کد خبر: ۱۲۷۵۰
۲۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۰
کریم طاهرزاده‌بهزاد طراح بناهای ماندگار مشهد است

کریم طاهرزاده‌بهزاد طراح بناهای ماندگار مشهد است

کریم طاهرزاده‌بهزاد یکی از اثرگذارترین معماران دوره پهلوی به شمار می‌رود؛ بنا‌هایی که در نوع خود منحصر‌به‌فرد هستند. آرامگاه فردوسی، فلکه حضرت، استخر کوهسنگی و ... از جمله طراحی‌های این هنرمند است.

کریم طاهرزاده‌بهزاد (۱۲۶۷ تا ۱۳۴۲خورشیدی) به‌واسطه بنا‌های برجسته‌اش در دوره پهلوی اول، یکی از اثرگذارترین معماران این دوره به شمار می‌رود؛ بنا‌هایی که تلفیقی از معماری روز دنیا و داشته‌های سنتی ایران و در نوع خود منحصر‌به‌فرد هستند.

اوج هنرنمایی او مربوط به سال‌هایی است که در مشهد حضور دارد و ذیل همکاری با آستان‌قدس و خدمت در بلدیه، طراحی بنا‌های مهمی، چون آرامگاه فردوسی، فلکه حضرت، خیابان بزرگ مشهد، بیمارستان شاهرضا (ع) و استخر کوهسنگی، تئاتر شیر‌و‌خورشید و دبیرستان شاهرضا را انجام می‌دهد.

به بهانه شصت‌و‌دومین سالگرد وفات این استاد برجسته، در گزارش پیش‌رو با نگاهی به کتاب «معماری کریم طاهرزاده‌بهزاد»، نوشته بیژن شافعی، ویکتور دانیل، سهراب سرو‌شیانی، ترانه یلدا و ندا قیاسی، به زندگی هنری و شخصیت این هنرمند برجسته پرداخته‌ایم.

 

مشروطه‌خواهی در غربت

کریم طاهرزاده‌بهزاد، پسر مرحوم ملامحمد‌طاهر طاهرزاده بهزاد، در سال‌۱۲۶۷خورشیدی در تبریز متولد شد. پدر او که رئیس نیروی دولتی در سراب بود، در اواخر عمر از کار‌های دولتی دست کشید و به کسوت روحانیت درآمد. او دارای پنج پسر بود که هر‌کدام از آنها به‌نوعی از هنر بهره برده بودند.

کریم طاهرزاده‌بهزاد آخرین فرزند این خانواده بود که تحت‌تأثیر برادر بزرگش (حسین طاهرزاده‌بهزاد که بعد‌ها مؤسس و رئیس اداره هنر‌های مستظرفه ایران شد) به هنر روی آورد.

کریم طاهرزاده همچنین از مشروطه‌خواهان تبریز بود که در راه آزادی مبارزه بسیاری کرد. او در اواسط سال‌۱۲۸۶خورشیدی، بعد از به‌توپ‌بستن مجلس، به گروه مشروطه‌خواهان پیوست، سپس وارد فرقه اجتماعیون عامیون و عضو فداییان تبریز شد و سرپرستی مدافعان سنگر محله چرنداب تبریز را بر عهده گرفت. 

بعد از تبلیغات سوء بر‌ضد مشروطه‌خواهان، همه محلات شهر که توسط فداییان محافظت می‌شدند، بیرق سفید زدند و تسلیم شدند و تنها محله‌ای که مقاومت کرد و تسلیم نشد، محله امیرخیز بود که توسط ستارخان محافظت می‌شد.

در این میان طاهرزاده که شیفته منش ستارخان شده بود، به گروه آنان پیوست. پس از شهادت آزادی‌خواهان مشروطه و آشفته شدن اوضاع تبریز، طاهرزاده مجبور به ترک وطن شد و در سال‌۱۲۸۷خورشیدی به استانبول رفت و به جمع دوستان و برادرش، حسین طاهرزاده‌بهزاد، پیوست. از این زمان غربت هجده‌ساله طاهرزاده شروع شد.

 

شاگردی معماری در استانبول و برلین

طاهرزاده‌بهزاد در استانبول به فعالیت‌های خود ادامه داد و تحصیلات متوسطه را به پایان رساند، سپس به همراه برادرش وارد دانشکده هنر‌های زیبا در استانبول شد؛ «پنج سال از بهترین دوره جوانی من و برادر بزرگوارم، آقای حسین طاهرزاده‌بهزاد، [که]در آن مکان با تحصیل گذشته و سپری شده، پرارزش‌ترین دوره زندگانی ما محسوب می‌شود.

ما دو برادر که اولین دانشجویان ایرانی در رشته‌های نقاشی و معماری و مهندسی ساختمان دانشکده مزبور بودیم، موردتوجه و احترام کامل مدیر و استادان دانشکده قرار گرفته باکمال آبرومندی و سرافرازی پله‌های کلاس‌ها را بالا رفته و پس از پنج سال دانشنامه درجه اول را به دست آوردیم.»

طاهرزاده‌بهزاد هم‌زمان با تحصیل در دانشکده در کتابخانه اوقاف استانبول به مطالعه کتب خطی و نسخه‌های نادر و نفیس دوره اسلامی پرداخت؛ «مدت‌ها در کتابخانه اوقاف استانبول مشغول مطالعه بوده و لذتی که از تماشای آثار چیره‌دست هنرمندان ایرانی برده‌ام، هیچ‌وقت از اعماق خاطرم فراموش نمی‌شود.»

او پس از پایان تحصیل در دانشکده هنر‌های زیبا در سال‌۱۲۹۶خورشیدی در وزارت اوقاف استانبول استخدام و مشغول‌به‌کار شد. به‌این‌ترتیب قریب به ۹ سال در استانبول ماند تا در سال‌۱۲۹۷خورشیدی به دعوت کاردار سفارت آلمان در استانبول رهسپار برلین شد. مدتی پس از ورود او به برلین، دولت آلمان متلاشی شد و اثر این دعوت هم از بین رفت و مقرری‌ای هم که وزارت خارجه آلمان وعده‌اش را داده بود، قطع شد.

پس از قطع مقرری، ادامه زندگی برای او بسیار مشکل شد؛ «روز‌ها به همان منوال می‌گذشت ولی همان فشار طاقت‌فرسا ما را به جلو می‌راند. همان‌طوری که آهن هر‌چقدر بیشتر چکش بخورد، محکم‌تر می‌شود، حیات سخت و محیط جدی هم ما را ورزیده‌تر می‌کرد.

در نتیجه چندین موفقیت فوق‌العاده نصیب من شد و طولی نکشید که چند‌بنای مهم از روی نقشه‌های من ساخته شده و شهرتی پیدا کرده و به عضویت انجمن مهندسین و معماران پذیرفته شده و از طرف دیگر به همکاری در آکادمی هنری دعوت شدم. 

در همان ایام بود که در نتیجه چندین کنفرانس که راجع به هنر‌های زیبای ایران دادم، پروفسور زاره در موزه کایزر فردریک از من دعوت کرد که در بخش آثار ایرانی تحقیقاتی کرده و نوشته‌های آنها را با اصل آثار تطبیق و در‌صورت لزوم اصلاح کنم و این کار را با کمال‌میل انجام دادم.»

 

اولین دکتر مهندسی معماری

کریم طاهرزاده‌بهزاد در این دوره برای شرکت در مسابقه طراحی یک مسجد عازم پاریس شد. باوجوداینکه زمان مسابقه سپری شده بود، نقشه‌اش پذیرفته شد و با پیشنهاد آکادمی پاریس نشان‌های علم و هنر به او اعطا شد. این طرح البته ساخته نشد و او پس از مدتی اقامت در پاریس دوباره به برلین بازگشت و فعالیت خود را از سر گرفت. در سال‌۱۳۰۰‌خورشیدی بعد از اینکه نقشه‌های معماری و طرح‌های ساختمانی‌اش موردبررسی قرار گرفت، در آکادمی معماری برلین پذیرفته شد.

طاهرزاده‌بهزاد در سال‌۱۳۰۵‌خورشیدی در امتحان دکتری مدرسه عالی تکنیک برلین قبول شد؛ «در روز‌های ورود به برلین متصدیان دانشکده فنی صلاح دیدند که من عملا کار کنم و خود من هم تشنه کار بودم. ابدا هوسی به‌عنوان دکتر مهندسی نداشتم، غافل از اینکه در کشور‌های دیگر لیاقت و مهارت و در میهن ما عنوان موردتوجه است.

پس از چند‌سال به این خیال افتادم که این عنوان را هم بگیرم؛ بنابراین اقدام کرده و دانشکده فنی پس از مطالعه اسناد و مدارک ما را پذیرفته و فصول مختلف را که برای احراز عنوان دکترمهندسی مقتضی بود، در کلاس‌های پروفسور‌های مربوطه حاضر شدیم.»

سپس طاهرزاده‌بهزاد باوجود پذیرفته‌شدن در مدرسه عالی تکنیک برلین به درخواست مقامات ایران، تصمیم می‌گیرد به وطن باز گردد؛ «با اولیای دانشکده فنی هم مذاکره کرده و آنها هم پذیرفتند که من تز خودم را در ایران نوشته، بفرستم تا عنوان دکترمهندسی را به من بدهند.»

 

معمار، روزنامه‌نگار و نویسنده

کریم طاهرزاده در برلین با کاظم‌زاده ایرانشهر، مدیر روزنامه ایرانشهر، هم‌خانه بود و با روشنفکرانی همچون جمالزاده، رضا تربیت، ایرانشهر و تقی‌زاده در چاپ مجله کاوه همکاری می‌کرد؛ «پس از ورود به برلین بیش از همه آقایان کاظم‌زاده و میرزا‌محمدعلی‌خان تربیت به من نزدیک شدند. ثمره این زندگی و معاشرت و تشخیص توافق روحی و ذوق سلیقه و هم‌منزلی ایجاد مجله ایرانشهر و چاپخانه ایرانشهر و انتشارات ایرانشهر و تألیف کتاب سرآمدان هنر و نظایر آنها بود.»

کتاب «سرآمدان هنر» در سال‌۱۳۰۲‌خورشیدی در برلین و در چاپخانه ایرانشهر چاپ شد. این کتاب از اولین کتاب‌هایی است که توسط یک ایرانی در زمینه هنر و معماری ایران و با دیدگاهی تحقیقی نگاشته شده است. در این کتاب مقالات متعددی با موضوعات: آثار و صنایع مستظرفه پیش از اسلام، آثار و صنایع مستظرفه پس از اسلام، آثار و صنایع مستظرفه کنونی استاد کمال‌الدین بهزاد و آثار او، مینیاتورسازی در ایران، معماری و صنایع مستظرفه، شرایط لازمه ساخت بنا‌های مدارس، فرق میان مهندسی و معماری، مانی و صنایع مستظرفه و تعلیمات مانی، همراه با تصاویر زیادی ارائه شده است. برخی از آثار معماری طاهرزاده‌بهزاد نیز با مدارک مستند در این کتاب معرفی شده است.

او همچنین در برلین نگارخانه بهزاد را دایر کرد؛ نگارخانه‌ای که درباره صنایع مستظرفه معاصر آن دوره فعالیت می‌کرد. خود طاهرزاده‌بهزاد هم در این دوره به فعالیت معماری به‌صورت حرفه‌ای پرداخت و آگهی پذیرش کار معماری آتلیه بهزاد را در برلین چاپ کرد.

طاهرزاده‌بهزاد در برلین با دختری آلمانی به نام رایز‌ناخ ازدواج کرد که حاصل ازدواجشان یک پسر و یک دختر به نام‌های فیروز و هما بود؛ بااین‌حال کریم و برادرش، حسین طاهرزاده‌بهزاد، در برلین پیمان بسته بودند که به ایران بازگردند؛ «ما دو برادر و دو دوست در برلین عهد و پیمان بسته بودیم که به میهن خود برگشته و در رشته هنر‌های زیبا که در رأس آنها نقاشی و معماری قرار دارد، تحولات شایسته‌ای که متناسب با شئون پرافتخار هنر‌های زیبای ایران باشد، با پیوند رموز هنر‌های زیبای عصر اروپایی به وجود بیاوریم.»

 

بازگشت به ایران

طاهرزاده‌بهزاد نهایتا در آذرماه سال‌۱۳۰۵ به عهد خود وفا کرد و به ایران بازگشت. اولین‌کار او پس از بازگشت به ایران، تزیینات کاشی‌کاری «سر درب‌سنگی» بود. اقدام بعدی او نظارت بر ساختمان‌های تپه علیخان در سعدآباد و طراحی تزیینات یکی از ساختمان‌هایش بود. نهایتا در ۱۵‌اردیبهشت‌۱۳۰۶ وارد خدمت بلدیه شد.

او با روحیه اصلاح‌طلب و بیان حق‌گوی خود انتقادات زیادی از بلدیه آن روز کرد که همگی در کتاب «سرگذشت لوله‌کشی تهران» آمده است. از دیگر اقدامات طاهرزاده‌بهزاد در بلدیه تهیه آیین‌نامه و ضوابط ساختمانی برای شهر تهران بود.

در‌همین‌باره طاهرزاده‌بهزاد چنین می‌گوید: «جزو پیشنهادات اصلاحی من یکی هم تهیه و اجرای آیین‌نامه ساختمانی بود. من در استانبول و برلین مطالعاتی در سازمان بلدیه کرده و به‌طورکلی شوق مفرطی به آبادی شهر‌ها داشتم، مایل بودم که در بلدیه اصلاحات اصولی به عمل بیاید؛ لذا وجود آیین‌نامه ساختمانی را ضروری می‌دانستم و در مذاکرات خود پیشنهاد داده بودم که مقررات ساختمانی تهیه شود.

مواد آیین‌نامه را قبلا از روی آیین‌نامه‌های برلین و پاریس و استانبول تهیه کرده بودم و پس از تجدیدنظر، روزی خبر دادم که آقایان را دعوت بفرمایید تا روی مواد آیین‌نامه نظر بدهند.»

آیین‌نامه بعد از تلاش‌های طاهرزاده‌بهزاد و جلسات زیاد تصویب شد. از دیگر خدمات ارزنده طاهرزاده‌بهزاد بعد از بازگشت به ایران، تلاش او به مدت بیست سال برای احداث لوله‌کشی تهران بود. او باوجود موانع زیاد از پا ننشست و از سال‌۱۳۰۶‌تا‌۱۳۲۶خورشیدی در این زمینه فعالیت کرد.

مقاله‌های مسلسل او در روزنامه‌های آن دوران و کتاب سرگذشت لوله‌کشی تهران مؤید این مطلب است. طاهرزاده‌بهزاد هم‌زمان با کار در بلدیه در ۱۳۰۶خورشیدی به ریاست اداره ساختمان کل ارتش منصوب شد. از جمله فعالیت‌های عمرانی او در ارتش احداث آشیانه‌های هواپیماهاست.

در سال‌۱۳۰۷‌خورشیدی انجمن آثار ملی از طاهرزاده‌بهزاد تقاضا کرد برای مقبره فردوسی، آرامگاهی طراحی کند

 

شش‌سال‌ونیم در مشهد

در سال‌۱۳۰۷‌خورشیدی انجمن آثار ملی از طاهرزاده‌بهزاد تقاضا کرد برای مقبره فردوسی، آرامگاهی طراحی کند. طاهرزاده‌بهزاد از این پیشنهاد استقبال کرد و به مشهد آمد.

روزنامه آزادی مشهد نوشت: «مهندس میرزاکریم‌خان طاهرزاده‌بهزادتبریزی در سوم شهریور۱۳۰۷ برای ساخت آرامگاه فردوسی وارد مشهد شد تا مطابق نقشه‌ای که چندماه پیش توسط انجمن آثار ملی برگزیده شده بود، کار بنای آرامگاه را شروع کند.»

طراحی آرامگاه فردوسی سرآغازی بود بر شش سال‌و نیم اقامت در مشهد و ارائه خدمات فراوان. او علاوه بر آرامگاه فردوسی، بنا‌های مهم دیگری، چون بیمارستان شاهرضا، ساختمان اداری بیمارستان شاهرضا، تئاتر شیر و خورشید، دبیرستان شاهرضا و سرای سلطانی کنار خیابان فلکه را طراحی کرد و ساخت و خیابان فلکه، خیابان بزرگ مشهد و استخر کوهسنگی را احداث کرد.

البته طرح اجراشده طاهرزاده‌بهزاد برای آرامگاه فردوسی به‌دلیل ناآشنایی سازندگان با فنون آزمایش خاک و بی‌اطلاعی از وضعیت آب‌های زیرزمینی از همان سال‌های نخست شروع به نشست کرد تا اینکه پس از سی سال هوشنگ سیحون بنای جدیدی ارائه کرد که در آن نمای اصلی اثر طاهرزاده‌بهزاد حفظ می‌شد، اما درون بنا تغییرات اساسی می‌کرد.

طاهرزاده‌بهزاد در دوران اقامت در مشهد وارد خدمت بلدیه شد؛ «آقای جم (استاندار وقت خراسان) به بلدیه دستور دادند که به اطلاع مردم برساند که از این تاریخ، کلیه عمران و آبادی و امور ساختمانی و اصلاحات خیابان‌ها و کوچه‌ها و هرگونه اقدامات فنی و صنعتی که با شهرسازی بی‌ارتباط نباشد، طبق دستور و نظر آقای مهندس طاهرزاده‌بهزاد انجام بگیرد.»

او همچنین تا زمان حضورش در مشهد رئیس دبیرستان فردوسی مشهد بود. خودش این حضور را در سال‌۱۳۳۳خورشیدی و نامه‌ای که به سیدفخرالدین شادمان، نایب‌التولیه وقت آستان‌قدس‌رضوی، نوشته این‌طور شرح داده است: «آری، شش‌سال‌ونیم برای خاطر ایده‌آل صنعتی خود در مشهد توقف کرده و در بیابان الندشت با مار و مور و بدون اجر و مزد و تشویق و قدردانی کوشیده و بیمارستان ساخته‌ام.

من تصور می‌کردم آثار هنری هیچ وقت فراموش نمی‌شوند. می‌گویند آثار هنری زبان دارد و آنچه دیده و شنیده به نسل آینده می‌گوید و حقایق را آشکار می‌سازد؛ و باز می‌گویند انسان هرچه بیشتر به کار و کردار خود عقیده محکم داشته باشد، کار‌های او افزون‌تر و آشکارتر موردتوجه گروه فهمیده و دل‌آگاه قرار می‌گیرد...

بسا شب‌ها در بیابان الندشت مورد حمله گرگ و جوجه‌تیغی و... قرار گرفته و با نیروی جوانی خم به ابرو نیاورده و جان به سلامت می‌بردم، ولی از حمله حیوانات ناطق سالم نماندم و بار‌ها تا دم مرگ رفته و فقط توجه امام‌هشتم (ع) مرا نجات داد.»

 

بازگشت به تهران

طاهرزاده‌بهزاد در فروردین سال‌۱۳۱۴ بعد از پایان پروژه‌هایش در مشهد به تهران بازگشت. اولین کار او پس از بازگشت به تهران طراحی نمای شمالی مجلس بود. در همین زمان برای دانشگاه جنگ نیز نقشه‌ای ترسیم کرد. او پس از مدتی به بهشهر رفت و مسئولیت ساخت کارخانه چیت‌سازی بهشهر را بر عهده گرفت. در شهریور‌۱۳۱۶ هم مشغول خدمت در وزارت راه شد.

او هم‌زمان با کار در وزارت راه، نظارت ساختمان‌های رامسر و بابلسر و بنای رادیو فرستنده را بر عهده داشت؛ سپس به اداره ساختمانی گرمسار که به ریاست مهندس ساپوف تشکیل شده بود، دعوت شد تا روزی دو ساعت در اداره مزبور مشغول کار شود و طرحی برای ایستگاه‌های گرمسار تهیه کند. بعد‌ها ایستگاه‌های کاشان و ساری و سمنان با کمی تغییر از روی نقشه مذکور ساخته شد.

او سپس به بنگاه راه‌آهن رفت و تا سال‌۱۳۳۲خورشیدی در بنگاه راه‌آهن، ریاست اداره ساختمان و مسئولیت پروژه‌های معماری و ساختمانی را بر عهده داشت. از جمله آثار او در این دوره اصلاح بنای نیمه‌تمام بیمارستان راه‌آهن بنای هنرستان راه‌آهن، بنای امور اداری خط و ابنیه بنای اداره پاسبانی در تهران و نیز بنا‌هایی در نواحی راه‌آهن است. او همچنین با هدف پرورش افراد فنی، در هنرستان راه‌آهن نیز تدریس می‌کرد.

طاهرزاده‌بهزاد در این دوره عضو بازرسی کل کشور نیز بود و بازرسی ساختمان‌های «اختصاصی در دربند» را بر عهده داشت.

طاهرزاده‌بهزاد در سال‌۱۳۲۸خورشیدی بازنشسته شد و به کار نویسندگی روی آورد. کتاب «قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران» حاصل این دوران است. این کتاب در سال‌۱۳۳۴خورشیدی کتاب برگزیده سال شد. کتاب دیگر او «نهضت هنری زمان رضاشاه پهلوی» است.

در این کتاب او به مجموعه وقایع و رویداد‌های زندگی‌اش از زمان مهاجرت به استانبول و برلین، و بازگشت به ایران و فعالیت‌های حرفه‌ای‌اش تا زمان بازنشستگی می‌پردازد. کریم طاهرزاده‌بهزاد مهندس و معمار و هنرشناس معروف ایرانی ۲۷ مرداد ۱۳۴۲خورشیدی در تهران در سن ۷۵‌سالگی وفات یافت و در امامزاده قاسم به‌خاک سپرده شد.

 

بانی اولین مدرسه معماری

کریم طاهرزاده‌بهزاد برای اعتلای حرفه معماری سعی بسیاری کرد، از آن جمله تلاش‌های او برای تأسیس و تدوین آیین‌نامه اولین مدرسه معماری بود؛ برنامه‌ای که او برای مدرسه مهندسی و معماری تهیه کرده بود از طرف وزیر فرهنگ وقت پذیرفته و اولین مدرسه معماری در سال‌۱۳۰۶خورشیدی در دارالفنون ایجاد شد؛ «در آیین‌نامه مدرسه مذکور دو کلاس منظور شده بود؛ یکی کلاس مهندسی و معماری که دوره آن چهار سال پیش‌بینی شده بود و دیگری به‌عنوان معاون مهندسی و معماری که دوره‌اش دو سال تعیین شده بود.»

این مدرسه سال اول دایر بود و در اواسط سال دوم به‌دلیل کمبود بودجه بسته شد. طاهرزاده‌بهزاد در کتاب «سرگذشت لوله‌کشی تهران» می‌گوید: «مرحوم اعتمادالدوله، وزیر معارف وقت، درِ مدرسه نوبنیاد مهندسی و معماری را تخته کرد و در مقابل اعتراضات شدید من گفت مدرسه مذکور سالی ۱۰ هزار تومان خرج لازم دارد و دولت این وجه را ندارد و علاوه کرد که ما مهندس و معمار تحصیل‌کرده می‌خواهیم چه کنیم؟! همان معماران بی‌سواد کافی است و اگر دیوار بنا شکاف برداشت، با کاه‌گل پر می‌کند.»

زمانی که طاهرزاده‌بهزاد در مشهد بود، مدرسه مهندسی مجددا در دارالفنون دایر شد؛ «پس از اینکه این‌جانب از مشهد برگشتم و برنامه مدرسه مزبور را مطالعه کردم، دیدم توجه زیادی به فنون ساختمانی نشده است.

از طرف دیگر [در]مدرسه هنر‌های زیبا که به ریاست برادرم، آقای حسین طاهرزاده‌بهزاد، اداره می‌شد، رشته مهندسی ساختمانی و معماری یا نقاشی و سایر رشته‌های هنر‌های زیبا ارتباط و همبستگی بیشتری داشت و تأسیس این شعبه از حیث تعداد دانشجویان و دانش‌آموزان یک رونق به‌خصوصی به این مدرسه می‌داد.» 

ازاین‌رو طاهرزاده‌بهزاد پیشنهاد کرد شعبه مهندسی و معماری در مدرسه هنر‌های زیبا تأسیس شود. این پیشنهاد از سوی ریاست اداره صناعت آن زمان پذیرفته شد ولی پس از مدتی با تصمیم اداره صناعت کلاس‌های مهندسی و معماری از اداره هنر‌های زیبا به هنرسرای عالی منتقل شد.

 

* این گزارش سه‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ در شماره ۴۵۵۷ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44