خاطرات تلخ و شیرین از ایستگاه آتشنشانی شماره ۵ مشهد
مینا چوپانی| آدمها به دو دسته تقسیم میشوند؛ آدمهایی که شغل دارند و آدمهایی که شغل ندارند. آدمهایی که شغل دارند باز به دو دسته تقسیم میشوند؛ آدمهایی که شغلشان را دوست دارند و آدمهایی که شغلشان را دوست ندارند. آدمهایی که شغلشان را دوست دارند هم به دو دوسته تقسیم میشوند؛ آدمهایی که شغلشان را انتخاب کردهاند و آدمهایی که شغلشان را از سر اجبار پذیرفته اند.
آدمهایی که شغلشان را انتخاب کردهاند، به دو دسته تقسیم میشوند؛ آدمهایی که از کودکی برای رسیدن به شغلشان برنامهریزی کردهاند و آدمهایی که شغلشان را بدون برنامهریزی و مفت به دست آوردهاند. آدمهایی که شغلشان را مفت به دست آوردهاند که هیچ، اما آدمهایی که شغلشان را با برنامهریزی به دست آوردهاند و عاشقانه آن را دوست دارند، امروز موضوع گزارش ما هستند.
برنامهریزی گونههای مختلفی دارد که یکی از ابتداییترین آنها، برنامهریزی در دوران کودکی آن هم به شیوه انشانگاری در دبستان است. همان موضوع بیموقع و تکراری «میخواهید در آینده چهکاره شوید؟» اولین قدم نهادینه کردن برنامهریزی در بیشتر ما جوانان امروز بود. جوانانی که فقط عده معدودی از آنها صادقانه روی کاغذ دفترشان نوشتند: میخواهیم وقتی بزرگ شویم آتشنشان بشویم و شدند.
هراتفاقی که در محدوده شهری رخ دهد
در ایستگاه ۵ آتشنشانی که درست در ابتدای بولوار دانشجو و محله دانشجو مشهد قرار دارد، یک تیم در کنار هم ایستادهاند. تیم که میگویم نه بهخاطر فرم لباس و کلاه، بلکه تیم به این معنی که تک تک اعضایش از کمتجربه و باتجربه، پرانرژی و سرزنده، یکدل لباس به تن کردهاند و همه میدانند شغلی که الان به آن مشغولند، آرزوی دوران کودکیشان بوده است.
ریشسفید تیم که در طول این سالها، آتشهای زیادی را خاموش کرده است، محمد مرادپور نام دارد. او که ۳۰ سال در بین آشنا و غریبه به آتشنشان معروف بوده است، به ما میگوید: در ایستگاه شماره ۵ حدود ۳۰ نفر آتشنشان در دو شیفت مشغول به فعالیت هستند. هر شیفت از ۸ صبح تا ۸ صبح روز بعد ادامه دارد که در هر نوبت ۱۵ نفر اول جای خود را به ۱۵ نفر دوم میدهند.
مرادپور همچنین در مورد محدودهای که این ایستگاه در آن فعالیت میکند، توضیح میدهد: برای هر ایستگاه با در نظر گرفتن استانداردهایی، چون مسافت طولی، ساختمانهای مرتفع و صنعتیبودن منطقه، محدودهای تعریف میشود، اما ایستگاه شماره ۵ در بیشتر مواقع محدودهای فراتر از محدوده مشخص شده خود را پوشش میدهد.
رئیسایستگاه آتشنشانی دانشجو درباره حوزه وظایف آتشنشانیها نیز بیان میکند: هر اتفاقی که در محدوده شهری رخ دهد، در حوزه وظایف ما بهشمار میآید، اما مردم به دلیل اینکه آتشنشانی را بهعنوان تنها نیروی نجاتبخش میشناسند در بیشتر مواقع با ما تماس میگیرند که ما پس از بررسی، مراکز مربوط همچون هلالاحمر را در جریان اتفاق قرار میدهیم.
کسانی که از زیر کار شانه خالی نمی کنند
حمید عطایی دیگر مرد آتشنشان ایستگاه شماره ۵ است. او که ۲۲ سال به این کار مشغول بوده است، تا پنج ماه دیگر بازنشسته میشود. عطایی درباره ویژگیهای شغلش میگوید: این شغل به دلیل جذابیت و شور و حالی که دارد، مورد علاقه بیشتر کودکان است. یک آتشنشان میتواند شجاع و افتخارآفرین باشد و همین مسئله باعث جذابیت این شغل برای بسیاری از کودکان میشود.
عطایی همچنین درباره تأثیری که یک آتشنشان میتواند بر روی آدمهای اطراف، مخصوصا خانواده خود بگذارد، میگوید: به واسطه خاطراتی که ما درمیان جمع خانواده از مأموریتهای مختلفمان تعریف میکنیم، بهصورت ناخودآگاه این علاقهمندی در میان فرزندانمان بهوجود میآید. معمولا فرزندان آتشنشانها، آنها را به ویژگیهایی، چون شجاعت، دلاوری و قدرت بدنی زیاد میشناسند، یعنی کسانی که میتوانند به آنها تکیه کنند، زیرا از زیر کار شانه خالی نمیکنند.
مزاحمتهای کوچک که به پشیمانیهای بزرگ تبدیل میشود
جوانترین عضو این تیم ۲۵ سال دارد. ابوالفضل فرجامی که حدود ۴ سال است به جمع دوستان خود پیوسته، این شغل را از پدر به ارث برده است. ابوالفضل به رفتارهای زشتی که متأسفانه از برخی از ما همشهریان سر میزند، اشاره میکند: مزاحمتهای تلفنی باعث میشود روزانه بهصورت میانگین یکبار به محلی اعزام شویم که در آن هیچ اتفاقی نیفتاده است. کسانی که دست به چنین کارهایی میزنند، بد نیست بدانند که گاهی اوقات بهخاطر همین مزاحمتها، نیرو از مرکز تخلیه میشود و وقتی که هم زمان یک آتشسوزی واقعی در نقطه دیگری از شهر رخ میدهد، آتشنشانها به مشکل برمیخورند.
مزاحمتهای تلفنی باعث میشود روزانه بهصورت میانگین یکبار به محلی اعزام شویم که در آن هیچ اتفاقی نیفتاده است
او به دسته دیگری از مزاحمتها هم با ذکر خاطرهای اشاره میکند: روزی در خیابان آژیرکشان به طرف منزلی که در آن پسری پایش لای در آسانسورگیرکرده بود و هر لحظه امکان قطع آن وجود داشت، میرفتیم. درخیابان چند خانم جوان که درون اتومبیلی بودند، مانع از حرکت ما میشدند و راه را برای ما باز نمیکردند. وقتی که به محل حادثه رسیدیم، دیدیم که همان خانمها همراه ما وارد خانه شدند. وقتی از آنها پرسیدیم که شما کجا میآیید؟ گفتند: اینجا خانه ماست و بعد که متوجه شدند فرد حادثه دیده یکی از نزدیکان خودشان است، ناراحت و خجالتزده شدند.
تلخ و شیرین...
خاطرات تلخ و شیرین تیم آتشنشانی ایستگاه شماره ۵ را سعید شایان، آتشنشان جوان این ایستگاه برای ما تعریف میکند. شیرینترین عملیات: به تیم خبر دادند که مرکز نگهداری از کودکان بیسرپرست دچار آتشسوزی شده است. بهسرعت خود را به مکان آتش گرفته رساندیم و وارد ساختمان شدیم، در داخل یک کمد دیواری کوچک چهار بچه را دیدیم که برای دور ماندن از آتش و دود بهسختی خود را درون کمد پنهان کرده بودند و از آن روز هر وقت بهیادشان میافتم لبخند بر لبانم مینشیند.
تلخترین عملیات: چهار نفر در داخل خودروی ۴۰۵ به دیوارههای پل زیرگذر مترو برخورد کرده بودند. سرنشینان خودرو همه از هوش رفته بودند و مردم هم با نخستین آتشسوزی از خودرو فاصله گرفتند. لحظهای که گروه به محل حادثه رسید، خودرو منفجر شد و متأسفانه هر چهارسرنشین خودرو فوت شدند.
سرکاریترین عملیات: شهروندی با تماس به مرکز، از وقوع یک آتشسوزی بزرگ در منزلی مسکونی خبر داد. تیم به سرعت بهراه افتاد. در مسیر کودکی بهجلوی یکی از خودروها آمد. سرعت اکیپ آنقدر زیاد بود که منجر به چپ شدن خودرو شد. در نهایت با همه سختیها وقتی خودمان را به محل حادثه رساندیم، متوجه شدیم که آتشسوزی مربوط به درخت یاسی در داخل حیاط بوده است.
مشهد، بیشترین آمار گازگرفتگی
عباس بیاتی دیگر عضو بیباک این تیم است. او که چهرهای خندان و پر انرژی دارد، از ایمنی و پیشگیری برای ما سخن میگوید: برخی مناطق شهر به دلیل رعایت نکردن اصول استانداردسازی و نبود فرهنگسازی مناسب، بیشتر دستخوش حوادث ناگوار قرار میگیرند.
پرخطرترین مناطق شهر انبارهای قدیمی و مناطق کم برخوردار شهر هستند که به دلیل استفاده از مصالح بیکیفیت و رعایت نکردن اصول ایمنی، متأسفانه همهروزه شاهد بروز اتفاقات دلخراشی دراین مناطق هستیم. سال گذشته مشهد به دلیل حاشیهنشینی و نبود امکانات و رعایت نکردن اصول اولیه ایمنی بیشترین آمار گازگرفتگی در سطح کشور را داشت. بیاتی با اشاره به آتشسوزیهای فصلهاي گرم و سرد، میگوید: در دو هفته اخیر که بهتدریج هوا سرد شده، انفجار گاز و گازگرفتگی سه قربانی در سطح شهر مشهد داشته است.
مشهد به دلیل حاشیهنشینی و نبود امکانات و رعایت نکردن اصول اولیه ایمنی بیشترین آمار گازگرفتگی در سطح کشور را دارد
خواب، تغذیه، استرس
هر شغل و حرفهای ویژگیهای ریز و درشت بسیاری دارد که توجه به آنها، برای بهتر انجام دادن آن کار مؤثر است. علی قویدل، دیگر آتشنشانی است که ۱۶ سال با این لباس مشغول خدمترسانی به همشهریانش بوده است. او درباره این ویژگیهای ریز و درشت میگوید: خواب و تغذیه در شغل ما از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
یک آتشنشان باید در روز به میزان کافی استراحت کند، زیرا در برخی از ماموریتها مجبور است حتی تا ۲۴ ساعت در محل حادثه حضور داشته باشد. همچنین علاوه بر کارشناس تغذیه از دیگر نیازهای بسیار مهم آتشنشان ها، حضور یک روانشناس در کنار تیم است تا بتواند درهنگام بروز وقایع دلخراش یا برای کنترل استرس روزانه آتشنشانها به آنها کمک کند.
اضطراب هیچ وقت از بین نمیرود
هنگام خداحافظی رسیده است و حالا همه اعضا برای بدرقه ما کنار هم ایستادهاند. محمد مرادپور، رئیس ایستگاه شماره5 آتشنشانی در پایان به نکتهای مهم اشاره میکند: ما این شغل را با شناخت و علاقه انتخاب کردهایم و اینطور نبوده که از سر اجبار آن را انجام دهیم. برای داشتن این شغل باید مانند این بچهها عاشق باشید و برای رسیدن به آن از سالهای دور برنامهریزی کنید.
او ادامه میدهد: با گذشت سالهای سال وکسب تجربههای فراوان در این راه، هنوز هم اینکار برایمان عادی نشده است. هرآتشنشانی در شروع فعالیت با استرس و اضطراب زیادی روبهرو میشود. این اضطراب بهمرورزمان کاهش پیدا میکند، اما هیچوقت ازبین نمیرود. ما در ساعت های مختلف روز در هر شرایطی که باشیم، منتظر شنیدن زنگ شروع عملیات هستیم.
آقای رئیس در پایان با خندهای بر لب به ذکر خاطرهای میپردازد: گوشهای ما به صدای زنگ حساس شدهاند. هروقت که صدای زنگ میشنوم، بهصورت ناخودآگاه ازجا میجهم، بهطوریکه یکبار که درخانه مشغول ناهارخوردن با خانواده بودم، زنگ مدرسه محلهمان بهصدا درآمد و من ناخودآگاه از سر سفره برخاستم.
*این گزارش پنج شنبه، ۱۶ آذر ۹۱ در شماره ۳۳ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.


