داییام حاجحسین شیریانی، خرّاط بود و اطراف حرم کارگاه داشت. آن زمانها با دستگاه کمانی کار میکردیم و هنوز دستگاه برقی خرّاطی که بعدها آن را برای نخستینبار در مشهد به مغازهام در این خیابان آوردم، نبود.
پهلوان حسن ریاحی جزو معدود افرادی بهشمار میرود که بالاترین رتبه باستانی را از آن خود کرده است. او وقتی وارد زورخانه میشود، ورزش بههم میخورد و همه به احترامش میایستند و مرشد برایش زنگ میزند و صلوات میفرستد.
سیدمسعود بزازیان، پهلوانی است که از کودکی در زورخانه قد کشیده و با کسب مقام نخست مرشدی کشور، شاگرد خوبی برای پدرش بوده است. میگوید: همه بچههایی که اینجا هستند، بچههای خودم هستند.
حمید دباغ مرشد گود زودخانه وحدت است. او میگوید: سرت را باید خم کنی تا بتوانی از در عبور کنی. این رسم همه زورخانه هاست که درها را کوتاه میسازند تا سرت همیشه خم باشد. تواضع، اصل اول و مرام همه پهلوانها و زورخانه هاست.
قاسم خوشهیکل تعریف میکند: کشتی، محبوب مردم بود و عروسیها با آن پرشور میشد. من خودم برای اولینبار که کشتی گرفتم، در عروسی بود؛ آن زمان رسم بود در عروسیها اول کودکان را به کشتی میانداختند.
سرگرم کردن مردم توی خون محمدرضا مدبری است. مردی که سالها مردم را با اجراهایش در پارک «ملت» مشهد سرگرم کرده است حالا میخواهد به خواهش ما دوباره روی صحنه برود و خاطرههایش را مرور کنند.
روستای چهاربرج بهعنوان یکی از ۱۶ هسته جمعیتی محدوده تاریخی توس، سال ۱۳۹۲ به شهرداری منطقه ۱۲ الحاق شد و محله چهاربرج نام گرفت. این محله قدیمی و پررفت و آمد، در مسیر آرامگاه فردوسی است.