در تاریخ 24مهر 1397 گزارشی با عنوان «خدا را صدا میزنم» در شهرآرامحله منطقه7 منتشر شد. این مطلب از حال و روز دختری 10ساله حکایت داشت که بر اثر بیماری بیناییاش را از دست میدهد. صوفیا دختر روشندل این ماجرا گفته بود: بازیگری را دوست دارم و میخواهم به این دنیا پا بگذارم.
او تا قبل از این اتفاق در مدرسه تئاتر بازی میکرده و به ورزش و موسیقی هم علاقه داشته است. بعد از 3سال دوباره بهسراغ صوفیا جلالی شهروند محله 17شهریور رفتیم تا جویای حالش شویم و ببینیم امروز چه میکند. با آنکه فقط 13سال دارد، اما فصیح و مسلط به کلمهها و واژهها صحبت میکند.
صدای دلنشین و گرمی دارد، آنقدر خوشبیان است که دلمان نمیخواهد صحبتکردنش را قطع کنیم. سراسر شور و انرژی است و از آینده و آرزوهایی که دارد میگوید. او که 3سال پیش میخواست بازیگر شود، اکنون گوینده نمایشنامه است و اینکار را از خرداد امسال با تشویق یکی از معلمهایش در برنامه رادیویی «صبح خراسانی» شروع کرده و در کارش پیشرفتهای خوبی داشته است.
چشمان صوفیا تا سال چهارم ابتدایی مشکلی نداشته است، اما سردردهای پیدرپیاش که شروع میشود پزشک مغز و اعصاب، تشخیص بیماری «هیدروسفالی» را میدهد. او جراحی سنگینی را پشت سر گذاشته و پزشک به او گفته شاید در چند سال آینده بیناییاش را به دست آورد، اما این مشکل نتوانسته مانع پیشرفت او شود.
اولین کارم به نام «بی من به بهشت نرو» بود و دومینش هم به نام «یارب به شاهدین رضا(ع)» بود که به مناسبت شهادت امام رضا(ع) از رادیو پخش شد
او میگوید: مشکل بزرگی بود، اما این مشکل حریفم نشد و او را شکست دادم.» یکی از معلمان که صدای صوفیا را مناسب گویندگی و نمایشنامهخوانی میبیند او را برای تست به رادیو معرفی میکند. این معرفی راهی برای رسیدن به خواستهام باز کرد.او بدون اینکه برای گویندگی آموزشی دیده باشد استعداد خوبی برای تنظیم تن صدایش بر اساس نوع نمایشنامه و متن دارد.
چندین کار موفق اجرا کرده که در این زمینه برایمان توضیح میدهد: اولین کارم به نام «بی من به بهشت نرو» بود و دومینش هم به نام «یارب به شاهدین رضا(ع)» بود که به مناسبت شهادت امام رضا(ع) از رادیو پخش شد. کار سوم من «یک نوکر و صد ارباب» است. در این نمایشنامهها استادهایم کارم را تأیید کردند. در حال حاضر تمرین برای کارهای جدید را شروع کردهام که آنها هم بهزودی ضبط و پخش خواهند شد.
او برای نمایشنامهخوانی داشتن حس را بسیار مهم میداند و میگوید: در هنگام اجرای کار، دیگران و حسی را که به من میدهند نمیتوانم ببینم، اما از روی صدایشان حس آنها به من منتقل میشود و کار را اجرا میکنم. این دختر باانگیزه علاوهبر فعالیت گویندگی از سال قبل شاهنامهخوانی را شروع کرده است.