دغدغهمندی سیدمرتضی رضوی، او را بهسمت مسائلی سوق داد که نفعش را اهالی محله ببرند و دلش راضی باشد. بعد از راه انداختن محفلی مذهبی، راهاندازی یک پاتوق فرهنگی هم از دغدغههای سیدمرتضی بود که اجرا شد.
ایستگاه ۱۸ آتشنشانی محله شهیدآوینی، ایستگاهی کوچک است که شیرمردانی بزرگ، در آن حضور دارند، آتشنشانانی که ۸۰ درصد عملیاتهای نجات منطقه را بهتنهایی انجام میدهند.
آتشپاد دوم «مجیدشادی» میگوید: یکی از تلخترین حوادثی که به چشم دیدم، حادثه قطار نیشابور بود. در این حادثه از منبعی غیررسمی به همسرم اطلاع دادند که من و دو نفر دیگر فوت کردهایم.
جعفر وظیفه که از سال۱۳۹۱ در لباس آتشنشانی در خیابانهای پرحادثه مشهد حضور دارد، درکنار این شغل پرخطر، به دنیای آرام، اما پرشور چوب پناه برده است. چوبهایی که روزی برایش بیارزش بودند حالا در دستانش به آثار هنری تبدیل میشوند.
عملیات تقریبا تمام شده بود و فقط ساختمان در طبقات بالاتر دچار دودگرفتگی شده بود که ناگهان مادری با صدای بلند شروع به فریادزدن کرد و گفت: بچه ۵ سالهام در اتاق خواب بوده کسی او را بیرون نیاورده است.
خاطره رضا قصاب باوفا مربوط به وقتی است که اهالی محل دست به دست هم دادند تا خبر فوت پدرش را طوری به او بگویند که برایش قابلتحمل باشد.
از ۱۰ داوطلب حضور در دورههای غواصی سازمان آتشنشانی مشهد، فقط دو نفر تا مرحله مدرسی ادامه دادند که علی اخلاقیافضلی یکی از آن دو نفر بود.