آتش نشان

بچه‌ها ما را آدم فضایی می‌بینند
الیاس عطاپور تعریف می‌کند: آتش را مهار کردیم و به داخل خانه رفتیم، درِ کابینت را که باز کردم، دیدم دختربچه پنج‌ساله خانواده درحالی‌که عکس پدرش را در آغوش گرفته، براثر گازگرفتگی فوت کرده است.
آتش‌نشان پنج‌تن مربی ورزش بچه‌های محله است
سید احمد حسینی می‌گوید: باید کاری می‌کردم که نوجوانان و جوانان محله جذب ورزش شوند و زندگی خود را تباه نکنند. این هدف باعث شد سال‌۱۳۹۰ طبقه همکف خانه‌ام را تبدیل به باشگاه ورزشی کنم.
آتش‌نشانان؛ قهرمانان بی‌ادعای شهر
سیدسعید موسوی می‌گوید: آتش نشان باید ورزشکار باشد، وگرنه توان سرعت عمل و مهارت در حوادث را نخواهد داشت.
آتش‌نشانی مشهد چه سالی تأسیس شد؟
تشکیلات اطفائیه اواخر دهه اول قرن گذشته، در مشهد پامی‌گیرد. در این دوره، نیرو‌های تنظیف اداره احتسابیه بلدیه ضمن نظافت شهر، وظیفه کمک برای اطفای حریق را نیز برعهده دارند.
آتش‌نشانی یعنی بازی با جان برای نجات دیگران
امامی یکی از آتش‌نشانانی بود که بعد از حادثه پلاسکو برای کمک به همکارانش مرخصی گرفت و به تهران رفت تا در محل این حادثه حاضر شود.
زندگی یک آنش نشان یک زندگی عادی نیست
حمید فرزین می‌گوید: یک آتش‌نشان که در طی شیفت خود ۴ جنازه سوخته را دیده است، پس از اتمام شیفت کاری خود با ناراحتی که این اتفاقات برای او به وجود آورده است به خانه می‌رود.
بیشتر آتش‌نشان‌ها کمی سوختگی را تجربه می‌کنند
مصطفی علی‌محمدی تعریف می‌کند: وقتی وارد خانه شدم، حرارت آن‌قدر زیاد بود که شانه‌ها و گردنم سوخت. البته سوختگی درجه دو بود و زود بهبود پیدا کردم. این نوع سوختگی‌ها را بیشتر آتش‌نشان‌ها تجربه می‌کنند.