پاساژ جواد بزرگترین بورس لوازم خرازی مشهد است
با گذشت بیشاز نیمقرن از عمرش، هنوز در خاطره مشهدیها حضور پررنگ و زندهای دارد. «پاساژ جواد» در خیابان خسروی یا همان شهیددیالمه، سالهاست که بهعنوان یکی از مراکز اصلی و بورس لوازم خرازی شناخته میشود؛ جایی که هنوز هم هرکس بهدنبال وسایل خرازی باشد، اولین نامی که به ذهنش خطور میکند، همین پاساژ است.
درمیان مردم به نام «پاساژ جواد» شهرت دارد و روی تابلو سفیدرنگ ورودی که چندسالی است نصب شده، عنوان «مجتمع تجاری بازار جواد (ع)» به چشم میخورد. این بازار سهطبقه ۱۸۰مغازه دارد که طبقه همکف به مغازههای خرازی اختصاص داده شده است، طبقه منفی یک محل فعالیت گلدوزهاست و در طبقه مثبت یک، کارگاههای طلاسازی مشغول به کارند.
در همان نگاه اول میتوان دریافت که اینجا شباهتی به مجتمعهای تجاری امروزی ندارد. خبری از آسانسور نیست و پلهبرقی هم خاموش است. در دوطبقه دیگر مغازهها همچنان همان حالوهوای نیمقرن پیش را حفظ کردهاند؛ درهای شیشهای با قابهای آلومینیومی یا آهنی و کرکرههایی قدیمی که سالهاست تغییر نکردهاند. تنها در طبقه همکف، آن هم بهطور محدود، تغییرات کمی در ظاهر برخی مغازهها دیده میشود.
راهپلههای بازار نیز با پلههایی قدیمی و بلندتر از حد معمول، حالوهوایی متفاوت دارد؛ پلههایی با سطح موزائیکی که انگار در قاب زمان جا مانده است و هر قدم روی آنها، رفتوآمد نسلهای گذشته را به یاد میآورد. بااینحال، این بازار با همه سادگی و قدمتش، هنوز هم یکی از نشانههای زنده بازارهای قدیمی شهر در محله جنت است.
تغییر ماهیت پاساژ جواد
شهرت پاساژ جواد به طبقه همکف گره خورده است؛ در این طبقه، مغازههای خرازی، با قفسههایی مملو از دکمه، زیپ، روبان، تورهای رنگارنگ و قرقرههای نخ، تصویری آشنا و نوستالژیک میسازند. صدای باز و بستهشدن کشوهای فلزی یا چوبی، گفتوگوی کوتاه فروشنده و مشتری و خشخش کیسههای پلاستیکی، ریتم همیشگی این طبقه را شکل میدهد؛ آهنگی که در این سالها تغییر چندانی نکرده است. با اینکه ویترین مغازهها شلوغ است، نظم خاص خود را دارند؛ نظمی که تنها صاحب مغازه از آن سر درمیآورد.
حمید نجفزاده از کسبه قدیمی بازار جواد (ع) است که از سال۱۳۶۵ در این بازار فعالیت میکند. او درباره شکلگیری این مجموعه میگوید: بازار جواد (ع) در سال۱۳۵۴ ساخته شد، اما تا حدود دوسال پس از آن، بهطورکامل به بهرهبرداری نرسیده بود. در آن زمان، تنها مغازههای یک راهرو در طبقه همکف فعال بودند.
به گفته او، در سالهای ابتدایی، بیشتر واحدهای پاساژ به بوتیک و فروش پوشاک اختصاص داشت؛ این موضوع به ماهیت خیابان خسروی مربوط بود، خیابانی که بهعنوان بورس خرید لوازم عروس و داماد شناخته میشد. نجفزاده توضیح میدهد: درکنار این مغازهها، واحدهایی برای فروش آینه و شمعدان، لوازم آرایشی، عکاسی و حتی فروش نوار کاست بهصورت پراکنده در پاساژ وجود داشت.
او ادامه میدهد: از اوایل دهه۷۰ و با رونقگرفتن بازارهای جدید شهر مانند آزادشهر و جنت بهعنوان مراکز اصلی پوشاک، بسیاری از مغازهداران پاساژ جواد (ع) یا واحدهای خود را واگذار کردند و به این بازارها رفتند، یا با تغییر شغل، به سمت فروش لوازم خرازی روی آوردند.
تقریبا همه کسبه پاساژ، احمد عزتیان را میشناسند؛ کاسبی که از نخستین مغازهداران این بازار به شمار میرود. او در سال۱۳۵۶، درست دو سال پس از افتتاح پاساژ جواد، با پرداخت ۲۰۰هزارتومان صاحب یک باب مغازه در این مجموعه شد. هرچند این پاساژ در سال ۱۳۵۹ به صورت رسمی افتتاح شد.
عزتیان درباره آن روزها میگوید: برای آن زمان، ۲۰۰هزار تومان مبلغ زیادی بود؛ با همین پول میشد چهار مغازه در بازاررضا (ع) یا دو مغازه در میدان شهدا خرید. اما چون اینجا اولین پاساژ خیابان خسروی بود و رونق زیادی داشت، قیمتها بیشتر بود.
او توضیح میدهد: ابتدا مغازه فروش لباس مردانه داشتم، اما حدود ۱۰ سال بعد، شغلم را به لوازم خرازی تغییر دادم. بیشتر مغازهها به همین سمت رفته بودند و دیگر مشتری خرید لباس کم شده بود.
این کاسب قدیمی، خاطرات زیادی از سالهای ابتدایی فعالیت پاساژ در ذهن دارد. او به روزهای پرالتهاب انقلاب اسلامی اشاره میکند؛ «در بحبوحه انقلاب، وقتی در خیابان خسروی تظاهرات میشد، مأموران شاه، گاز اشکآور به داخل پاساژ پرت میکردند، چون بعضی از مردم به مغازههای پاساژ پناه میآوردند. وقتی هرروز در خیابان خسروی تظاهرات بود، پاساژ را تعطیل کردیم.»

به گفته او، بارها پیش میآمد که مغازهداران با دیدن افراد زخمی، آنها را با خودروهای شخصی خود به بیمارستان هفدهشهریور یا امامرضا (ع) منتقل کنند؛ خاطرات او نشان میدهد پاساژ جواد، درکنار فضایی اقتصادی، محل رخداد، بخشی از تاریخ اجتماعی شهر نیز بوده است.
بهآرامی پشت ویترینها قدم میزند و نگاهش را از قفسهای به قفسه دیگری میدوزد، انگار دنبال وسیله خاصی میگردد. زهرا هاشمی، خیاط ساکن شهر سرخس، هر بار که به مشهد میآید، بدون استثنا سری به پاساژ جواد میزند؛ «هردو هفته یک بار که برای دیدن خانواده به مشهد میآیم، حتما به اینجا سر میزنم تا خریدهای موردنیازم را انجام دهم.»
او ادامه میدهد: حدود بیستسال است به خاطر شغل همسرم از مشهد رفتهام، اما پاساژ جواد از دهه۷۰ که با آن آشنا شدم، هیچ تغییری نکرده است. بسیاری از خیاطهای مشهدی، با اینکه میتوانند از بازارهای جدیدی مثل آزادشهر، بازار مولوی و حتی مغازههای کوچک محلی خرید کنند، هنوز هم به اینجا میآیند.
زهراخانم، بهترین ویژگی پاساژ جواد را کاملبودن و تنوع کالاها میداند؛ «هر چیزی که بخواهید، همینجا پیدا میشود. نیازی نیست چندین مغازه در شهر را بگردید؛ پاساژ جواد انگار همه لوازم خرازی را در یک نقطه جمع کرده است.»

کمترین تغییر در طبقه گلدوزها
با پایینرفتن از پلهها، فضا کمنورتر میشود و صدای رفتوآمد آرام مشتریان درمیان همهمه خفیف بازار میپیچد. نخهای رنگی، پارچههای مدلبهمدل و وسایل گلدوزی، در فضای نیمهتاریک طبقه
منفی یک، چشم را مینوازد؛ جایی که مغازههای کوچک و قدیمی، هرکدام دنیایی از طرح و نقش را در خود جا دادهاند. پشت ویترینها، قلابها و پارچههای گلدوزی یا سرمهدوزیشده در رنگهای متنوع چیده شدهاند و داخل مغازهها هم دستان هنرمند گلدوزها، بیوقفه مشغول کارند.
با ظرافت، پارچه را زیر چرخ صنعتی حرکت میدهد و با هر حرکتش، سالها تجربه را به رخ میکشد. طیبه ربانی بیش از بیستسال است که در مغازه همسرش، سرمهدوزی، روباندوزی و کارهای خیاطی انجام میدهد. او که در چند ماه اخیر مدیریت مغازه را به دست گرفته است، میگوید: شاید تنها قسمت پاساژ که طی سالها کمترین تغییر را داشته، همین طبقه باشد.
طیبهخانم ادامه میدهد: بسیاری از گلدوزها در گذشته مستأجر بودند، اما حالا خودشان مغازه خریده و صاحب کسب و کار شدهاند. حتی سفارشهای دوخت از شهرستان هم داریم و مشتریان راه دور برای کارهای تخصصی به این طبقه سر میزنند.
او میافزاید: همانطورکه میبینید، تغییر ظاهری زیادی در مغازهها ایجاد نشده است. شاید این موضوع چندان مهم به نظر نیاید، اما برای مشتریای که وارد پاساژ میشود، حتی اگر سالها به اینجا میآید، ظاهر و به روز بودن مغازهها اهمیت دارد.
هر چیزی بخواهید، در پاساژ جواد پیدا میشود. نیازی نیست چندین مغازه در شهر را بگردید
ظرافت و مهارت در دوخت قیطان، امضای مهدی قدرتیقیطانی است. آقامهدی که سنت خانوادگی خود را دنبال میکند، از دوران جوانی در پاساژ جواد قدم گذاشت؛ «پدرم کشقیطانی در خانه درست میکرد و در بازار میفروخت. بعد از اینکه به رحمت خدا رفت، کار او را تاحدودی یاد گرفته بودم، اما اصل هنر قیطاندوزی را پیش حاجآقا صادقی که در طبقه همکف همین پاساژ مغازه داشت، آموختم.»
او ادامه میدهد: آن زمان پاساژ تفکیک نشده بود و تعدادی از مغازههای گلدوزی هنوز در طبقه همکف قرارداشتند. بعداز ۱۰ سال کار توانستم این مغازه را در طبقه منفی یک برای خودم بخرم.
مهدیآقا با وجود سختی کار، از حرفهاش رضایت کامل دارد و میگوید: اکثر خیاطها و مزونداران شهر سفارشهای خود را به ما میدهند. آنها خوب میدانند کمترکسی در مشهد، تجربه و مهارت گلدوزان این پاساژ را دارد. حتی اگر کسی از شهرستان سفارش داشته باشد، میداند که راهی جز آمدن به اینجا ندارد.
فاطمه مستوفی برای بردن سفارش خود به مغازه آمده است، پارچهای که رویش قیطاندوزی ظریف و چشمنوازی نقش بسته است. او در برج باراد کوهسنگی مزون دارد و سالهاست با هنرخیاطی فعالیت میکند.
فاطمهخانم میگوید: بیشاز بیستسال است که طرحهای گلدوزی و قیطان روی پارچه را به گلدوزان اینجا سفارش میدهم. کیفیت دوختشان بینظیر است و خوشقولیشان باعث شده است همیشه به آنها اعتماد کنم.
او تعریف میکند: خانمی که خیاطی را از او یاد گرفتم، اینجا را به من معرفی کرد و گفت هر وقت سفارش کاری داشتی، به پاساژ جواد برو. خودش هم مشتری قدیمی این پاساژ است. بارها دیدهام که خیاطها و مشتریان حرفهای برای یافتن بهترین گلدوزان شهر به اینجا میآیند.
مستوفی تأکید میکند که پاساژ جواد فقط یک مکان خرید نیست؛ یک خاطره است، جایی است که بیشتر مردم شهر حداقل یکبار به آن سر زدهاند.

از پوشاک تا طلا
در طبقه مثبت یک، فضا بهوضوح با طبقات پایین تفاوت دارد. راهروها خلوتتر و سوتوکورترند و بیشتر مغازهها درهای خود را از داخل قفل کردهاند. دلیل این کار، ماهیت کارهایی است که در این طبقه انجام میشود؛ قلمزنی، تعمیر و ظریفکاری روی شیء باارزشی مانند طلا باعث شده است این طبقه از رفتوآمدهای عمومی دور باشد.
سکوت نسبی فضا، گاه با صدای آرام ابزارها شکسته میشود؛ صداهایی که نشانه کار مداوم پشت درهای بسته است. البته درمیان این مغازههای بسته، چندواحد فعال هم دیده میشود که درهایشان به روی مشتریان باز است. این مغازهها بیشتر به قلمزنی و مخراجکاری روی نقره و بدلیجات اختصاص دارند.
هادی برهانیفر که مغازه قلمزنی روی نقره و بدلیجات دارد، از سال۱۳۷۶ کسبوکار خود را در طبقه مثبت یک پاساژ جواد آغاز کرده است. او ابتدا قلمزنی روی طلا انجام میداد، اما چندسالی است که تمرکز خود را روی فلز نقره گذاشته است.
برهانیفر درباره تاریخچه این طبقه میگوید: تا اواسط دهه ۶۰، این طبقه شامل مغازههای فروش لباس یا واحدهای پخش پوشاک بود، اما کمکم جای آنها را کارگاههای طلاسازی و مخراجکاری گرفتند.

از اوایل دهه۷۰ با رونقگرفتن بازارهای جدید، بسیاری از مغازهداران پاساژ جواد (ع) یا واحدهای خود را واگذار کردند
وقتی پاساژ در آتش سوخت...
او به حادثه آتشسوزی پاساژ در شهریور۱۳۹۲ اشاره میکند، اتفاقی که هنوز در خاطره بسیاری از کسبه زنده است؛ «یکی از مغازههای گلسازی طبقه منفی یک، نصفهشب آتش گرفت. نگهبان سریع با آتشنشانی تماس گرفت و خودش هم تلاش کرد شعلهها را خاموش کند.»
شدت آتشسوزی به حدی بود که به طبقات دیگر سرایت کرد؛ گرمای شدید، شیشههای برخی مغازهها و تابلوها را ذوب کرد و همه واحدها دچار دودگرفتگی شدند. آنطورکه رسانههای آن زمان نوشتهاند، پنجاهآتشنشان از یازدهایستگاه برای اطفای حریق اعزام شدند و در مدت نیمساعت، آتش مهار شد.
برهانیفر میگوید: خسارت جانی نداشتیم، اما خسارت مالی سنگینی به بار آمد؛ حتی مغازه من که در طبقه بالا بود آسیب دید. حدود یک ماه پاساژ تعطیل شد تا فرایند تمیزکاری و دودگرفتگی انجام شود، اما هنوز هم در گوشهوکنار، آثار دودگرفتگی به چشم میخورد.
با گذشت سالها، پاساژ جواد هنوز هم جزو خاطرات زنده مشهدیهاست؛ با اینکه مثل بسیاری از بازارهای قدیمی شهر دچار رکود شده است، هنوز تماشای ویترینها و دیدن لوازم خرازی و هنر دست گلدوزان و طلاسازان، حس و حال گذشته را زنده میکند؛ بهطوریکه بهجرئت میتوان گفت پاساژ جواد همچنان بخشی از هویت مشهد را در خود حفظ کرده است.
* این گزارش سهشنبه ۲ دیماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۴۲ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.
