خاطرات میترا ارزمانزاده با محلهاش گره خورده است
محله امامخمینی(ره) برای میترا ارزمانزاده فقط یک محل سکونت نیست؛ جایی است که سالها زندگی و مسئولیت در آن جریان دارد. خانواده همسر او از قدیمیهای این محلهاند و میترا از روزی که با این خانواده وصلت کرد، ساکن اینجا شد.
حالا هجده سال از آن زمان میگذرد و او به یکی از چهرههای شناختهشده محله تبدیل شده است؛ نه فقط بهخاطر حضور فعالش در عرصههای فرهنگی و اجتماعی، بلکه به دلیل شغل متفاوت و پرخطرش. او یک بانوی آتشنشان است که همین مسیر، خاطرات زیادی برایش رقم زده است؛ خاطراتی که ردشان را میشود در کوچهها، مساجد و مکانهای قدیمی محله پیدا کرد.
هشتساله بودم که پدرم مسئول مهمانسرای ارتش در امامخمینی۶۳ بود و بهخاطر برگزاری یک کنگره، نزدیک به دو هفته نتوانست به خانه بیاید. مدام بهانهاش را میگرفتم. مادرم برای آرامکردنم، دوسه بار مرا جلو درِ مهمانسرا آورد تا پدرم را ببینم.

وقتی دخترم نوزاد بود، برای هواخوری او را در کالسکه میگذاشتم و تا میدان امامخمینی (ره) میآمدم؛ چون آن زمان هیچ پارکی در محله نبود. اما وقتی دوساله شد، بهخاطر شلوغی و خطرناک بودن خیابانها، او را به پارک ملت، کوهسنگی یا باغ ملی میبردم تا با خیال راحت بازی کند.

گرمابه صحرا یکی از حمامهای قدیمی محله در خیابان امامخمینی ۷۹ است که خیلیها با آن خاطره دارند. این حمام متعلق به پدرشوهرم حاج اصغر مقیمیزاده بود؛ مردی که من هیچوقت ندیدمش و پیش از ازدواجم به رحمت خدا رفته بود. حمام خراب شده، اما نام و یاد پدرشوهرم هنوز بهواسطه همین گرمابه در محله زنده است.

امسال دبستان میثاق واقع در نبش کوچه ثامنالائمه یک، به مناسبت روز آتشنشان از من دعوت کرده بود. در آن مراسم، خانواده شهید آتشنشان رضا فخریان هم حضور داشتند. دیدن دختر کوچک شهید که با شجاعت، آتش را خاموش میکرد، دلم را لرزاند.

دخترم نهساله که بود، به یک باشگاه ورزشی در کوچه امامخمینی۷۳ میرفت. یک روز کلاس آموزش آتشنشان داوطلب در مسجد داشتم. کلاس طولانی شد و مدام نگران بودم؛ چون میدانستم دخترم منتظر است تا دنبالش بروم. تمام مسیر را با اضطراب و دلهره طی کردم تا بالاخره به باشگاه رسیدم و نفس راحتی کشیدم.

مسجد فاطمیه در کوچه امامخمینی۷۹ یکی از مساجد قدیمی محله است. مادربزرگ همسرم بلندگوهای مسجد را اهدا کرده بود. تا زمانیکه به رحمت خدا رفت، کسی این موضوع را نمیدانست و بعد از فوت او در مراسم ختمش از سوی هیئتامنای مسجد اعلام شد. حالا بعد از آوردن نام مادربزرگ در محافل خانوادگی، این موضوع هم گفته میشود.
* این گزارش سهشنبه ۹ دیماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۴۳ شهرآرامحله ۷ و ۸ چاپ شده است.
