
روحانی که پا به گود زورخانه گذاشت
سرمان را، چون پهلوانان فروافتاده به زیر میگیریم و از طاقی کوتاه زورخانه عبور میکنیم تا یاد بگیریم گود پهلونی، افتادگی میخواهد. بعد پشت سر باستانیکارهایی که سالهاست میل و کبادهزدن را به خواب وسوسهانگیز صبحگاهی ترجیح دادهاند، وارد سالن میشویم. روی یکی از صندلیها که محل تماشای ورزش باستانی است، جای میگیریم و مینشینیم به تماشای ورزشکارهایی که لباس یکدست زورخانه به تن کرده و در گود حلقهای تشکیل دادهاند. مرشد ضرب میگیرد و صدای پرابهتش در فضای سالن طنینانداز میشود.
تا حجتالاسلام علیاکبر احمدی عبا و عمامهاش را دربیاورد و لباس شکیل زورخانه به تن کند، چنددقیقهای طول میکشد. بالاخره به جمع ورزشکارها میپیوندد و همگام با ریتم و نوای مرشد در گود ورزش میکند.
۴۰ سال پیش که با دوتا از دوستان روحانیاش برای بازدیدی به زورخانه قدیمی حوالی میدان طبرسی رفته بودند، تصمیم گرفتند خودشان هم ورزش باستانی را شروع کنند. از همان روز بود که ساعت ۶ هر صبحگاه حاجآقا احمدی و دو دوست طلبهاش بهزور خانه رفتند. اگرچه بعداز مدتی، دوستان حاجآقا گرفتار روزمرگیها شدند و با ورزش باستانی خداحافظی کردند، حاجآقا احمدی بهخاطر چیزهایی که در این ورزش به دست میآورد، پایش را از زورخانه نبرید.
حلقه نهجالبلاغه بعد از ورزش
وقتی برای اولینبار به زورخانه رفت، پاگیر آنجا شد. زورخانهرفتن و پیداکردن مرام پهلوانی، او را در این مسیر نگهداشت ولی سالها زورخانه رفتن و شنیدن نام علی (ع) چیزی نیست که آدم را بیتفاوت نگهدارد. برای همین بود که حاجآقا تصمیم گرفت جلسه نهجالبلاغهای بعداز تمامشدن ساعت ورزش بین ورزشکارها راه بیندازد؛ جلسهای که نام علی (ع) را از یک اسم درمی آورد و دستکم برای ورزشکارها موضوعات زیادی را روشن میکند.
هر جلسه خواندن و گفتوگو درباره یکی از حکمتهای نهجالبلاغه برای آنها بسیار لذتبخش است. حاجآقا احمدی میگوید: هر جلسه با بچهها مینشینیم و یکی از حکمتهای نهجالبلاغه را مرور میکنیم. اینطوری درباره شخصیت حضرت علی (ع) که بارها و بارها نامش در زورخانه میآید، بیشتر میفهمیم. خوشحالم که ورزشکارها هم به این جلسه علاقه نشان داده و در این حلقه شرکت میکنند.
گاهی احساس میکنم این کار اثر بیشتری دارد تا اینکه بنشینم و برای کسی سخنرانی کنم
دعای توسل بعد از ورزش
خواندن و برگزاری مراسم دعا از دیگر کارهایی است که این روزها بهخاطر حضور یک روحانی در جمع ورزشکاران مرسوم شده است. احمدی میگوید: ورزش باستانی، حسی معنوی به همراه دارد و من بیشتر به این خاطر وارد گود زورخانه شدم. فضای ظاهری و روح حاکم بر زورخانه طوری است که آدم آرام میشود و غصهها و قصههای زندگی را برای ساعاتی فراموش میکند.
همین معنویت باعث شده که ما گاهی در زورخانه دعا هم بخوانیم. خواندن دعای دستهجمعی بعد از ورزش باستانی حال و هوای آدم را دگرگون میکند؛ همانطورکه خود ورزش جسم را آماده یک روز پر مشغله میکند.
چای و صبحانه دلچسب
بعداز ورزش، بساط چای و صبحانه دستهجمعی خیلی میچسبد؛ بهویژه که با شوخی و خنده همراه باشد. این برنامه روزهایی است که ورزشکاران به زورخانه میآیند. برنامهای که روزشان را خاطرهانگیز و خودشان را سرحال میکند. برای همین است که آنها همیشه با حس خوبی روزشان را شروع میکنند.
دوستی جوانها و روحانی در زورخانه
اگر یک روز در باشگاه جوانان مشهد بودید و دیدید چند جوان دور یک روحانی حلقه زدهاند، اصلا فکر نکنید این روحانی را مامور کردهاند تا با جوانها ارتباط صمیمی برقرار کند. او همان حاجآقا احمدی است که وقتی لباسش را عوض کرده و میخواهد به محل کارش برود، جوانها دستبردار او نیستند و میخواهند با او حرف بزنند. حاجآقا احمدی هم از این فرصتها استفاده کرده و سعی میکند توصیههای خوبی به آنها بکند. دوستی جوانها با حاجآقا احمدی باعث شده روزهای خوب و پرخاطرهای در این ورزشگاه رقم بخورد.
۴۰ سال است ورزش میکند. صبح آفتابنزده بلند میشود و میرود میدان بیتالمقدس، باشگاه جوانان. چند سال اخیر دو تا از پسرها نیز همراهش شدهاند. یکی که مجرد است و دیگری بهتازگی ازدواج کرده است. با اینکه اختلاف سنی زیادی با پسرهایش دارد، در زمینه ورزش از آنها کم نمیآورد. برای همین بهتر دیدیم به خانهاش در امیرآباد ۳۲ برویم و گفتگویی صمیمی با او داشته باشیم؛ خانهای ساده که قفسههای کتاب و حکمهای ورزش باستانی، همان بدو ورودمان جلب توجه میکند. حاجآقا که بیرون بوده از راه میرسد و بعد از اینکه نفسی تازه میکند، به سوالاتمان پاسخ میدهد. خیلی دوست داریم بدانیم زندگی یک روحانی باستانیکار با بقیه آدمها چه فرقی میکند. میگوید: فرق چندانی ندارد جز اینکه آدم تمرین میکند صبورتر و متواضعتر باشد. میگوید: اگر این روزها و در این سنوسال حال و حوصله زیادی دارم و صبور هستم، بهخاطر ورزش باستانی است. این ورزش بهخاطر معنویتی که در خود دارد، آدم را بسیار صبور میکند.
- تابهحال وقت رفتن به باشگاه خواب نماندهاید؟
در این چند سال اخیر که پسرها همراهم شدهاند، گاه خواب میمانند یا تنبلی میکنند ولی من حتی تنهایی به باشگاه میروم. او ادامه میدهد: از آنها کم نمیآورم؛ نه اینکه فکر کنید آنها بیشتر و بهتر از من کار میکنند. من پابهپای همه جوانهای باشگاه ورزش میکنم و اصلا هم کم نمیآورم.
- حرف اول در زورخانه را چه چیزی میزند؟
در زورخانه اخلاق حرف اول را میزند. خوشحالم که ورزشی انجام میدهم که باعث میشود همیشه مواظب اخلاق و رفتارم باشم. کسانی که ورزش باستانی میکنند، کمکم افراد متواضع و بااخلاقی میشوند که این بهخاطر همنشینی با خوبان در باشگاه است.
- ۴۰ سال ورزش باستانی چه چیزی برای خانوادهتان به ارمغان آورده است؟
خودم حس میکنم آرامش دارم و سعی میکنم این آرامش را به خانه هم انتقال دهم. با نوهها و بچهها خوب برخورد کنم و درکنار کار و ورزش، فضای خوبی در خانه ایجاد کنم.
- بهعنوان یک روحانی با بقیه ورزشکارهای زورخانه چه تفاوتی دارید؟
سعی میکنم از موقعیتم به عنوان روحانی بهتر استفاده کنم؛ مثلا در زورخانه و برای جوانها باتوجهبه موقعیت، توصیه یا راهنماییهایی میکنم. گاه احساس میکنم این کار اثر بیشتری دارد تا اینکه بنشینم و برای کسی سخنرانی کنم.
-اهالی محلهتان چه برخوردی دارند؟
همهشان نمیدانند ورزش میکنم ولی برخی که میدانند، لطف دارند و گاه ترغیب میشوند آنها هم به زورخانه بیایند.
* این گزارش در شماره ۱۵۹ شهرآرا محله منطقه ۶ مورخ ۱۲ مردادماه سال ۱۳۹۴ منتشر شده است.