید علاقه داشته باشی و سختیهایش را به جان بخری تا بتوانی دنیای زنبورها و حال و روزشان را بفهمی. آنقدر باید با زنبور زندگی کنی تا از نحوه بالبال زدنش یا از بو و حرارت داخل کندو بفهمی چه دردی دارند و چه دوایی میخواهند.
به نظر او یادگیری حرفه زنبورداری بیش از آنکه تئوری باشد تجربی است و فرد باید حداقل یکسال از بهار تا بهار، کنار فرد دیگری زنبورداری کند تا با بیماریها، نحوه مراقبت، تغذیه، کوچدهی، تولیدمثل و سایر ابعاد زندگی زنبورها آشنا شود. در این مسیر هم ابتدا باید با تعداد کم کندو شروع کند و سپس سال به سال تعداد کندوهایش را افزایش دهد.
او زنبورداری را به عنوان یک شغل جانبی بسیار خوب میداند اما به عنوان شغل اصلی پیشنهاد نمیکند چون درآمدش بهویژه در ابتدای کار ممکن است کفاف زندگی را ندهد.
به عقیده وطنخواه با کوچدهی زنبورها و بردن آنها از شهری به شهر دیگر، میتوان کیفیت و میزان عسل برداشتی را افزایش داد. او توضیح میدهد: در مشهد برداشت عسل از 20تیرماه تا اواخر شهریور است و اگر برج3 کندوها در مشهد باشند هیچ عسلی برداشت نمیشود اما اگر آنها را به فریمان ببریم عسل خارشتری و یونجه به دست میآید. همچنین میتوان آبانماه کندوها را به جنوب برد و عسل کنار تولید کرد. فروردین هم در شمال، عسل مرکبات به دست میآید.
به گفته او کوچ دادن زنبورها، رسیدگی بموقع، دادن غذا و داروهای مورد نیاز آنها عواملی است که بر میزان عسل برداشتی از هر کندو تأثیر مستقیم دارد البته در کنارش یادآور میشود: دائم در رفت و آمد بودن بین شهرهای مختلف، سختی و لذتهای خودش را دارد و کسی باید پا در این عرصه بگذارد که عاشق طبیعت باشد. جابهجایی کندوها هم کار سختی است که او برای آن دیسک کمر گرفته است.
داشتن عسل خوب فقط یک طرف این کسب است و از طرف دیگر، فروشنده باید توانایی توجیه کردن و جلب اعتماد مشتری را داشته باشد
به گفته این تولیدکننده عسل، در کار زنبورداری نمیتوان کارگر گرفت چون از طرفی کاری تخصصی است و از طرفی بهدلیل نیش زدن زنبورها کسی حاضر نیست بیاید برای همین فقط خود زنبوردارها میتوانند به یکدیگر کمک کنند.
این زنبوردار همچنین از ضرورت داشتن آشنا در شهرهای مختلف میگوید: هر شهری میرویم باید باغداری بشناسیم که کندوها را در باغش بگذاریم و پیدا کردن چنین آشناهای مطمئنی در ابتدای کار، سخت است.
ناهید شکاری که در عرصه بستهبندی و فروش عسل فعالیت دارد، معتقد است کار کوچدهی و جابهجایی کندوها برای خانمها سخت است البته فروش عسل را هم کار راحتی نمیداند چراکه به گفته او وجود عسلهای تقلبی و کیفیت پایین عرصه را بر عسلفروشان سخت کرده است.
این بانوی 32ساله که در کنار همسرش عبدالله وطنخواه کار فروش و بازاریابی را انجام میدهد میگوید: داشتن عسل خوب فقط یک طرف این کسب است و از طرف دیگر، فروشنده باید توانایی توجیه کردن و جلب اعتماد مشتری را داشته باشد.
او با تأسف ابراز میکند: به نظر میرسد چیدمان و دکور مغازه تأثیر زیادی در جلب اعتماد مشتری دارد و با تجربه دیدهایم که یک عسل در مغازهای با دکور مرتبتر راحتتر به عنوان عسل درجهیک به فروش میرسد تا در یک مغازه معمولی و کوچک.
اکستراکتور، نام دستگاهی است که برای جداسازی اولیه عسل از موم به کار میرود و با استفاده از نیروی گریز از مرکز، سبب جداسازی عسل از موم و شان (قاب عسل) میشود. در زبان محاورهای به این دستگاه، استراکتور نیز میگویند.
وقتی زنبور بر اثر سم بمیرد، خرطومش بیرون است و از این علامت میفهمیم جایی که زنبور در آن تغذیه کرده، سم داشته است
این دستگاه دو نوع برقی و دستی دارد اما ناهید شکاری نوع دستی آن را ترجیح میدهد که علتش را چنین بیان میکند: در اکستراکتور برقی، احتمال اینکه قاب عسل بشکند زیاد است از طرفی، نوع دستی در خود زنبورستان که به طور معمول در مناطق بدون برق هستند، قابل استفاده است.
به گفته او قبل از اینکه قابها در دستگاه قرار گیرند، توسط وسیلهای شبیه شانه، پولکهای روی آنها جدا میشوند و بعد از اینکه در دستگاه قرار گرفتند، عسل آنها جدا شده و از طریق شیر یا لولهای که در پایین دستگاه است خارج میشود.
کشاورزی نوین که در آن از انواع سموم استفاده میشود به صنعت زنبورداری لطمه وارد کرده است چراکه وقتی به گلها سم میزنند و زنبور روی آن مینشیند، میمیرد و این موضوع تلفات زنبورداران را زیاد کرده است.
عبدالله وطنخواه از روزها و مکانهایی تعریف میکند که کندوها را در جاهایی مانند دیوار کنار بهشت رضا(ع) گذاشته اما وقتی برگشته دیده بسیاری از زنبورهایش تلف شدهاند. او میگوید: وقتی زنبور بر اثر سم بمیرد، خرطومش بیرون است و از این علامت میفهمیم جایی که زنبور در آن تغذیه کرده، سم داشته است.
به گفته او در گذشته کمتر از سم استفاده میشد و عسلها ارگانیکتر بود اما اکنون زنبوردار هرجا میرود باید پرسوجو کند تا حداقل چند روز از سمپاشی آن گذشته باشد و لازمه این موضوع، ارتباط زنبوردار با افراد محلی است تا بدین طریق به او بگویند که کی و کدام زمینها سمپاشی شدهاند.