قدرتالله رحمانی در آستانه ۷۰سالگی بخشی از هویت توس است، محدودهای تاریخی که در گذر زمان تغییرات زیادی را به خود دیده است، از افزایش جمعیت گرفته تا تغییر شغل مردم و بافت این محدوده حالا شهری که به نام محله فردوسی شناخته میشود.
علی اکبر عباسنژاد اولین کار مستقل خود را با کاشی کاری رواقهای اضلاع مختلف صحن گوهرشاد آغاز کرد و بعد از آن کاشی کاری داخل آرامگاه فردوسی را به دستش سپردند.
مسیل انتهای بولوار شاهنامه، یکی از نازیباترین مناظر توس است. عظیم حمامی میگوید: وجود چنین کالی هنگام ورود به شهر توس، زیبنده و در شأن شاعر بزرگی، چون فردوسی نیست.
فقط دوازده سال دارد و آن مدالهای رنگارنگ حاصل هنرنماییاش در سبک وادوریو کاراته است. یگانهزهرا سیدی مبارزه را خوب یاد گرفته است، هم برای مدال و هم برای زندگی. همین موضوع هم سبب شده است یک نمونه موفق برای همکلاسیها و دوستانش باشد.
همه آن کلهقندی مثلثشکلِ تراشخورده و شاقولی که ۵۰ سال است بالا و دور و بر مقبره فردوسی تکان نخوردهاند کار دست آقای امیری است و کارگرهایش.
فریده افشان میگوید: به استاد گفتم علاقهای به فردوسی و شاهنامه ندارم و اضافه کردم اصلا چرا باید افسانههای فردوسی را بخوانیم؟ آن روز استاد یک ساعت وقت گذاشت و به من توضیح داد که شاهنامه چه تاریخچهای دارد.
دختران فعال اجتماعی و فرهنگی محله فردوسی دور هم جمع شدهاند و برای امسال محله برنامهریزی میکنند. آنها میخواهند بقیه دختران نیز همراه شوند تا محلهای پویاتر داشته باشند. هدف این دختران موفقیت است چه در درس و چه در فعالیتهای فرهنگی و ورزشی.