«عموناصر»؛ با سواد ابتدایی هزاران بیت در مدح ائمه گفت
سال۱۳۷۲ بود که هیئتی مذهبی به نام «نوکران قمر بنیهاشم (ع)» در محدوده محله انصار تاسیس شد. این هیئت مذهبی با همت چند نفر از اهالی قدیمی فعالیتش را آغاز کرد. ناصرآقاجانی که بین اهالی محل به «عموناصر» معروف است، بنای این هیئت را پایهریزی کرد؛ زیرا کمبود آن را در محل احساس کرده بود. عموناصر پساز تاسیس هیئت، آن را ثبت کرد تا اهالی محل بهراحتی و بهطور رسمی بتوانند در برنامههای فرهنگی و مذهبی آن شرکت کنند. همین شد که از آن پس، اهالی محل، اعیاد و مراسم عزاداری بسیار باشکوهی در هیئت برپا میکردند.
اگرچه در ابتدا تعداد افراد شرکتکننده در برنامههای هیئت از ۴۰ نفر تجاوز نمیکرد، رفتهرفته تعداد حاضران در مراسم معنوی هیئت، افزایش یافت؛ بهطوریکه ایام محرم امسال بیشاز ۱۵۰ نفر پایه اصلی عزاداری امامحسین (ع) در این هیئت مذهبی بودند.
آنطورکه عموناصر میگوید، این هیئت قدیمی محدود به قشر خاصی نیست و درِ آن به روی همه عاشقان ائمه اطهار (ع)، از پیر و جوان گرفته تا غنی و فقیر، کاسب و کارمند و حتی آسیبدیدههای اجتماعی باز است. هیئت «نوکران قمر بنیهاشم (ع)» ویژگیهای منحصربهفردی دارد؛ مثلا مداح از خود هیئت است. همچنین شاعرِ شعرهایی که مداح استفاده میکند، خود عموناصر است که بهخاطر عشق فراوانش به امام حسین (ع) و ائمهاطهار، ذوق شاعریاش را صرف این راه کرده است. مداحان دیگر نیز از اشعار مذهبی عموناصر استفاده میکنند.
ماجرای عموناصر و شعری که باعث زندانیشدنش در زیرزمین مدرسه شد
مسئول هیئت «نوکران قمربنیهاشم» که درحقیقت ذوق شاعریاش برای اهل بیت، او را به این مسیر کشانده است، در توضیح منظوماتش میگوید: ماجرای علاقه من به شعر و شاعری برمیگردد به سالهای دور، وقتی در کلاس سوم ابتدایی تحصیل میکردم. در یکی از روزهای مناسبتی که در مدرسه جشنی برپا بود، مطلب منظومی را بهطور بداهه خواندم. آن روز مرا تشویق کردند بهخصوص معلمم که سعی داشت این استعدادم را پرورش دهد.
آنطورکه عموناصر میگوید، آن زمان همه در تبوتاب انقلاب بودند و او هم تحت تاثیر جریانات و اتفاقاتی که برای اطرافیانش رخ میداد، شعری برخلاف رژیم میگوید و آن را در مدرسه میخواند.
پیش همه خوار تویی/ شاه تویی، شاه تویی
شاه ستمکار تویی/ ظالم و غدار تویی
مسئولان مدرسه با شنیدن این شعر، او را بهشدت تنبیه میکنند. میگوید: هیچ وقت یادم نمیرود که برای خواندن آن شعر انقلابی، چطور دست مرا گرفتند و در زیرزمین مدرسه انداختند. دلیل مهم آن، این بود که بیشتر مهمانان از مسئولان حکومتی و ساواکیها بودند. آنها مرا سهروز در آنجا زندانی کردند و من برای اولینبار طعم حبس را چشیدم.

شور هیئتهای پایینشهر
عموناصر وقتی ۱۶ یا ۱۷ سال داشته، برای کارگری به خارج شهر میرفته و گاهی هم به محلاتی که امروز ساکن آن است، میآمده. آن زمان در یکی از محدودههای آزادشهر امروزی زندگی میکرده ولی بعد تصمیم به نقلمکان زندگیاش میگیرد. او میگوید آن زمان در آن اطراف، هیئتهای پرشوری وجود نداشت که برای حسین (ع) عزاداری کنند. همین شده که بساط زندگیاش را جمع میکند و به محلی که امروز «اروند» نام دارد، نقل مکان میکند تا راحتتر بتواند در مراسم مذهبی یکی از هیئتهای آن زمان به نام «منتظران مهدی (عج)» شرکت کند.
عموناصر میگوید: امروز ما هر چه داریم، از هیئتهای مذهبی و عزاداری برای حسین (ع) داریم. یادم نمیرود سال ۷۲ را. زمانی که هیئت نوکران قمربنیهاشم راهاندازی شد و ما پول و سرمایهای برای رونقدادن به هیئتمان نداشتیم. نام امام حسین (ع) خودش برکتی بود و خدا را شکر، هیئت تا امروز سرِ پا مانده است.
ماجرای عَلَمی که خانهای بهخاطرش فروخته شد
علمی که اعضای هیئت «نوکران قمربنیهاشم» هنگام عزاداری بر دوش میگیرند، ماجرایی دارد. عموناصر میگوید: پسرانم که خدا را شکر، همگی هیئتی هستند، موضوع خریدن علم برای هیئت را مطرح کردند. اصرار آنها باعث شد خانهام را بفروشم و با ۲ میلیونتومان از آن برای هیئت علم بخرم. اکنون علم زیبندهای در هیئت داریم که خود، انگیزهای برای حضور جوانهاست. جوانها هر سال با شروع ایام عزاداری علم را بر دوش میگیرند و در شهر میگردانند و اینگونه عشقشان به امام حسین (ع) را نشان میدهند.
عموناصر در بیان یکی از ویژگیهای هیئت نوکران قمربنیهاشم توضیح میدهد: درِ این هیئت به روی همه باز است. خیلی وقتها افراد بزهکار، معتاد یا خلافکار پا به حسینیه میگذارند و در عزاداری شرکت میکنند. ما از این موضوع خوشحالیم؛ چون امیدواریم حضور آنها در هیئت، روزنهای برای تغییر مسیر زندگیشان باشد.
عموناصر در طول ۲۰ سال، هزاران بیت شعر برای ائمه اطهار سروده است
«عموناصر» همه جوانهای محل
عموناصر که پنجپسر دارد، میگوید: همه جوانهای محل مثل پسران خودم هستند و آنها را دوست دارم. آنها هم با من احساس صمیمیت میکنند و مرا «عموناصر» صدا میزنند. آنها زمان نذری پختن هم کمکحال ما هستند؛ زیرا نذریهای هیئت را خودمان و بدون کمکگرفتن از ارگان خاصی میپزیم.
بیسوادِ شاعر
عموناصر سواد آنچنانی ندارد؛ در حد خواندن و نوشتن میداند. بااینحال بهخاطر علاقه به ائمه اطهار (ع) مطالعاتی در این زمینه داشته و منظوماتی گفته و به قول خودش در طول ۲۰ سال، هزاران بیت شعر برای ائمه اطهار سروده است. اشعاری که اگرچه شاید خیلی با تکنیک و قاعده شعر و شاعری جور نباشد، بهخاطر ذوق آدمی که تلاشش را در این راه گذاشته ارزشمند است.
میگوید: وقتی میبینیم مردم با اشعار من در روضهها و مراسم تحت تاثیر قرار میگیرند و اشک میریزند، خدا را شکر میکنم. همچنین باعث افتخارم است که برخی مداحان مانند آقای پورسرخی از اشعار من استفاده میکنند.

تهمت شعرفروشی
عموناصر در ادامه به صحبتهایی اشاره میکند که با شنیدن آنها دلگیر میشود و میگوید: من اگر ذوق و قریحهای در شعر داشته باشم، آن را روی کاغذ میآورم و دودستی تقدیم دوستداران اهل بیت میکنم ولی وقتی حرفهای نامربوط را دراینباره میشنوم، ناراحت میشوم. روزی به گوشم رسید که بندهخدایی که خود مداح است، اتهام زده که شعرهای من فروشی است! خیلی ناراحت شدم. آنها نمیفهمند که برای من، این واژهها که برای آقا اباعبدا... (ع) میگویم، چیزی نیست و من حاضرم جانم را برای آن حضرت بدهم.
او ادامه میهد: هیچ وقت به دنبال چاپ کتاب شعر نبودهام. چندسال پیش با اصرار اطرافیان که میگفتند شعرهایم را مجموعه کنم، سری به انتشاراتیها زدم و آنها گفتند در ازای چاپ کتاب باید ۲ میلیون تومان بپردازم که منصرف شدم.
شبهایی که هیئت بدون شام نمیماند
عموناصر میگوید سرمایهای ندارد تا بهترین نذریها را برای هیئت فراهم کند؛ بااینحال معتقد است هرچه در توانش باشد و برای اربابش خرج کند، برکت زندگی را بیشتر میکند. میگوید: برخی شبها، پولی برای تهیه شام هیئت نداریم و در خانه نان و پنیر و گوجهای آماده میکنیم و شام سبکی میخوریم.
نبود یک مکان ثابت
عموناصر مهمترین مشکل هیئت را نداشتن یک مکان ثابت برای انجام فعالیتهای مذهبی میداند و میگوید: در محل، حسینیهای داریم که گاه از فضای آن برای اجرای برنامههایمان استفاده میکنیم، اما چون هیئتهای فعال دیگری نیز در محله هستند که از آنجا استفاده میکنند، حسینیه فقط دراختیار ما نیست. خیلی وقتها مراسم را در خانه اعضای هیئت برگزار میکنیم.
عموناصر در ادامه حرفهایش به زمینی در محل که مالک شخصی دارد، اشاره میکند و میگوید: مالک زمین بهخاطر امام حسین (ع) حاضر است، نصف قیمت زمین را دراختیار هیئت بگذارد، اما متاسفانه ما همان مبلغ را هم برای خرید زمین نداریم. همه امیدمان هم پیداشدن خیّری برای خرید زمین است.
هیئتهایی که میتوانند بیشتر از پروژههای بزرگ فرهنگی، کارکرد داشته باشند
رضا براوند آبروان که در محل او را «محمد آبروان» صدا میزنند، از مداحان جوانی است که کودکی و نوجوانیاش را در همین هیئتهای مذهبی سپری کرده است. او میگوید: از نوجوانی مداحی میکردم، اما بهشکل رسمیتر، چندسالی است در چند هیئت مذهبی برای امام حسین (ع) مداحی میکنم.
او که همه دارایی و زندگیاش را مدیون حضور در این محفل مذهبی میداند، ادامه میدهد: چندسالی است در کانون مداحان، هیئت رزمندگان استان، سازمان بسیج و... مداحی میکنم. بااینحال بیشتر به حضور در هیئت مذهبی محله خودمان علاقهمندم.
آبروان میگوید در طول ۴۵ سال عمرش، هرچه از امام حسین (ع) خواسته، گرفته است. او میگوید: زندگی خوب و آرامی که دارم، همه از برکت غلامی امام حسین (ع) است. خیلی از همدورهایهای من جایشان در هیئتهای امام حسین (ع) خالی است. تعداد زیادی از جوانان منطقه ما گرفتار اعتیاد و بزهکاری هستند که هیئتهای مذهبی، تلاش میکنند با فراهمکردن فضایی مناسب، آنها را از این آسیبها دور کنند.
آبروان در پایان میخواهد درباره مسائل مربوطبه هیئتهای مذهبی حرف بزند. او میگوید: فعالیت هیئتهای مذهبی، نیازمند بررسی و برنامهریزی دقیقی است. درصورتیکه برای این هیئتها زیربنای مناسبی فراهم شود، میتوانند مفیدتر از دهها پروژه بزرگ فرهنگی باشند؛ بهویژه که هیئتهای مذهبی از بدنه محله هستند.
* این گزارش در شماره ۱۷۳ شهرآرا محله منطقه ۶ مورخ ۱۸ آبان ماه سال ۱۳۹۴ منتشر شده است.
