
حوریه خانم دماوند را در ۷۹ سالگی فتح کرد
محمد عطاریانی| تا مدتها پس از تغییرات بزرگ در نگرش نسبت به زن جامعه مردسالار ایران و ورود گسترده آنها به عرصه اجتماع، هنوز در برابر بسیاری از فعالیتهای اجتماعی زنان مقاومت وجود داشت. یکی از مهمترین زمینههای این مخالفت ورزش بود.
تا سالها پس از شکستن تابوی بیرون آمدن زنان از خانه، هنوز ورزش زنان تابویی بود که شکستنش مثل سایر تابوشکنیها، نیازمند زنان شجاع و پیشرویی بود که خود را در معرض انتقاد و خطر قرار دهند تا راه برای نسلهای بعد باز شود. این راه نیز بالاخره با مبارزه و پافشاری زنان باز شد و حالا زنان ورزشکار حتی در عرصههای جهانی به رقابت و کسب افتخار مشغول هستند.
آنچه در این بین هنوز جلب توجه میکند پایبندی خودخواسته بخشی از جامعه زنان به فضای خانه و خودداری از حضوری جز حضور روزمره مانند خرید و گردش در اجتماع است. در این میان استقبالنکردن بسیاری از زنان خانهدار به ورزش نه قهرمانی که حتی همگانی از همه دردناکتر است، آن هم در زمانهای که دویدن و ورزش زنان در اماکن عمومی نه رفتاری ناپسند که عملی قابل تحسین محسوب میشود.
دلایل بسیاری برای این موضوع میتوان متصور شد. یک دلیل مهم شاید عادت تاریخی زنان باشد به محیط بسته و امن و بیتنش خانه و دشواری تغییر عادتی تاریخی. اما بهانه رایج بیشتر زنانی که تن به ورزش نمیدهند مشغله خانه و بچهداری است یا اولویت آنها برای آرام و بیتنش نگهداشتن فضای خانه و خانواده با حضور مدام.
اما باید به این دسته زنان یادآوری کرد تاثیر اعجابآور نشاط و تندرستی ناشی از ورزش را در روح و جسم آنها و انتقال این روحیه شاد و سرزنده به کانون خانواده. البته همکاری و همراهی مرد خانواده در این بین بسیار مهم است، زیرا شغل خانهداری شغلی شبانهروزی و بیوقفه است.
گفتگویی داشتیم با حوریه شهیدیزاده ساکن محله آزادشهر مشهد، زنی که هنوز در ۷۹ سالگی پابهپای جوانترها ورزش میکند. شاید ایستادن بر قلههای مرتفع داخلی و خارجی به همراه این ورزشکار موفق منطقهمان به وقت بازگوکردن خاطراتش، هوس نگاهکردن به دنیا از زاویهای جز پنجره آشپزخانه را بیندازد به دل زنانی که مشغله خانهداری و سن بالا را دستآویزی برای فرار از ورزش قرار دادهاند.
ورزش فراتر از تفنن
متولد سال ۱۳۱۲ است، میشود ۷۹ ساله. گرچه اگر ملاک ظاهر و چالاکی باشد، حدس زدن سن و سالش دشوار است. با اینکه هیچگاه به دنبال ورزش قهرمانی نبوده، اما اهمیت و تداوم ورزش در زندگی او و کارهای بزرگی که در رشته اصلی فعالیتش یعنی کوهنوردی انجام داده، جایگاه ورزش را در زندگی او فراتر از سرگرمی و تفنن قرار داده است.
پیش از هر چیز میخواهم بدانم ورزش را از کی و چطور شروع کرده است. میگوید: از همان دوران نوجوانی در مدرسه علاقهای شدید به ورزش داشتم و در رشتههایی مثل دوومیدانی فعالیت داشتم.
یک شریک همراه
ازدواج با نصرا... کامرانی، از قهرمانان شناختهشده در رشتههای دوومیدانی، شنا و کوهنوردی، نیمی از راه دشوار تداوم در ورزش را حتی پس از ازدواج برای حوریه شهیدیزاده هموار میکند. مردی همراه که نه مانعی که عاملی یاریکننده برای همسر است تا در کنار مشغلههای زندگی روزمره برای ورزش هم وقت داشته باشد. نیمه دیگر راه را باید خواست و اراده حوریه شهیدیزاده هموار کند که میکند.
ازدواج با نصرا... کامرانی، قهرمانان شناختهشده دوومیدانی، راه دشوار تداوم در ورزش را برای حوریه هموار میکند
از راهپیمایی تا کوهپیمایی
شراکت در ورزش با همسر را با راهپیمایی شروع میکند، با آموختن شنا ادامه میدهد و کمکم پایش به کوه هم باز میشود. به مرور کوهنوردی عرصهای میشود جدی برای به چالش کشیدن طبیعت خشن کوهستان در مقابل اراده حوریه شهیدیزاده.
کوههای بلند و سربه فلک کشیده ایران از قبیل بینالود، سهند و سبلان، اشترانکوه کردستان، هزارکرمان، علمکوه کلاردشت، یکبهیک در مقابل اراده او سرتعظیم فرود میآورند و قلههای پرغرورشان را متواضعانه زیر پاهای اراده او قرار میدهند. دماوند آخرین قلهای است که خود را تسلیم خواست این زن مصمم میکند، نه یکبار که سهبار و هربار از جبههای متفاوت.
فتح قله آرگاتس در کشور ارمنستان ویترین افتخارات حوریه شهیدیزاده را کاملتر میکند و به دنیای ورزشکاری او جنبه بینالمللی هم میدهد، اما همه اینها در مقابل واقعیتی دیگر بسیار کوچک هستند. این واقعیت که این زن مصمم، کوهنوردی حرفهای و فتح قلههای معروف را از سال ۱۳۷۳ یعنی ۶۱ سالگی شروع کرده است. سنی که در آن برای خیلیها لذت از زندگی و احساس مفیدبودن به پایان میرسد.
این روزها
از شهیدیزاده از این روزهای نزدیک به ۸۰ سالگی میپرسم و اینکه ورزش این روزها کجای زندگی اوست؟ میگوید: هفتهای سهشب برای پیادهروی به پارکملت میروم و این پیادهروی یکساعت و نیم طول میکشد. هفتهای دوبار هم به استخر میروم برای شنای تخصصی خودم یعنی شنای قورباغه. ورزش صبحگاهی و کوهنوردی هفتگی هم که جزو برنامههای ثابت ورزشیام است.
ورزش در منطقه
او هم خوب میداند میانه نداشتن بعضی از زنها با ورزش را. میخواهم بدانم آیا نسبت به چنین موضوعی حساسیت دارد. اصلا نسبت به زنان محلات اطراف خودش احساس مسئولیتی میکند تا با انتقال تجربه یک عمر ورزش کردن خود آنها را ترغیب کند نسبت به ورزش.
میگوید: همیشه و همهجا وقتی در هر مناسبت و مکانی با چنین خانمهایی روبهرو میشوم سعی میکنم از فواید ورزش حتما بگویم و تا میشود ذهنیت آنها را به ورزش عوض کنم. علاوه برحرف زدن، چند سالی میشود که با چندتن از دوستانم ورزش صبحگاهی بانوان را در بوستان دانشجو راه انداختیم و هر روز از ساعت ۵:۳۰ تا ۶:۳۰ صبح آنجا ورزش میکنیم.
البته زمستانها بهخاطر هوای سرد صبح استقبال کمتر است، اما من و دوستانم حتی کولاک هم که بیاید، ورزش صبحگاهی را ترک نمیکنیم. گذشته از این، الان بسیاری از دوستانم و همسایهها که بینشان دخترهای جوان هم هستند، با تشویقهای من و همسرم همراه ما برای ورزش صبحگاهی و شبانگاهی به پارک میآیند.
حرف آخر
شهیدیزاده با بیان اینکه دو دختر و دو پسر دارد که مرتب همراه او و پدرشان برای ورزش به پارک و استخر و کوه میآیند، ادامه میدهد: از همه و بهویژه زنان میخواهم برای ورزش در زندگیشان جایی ثابت باز کنند. روحیه شاد و سلامتی تن اگر میخواهند راهش فقط ورزش است. همین چند روز پیش رفتم و آزمایش دادم.
میزان چربی و قند و فشار خونم آنقدر متعادل بود که خود دکتر هم تعجب کرد. این سلامتی و این روحیه شاد و اینکه هیچ کسالتی ندارم را فقط و فقط مدیون ورزش مداوم و همیشگی هستم.
* این گزارش پنج شنه، ۱۹ بهمن ۹۱ در شماره ۴۲ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.