آتش نشان

آتشنشانان؛ مردان مأموریت‌های سخت
صبح 30 فروردین امسال و  در هنگام عملیات، برای احسان مروی با هفت سال سابقه کار در آتش نشانی مشهد، حادثه ای رخ داد که در حکم پاره شدن همان زرورق زیبای ظاهری بود. « هوای آن روز مشهد، بارانی بود و باد شدیدی می وزید. حادثه سقوط درخت روی سه خودرو در محدوده سرافرازان اعلام شد. به محل اعزام شدیم و برای تثبیت و بریدن درختی که تنومند بود اقدام کردیم. هنگام برداشتن تجهیزات مورد نیاز، درِ خودرو که جک دارو قوی بود بسته شد و یک بند انگشت دستم لای در جا ماند.»
یک قرن قصه زیر خاکستر
قدمت آتش‌نشانی در ایران، معاصر با دوره قاجار است؛مجموعه‌ای با کمترین امکانات که تابلو«اطفائیه» همه شناسنامه آن بوده است. قصه آتش و مردانش اما با گذشت سال‌ها تصاویر دیگری به خود می‌گیرد؛ درست یک قرن پیش با خرید ماشین‌های آب‌پاش هم‌گام با دنیا و امکاناتش، نوین می‌شود و با وسایل و امکانات به روزش به مصاف آتش‌می‌رود.
آتشنشان باید فراموش کار باشد
علیرضا رحیمی می‌گوید: از همان ابتدا وقتی روحیه پیشکسوتان سازمان را می‌دیدیم که با چه انگیزه و نشاطی در عملیات‌ها حاضر می‌شدند و یا وقتی از نزدیک شاهد تلاش همکارانم برای نجات مردم و به حداقل رساندن خسارت‌های جانی و مالی بودم و روشن شدن جرقه امید در یک خانواده نجات‌یافته را می‌دیدم، بسیار برایم لذت‌بخش و آموزنده بود و روز به روز بیشتر به شغلم علاقه‌مند می‌شدم.
شهید جانباز، پناه کودکان یتیم
علی خسروی جانباز شهیدی است که 24سال پس از جانبازی و درست در همان روزی که مجروح شده بود، در سن پنجاه‌سالگی بر اثر عوارض بیماری‌ به شهادت رسید. پسرش، محمود، آتش‌نشان این شهر است و به‌نوعی جا پای پدر گذاشته است و همانند او در حوادث و عملیات‌های مختلف آتش‌نشانی بی‌ترس‌و واهمه به دل حادثه و آتش می‌زند تا جان هم‌وطنان را نجات دهد. هفته دفاع‌مقدس و هفتم مهر، روز آتش‌نشان، فرصت خوبی برای بیان رشادت‌های این دلاورمردان است.
خداحافظی با اتکای ۵۵ساله مشهد
چند روز پیش، بنای فروشگاه لشکر در خیابان بهار تخریب شد؛ بنایی که اگرچه تاریخی نبود، یکی از ساختمان‌های خاطره‌دار هویتی در شهر مشهد به شمار می‌رفت. نام این ساختمان بیش‌از هر چیز با انقلاب و روزهای خونین دی‌ماه‌57 مشهد گره‌ خورده بود. همان‌‌جا که مردم معترض جلو استانداری خراسان، به‌تلافی تیراندازی ارتشی‌ها و حرکت دیوانه‌وار تانک‌ها در 9‌دی‌57، فروشگاه را آتش زدند. شروع تخریب این بنای خاطره‌انگیز و کلنگ‌زنی عملیات احداث برج هفده‌طبقه سلامت در محل آن، بهانه‌ای شد تا به گذشته این بنای خاطره‌انگیز بپردازیم. بنایی که به گفته معماران قابل جابه‌جایی بوده است.
ترس از تکرار تراژدی پلاسکو در کاروانسراهای پایین خیابان
طبقاتشان پر شده است از پلاستیک‌جات، پتو، حوله، ظرف و ظروف، دکوریجات و لوازم جورواجور. این‌گونه بودنشان گواهی تاریخ و پیشینه‌ای است که وجود داشته است. این بنا‌های فرتوت و پوسیده، روزی روزگاری کاروان‌سراهای قدیمی معروف زمان خود بودند اما حالا از نفس افتاده‌اند. بیشترشان آن‌طور که باید و شاید بازسازی و مرمت نشده‌اند و هر لحظه خطر فروریختن آن‌ها هست. آتش‌سوزی پلاسکو، فروریختن متروپل و... اتفاق‌های ناگواری بودند که مجابمان می‌کنند پیش از وقوع حادثه باید چاره‌ای اندیشید و ما را به سمت تهیه این گزارش سوق می‌دهند.
 نشان قهرمانی کشور بر سینه آتش‌نشان محله ایثار
وقتی اولین بار در میان همکاران آتش‌نشان خود سه تیر را به سمت تخته دارت پرتاب کرد، همه تعجب کردند چطور کسی که تجربه بازی در این رشته ورزشی را ندارد تیرها را یکی پس از دیگری نزدیک به هدف پرتاب می‌کند. در هر صورت، شیرینی اولین بازی و تشویق همکاران باعث شد ناخودآگاه به سمت این رشته ورزشی کشیده شود و اوقات فراغتش را با تمرین دارت پر کند. نتیجه این تمرین‌ها کسب ده‌ها عنوان برتر در رقابت‌های مختلف ورزشی است. سید‌جعفر سیدی‌زاده در حالی که پانزدهمین سال حضور در سازمان آتش‌نشانی مشهد را می‌گذراند، به‌تازگی توانسته است مقام سوم لیگ برتر دارت کشور و رتبه سوم رنکینگ برترین قهرمانان دارت ایران را کسب کند. او ساکن محله ایثار است و اکنون خود را برای مسابقات برون‌مرزی آماده می‌کند.