تشکیلات اطفائیه اواخر دهه اول قرن گذشته، در مشهد پامیگیرد. در این دوره، نیروهای تنظیف اداره احتسابیه بلدیه ضمن نظافت شهر، وظیفه کمک برای اطفای حریق را نیز برعهده دارند.
امامی یکی از آتشنشانانی بود که بعد از حادثه پلاسکو برای کمک به همکارانش مرخصی گرفت و به تهران رفت تا در محل این حادثه حاضر شود.
حمید فرزین میگوید: یک آتشنشان که در طی شیفت خود ۴ جنازه سوخته را دیده است، پس از اتمام شیفت کاری خود با ناراحتی که این اتفاقات برای او به وجود آورده است به خانه میرود.
برای تهیه این گزارش سعی کردم لباس ویژه آتشنشانها را بر تن کردم. تحمل این حجم سنگین آنهم در شرایط بحرانی که ممکن است ساعتها به طول انجامد، طاقتی طاق نشدنی میخواهد که در تحمل هر کسی نیست.
علی نگهدار از ساکنان قدیمی شهرک شهیدباهنراست. او در این شهرک بزرگ شده، ازدواج کرده و حالا هم سالهاست که در لباس آتشنشانی در این منطقه خدمت میکند.
مصطفی علیمحمدی تعریف میکند: وقتی وارد خانه شدم، حرارت آنقدر زیاد بود که شانهها و گردنم سوخت. البته سوختگی درجه دو بود و زود بهبود پیدا کردم. این نوع سوختگیها را بیشتر آتشنشانها تجربه میکنند.
تابهحال اجساد زیادی را از دل حادثه بیرون کشیدهام. حال فکر کنید کسی بیاید و بگوید که چرا آتشنشانان والیبال بازی میکنند؟