
چاپ ۱۰ عنوان شاهنامه، شاهکار برادران شاهحسینی
درست در دل روزهای گرم تابستان پنجاه سال قبل، وقتی بیبی ربابه تندتند نخهای رنگی را پشت دار قالی گره میانداخت و میخواند «من رستم دستانم» تا نقش فردوسی بر فرش ابریشمیاش هویدا شود، پسرانش با این نوای مادرانه عاشق شاهنامه شدند.
عاشق رستم و سهراب، شیفته سیاوش و دل جگردارش در گذر از آتش، دوستدار کاوه آهنگر، عاشق پهلوانیها و به قول خودشان همه بد و خوب شاهنامه. خودشان بر این باورند که در همان روزها اشتیاق مادر در زدن نقش فردوسی، کار خودش را کرد و روزگار برای آنها آنقدر تاب خورد و بالا و پایین شد تا در نقطهای ایستاد که فردوسی و شاهنامه زندگیشان را بسازد.
برادران شاهحسینی بیراه هم نمیگویند. حالا هر چهارتایشان حسن، حسین، علی و اسماعیل باوجود تحصیل و حتی تجربه کارهای دیگر، سالهاست با نام فردوسی و شاهنامهاش فعالیت میکنند و از مبلغان بزرگ آن هستند.
آنها طی ۲۸ سال کار که از فروش کتاب شاهنامه شروع شد، حالا تبدیل به گروهی بزرگ از خاندانشان شدهاند و انتشاراتی به نام «سخنور توس» راهاندازی کرده و چهاردهعنوان کتاب در این نشر، چاپ کردهاند.
کتابهایی که طبق قولی که اول راه به خودشان دادهاند برای شناساندن بهتر شاهنامه است. حتی در این راستا سالهاست کارگاه مجسمهسازی راه انداختهاند و دهها شخصیت مختلف را از دل شاهنامه بیرون کشیده و مجسمهاش را طراحی کرده و ساختهاند؛ مجسمههایی که به سراسر ایران سفر کردهاند.
باوجود همه این موارد، این چهار برادر که سالها همسایه آرامگاه فردوسی بودند، در حیاط آن بازی کرده و بزرگ شدهاند، همچنان خودشان را مدیون فردوسی میدانند و در تلاشاند که شاهنامه را بهتر بشناسانند. کتاب شاهنامه کامل فردوسی بهعنوان تازهترین کتاب انتشاراتیشان و مجسمه گردآفرید بهعنوان نمونه متفاوتی از مجسمههایشان بهزودی روانه بازار خواهدشد.
با این برادران عاشق فردوسی و شاهنامه در کارگاهشان، مجاور آرامگاه فردوسی در محله فردوسی، درباره این علاقهشان به گفتوگو نشستیم. «علاقه» همان حس عجیبی که آدمی را پابند میکند؛ پابند زندگی، درس، همسر و برای این مردان، پابند «کار و محله».
شانس، از سر همسایگی با فردوسی
بزرگشده زیر سقف همین خانهاند؛ خانهای که سالهاست بخشی از آن به محل هنرورزی چهار برادر تبدیل شده است. خانه را ۴۱ سال قبل مرحوم پدرشان حاجابوالقاسم شاهحسینی، وقتی میخواست به کارگاههای قالیبافیاش در توس نزدیکتر باشد، خرید.
کافی است در همسایگی آرامگاه فردوسی، پایت را از چهارچوب در همین خانه و مغازهاش به داخل بگذاری تا در آن اتاقهای جادویی، میان صدها مجسمه به زمانهای دیگر پرت شوی؛ به زمانی که رستم لباس ببربیان به تن داشت و خودش را آماده مبارزه میکرد، به روزی که سیاوش به دل آتش زد؛ وقتی کاوه آهنگر درفش کاویانی را بالابرد.
حسی که دنیای شاهنامه را پیش رویت میگذارد. کتابهای روی میز نیز همه همین را نشان میدهد. با ورقزدن و دیدن تصاویر و خواندن شاهنامه به زبان ساده نهتنها ساعتها، بلکه میتوان روزها وقت گذراند، بیآنکه دقایق برایت تکراری شود. همه اینها هنر برادران شاهحسینی است. هنری که برایش ۲۸ سال زحمت کشیدهاند. اول قصه هم از یک روز داغ تابستان شروع میشود.
علیآقا که میان برادرها مسئول خرید و پخش کتاب است، میگوید: بعداز سالها زندگی در جوار آرامگاه فردوسی، سال ۱۳۷۶ بسیج محله به ما پیشنهاد کرد برای تابستان، یک نمایشگاه محصولات فرهنگی جلو آرامگاه فردوسی راهاندازی کنیم. دانشجو بودیم و اداره این غرفه هم فصلی و فقط در نوروز و تابستان بود. سال ۱۳۸۱ وقتی مدیریت مجموعه رونق کار ما را دید، پیشنهاد کرد برای فعالیت، غرفه را به داخل آرامگاه ببریم.
چاپ شاهنامه ویژه کودکان دبستانی
آنها در غرفه داخل آرامگاه فردوسی تصمیم میگیرند برای اولینبار خودشان کتابی با موضوع شاهنامه سفارش بدهند و چاپ کنند.
علیآقا میگوید: طی سالها فعالیت متوجه خلأ کتاب شاهنامه برای گروه سنی کودک و نوجوان شده بودیم. به همین دلیل طرح و پیشنهادمان را به چند نویسنده دادیم و درنهایت با نویسندگی آقای شکوری ششجلد کتاب شاهنامه ویژه کودکان اول تا سوم دبستان تهیه کردیم. این کتابها با ترجمه انگلیسی و برای اولینبار در کشور همان زمان چاپ شد.
علیآقا ادامه میدهد: من عاشق خیلی از ابیات شاهنامه هستم و همیشه با خودم تکرار میکنم «بترس از خدا و میازار کس/ ره رستگاری همین است وبس». با همفکری برادرها تصمیم گرفتیم برای اینکه شاهنامه را بهتر معرفی کنیم، بهخصوص به آنهایی که شاهنامه را فقط در جنگ و ستیز میبینند، گلچینی از شاهبیتهای شاهنامه چاپ کنیم.
این کتاب بعدیمان بود که در آن ۲ هزار بیت شعر فردوسی با مضمون هنر، عشق، دین و... را در شاهنامه چاپ کردیم. باورتان نمیشود که مردم چقدر خوب استقبال کردند.
آقااسماعیل که از همه برادرها کوچکتر است و مسئولیت فروشگاه و همکاری برای چاپ و نشر را برعهده دارد، سال راهاندازی انتشاراتشان را ۱۳۹۴ عنوان میکند و میگوید: از همان زمان براساس نیازهایی که در مراجعه و صحبتهای مردم دریافت میکنیم، گردآوریهای مختلف شاهنامه را تهیه و چاپ میکنیم.
تاکنون هم ۱۰ عنوان با نام فردوسی، شاهنامه و توس و چهارعنوان هم به نام خیام، کوروش، شمس تبریزی و زرتشت به نویسندهها سفارش داده و منتشر کردهایم که هرکدام بارها تجدید چاپ شدهاند.
تألیف ۱۰عنوان کتاب با نام فردوسی
برادران شاهحسینی در تهیه و محتوای کتابها ابتدا خودشان همفکری میکنند، سپس سفارشش را براساس طرح و ایدههایشان به نویسندهها میدهند.
آنطورکه آقااسماعیل میگوید، حاصل این کار، شده است تهیه و چاپ کتاب «داستانهای شاهنامه ویژه نوجوانها» (اولین کتاب چاپیشان)، کتابهای ۶ جلدی «داستان شاهنامه کودک» (فارسی و انگلیسی)، «زندگینامه فردوسی»، «شاهبیتهای شاهنامه»، «عاشقانههای شاهنامه»، «شاهنامه کامل به نثر»، «داستان توس» (تاریخچه)، داستانهای شاهنامه همراه با رنگآمیزی، پازل داستانهای شاهنامه همراه با خلاصه داستانها و «پارسی نگاشته» که کتابی است به نثر، اما با ابیات خود شاهنامه.
با همفکری برادرها تصمیم گرفتیم برای اینکه شاهنامه را بهتر معرفی کنیم، گلچینی از شاهبیتهای شاهنامه چاپ کنیم
آنها در کتاب «شاهنامه کامل به نثر» سعی کردهاند شاهنامه قابلفهمتر شود. این کتاب ویژگیهایی دارد که در هیچ یک از کتابهای شاهنامه که به نثر چاپ شدهاند، نیست.
طبق توضیحات علیآقا در این کتاب برای اولینبار یک نقشه جغرافیایی کامل شاهنامه آمده است. همچنین فرهنگ نام برای معرفی همه شخصیتهای شاهنامه دارد. حتی به چرایی سرایش شاهنامه توسط فردوسی پرداخته و آورده شده که در این سرایش، فردوسی از چه منابعی بهره گرفتهاست.
خردسرای فردوسی، راهنمای بزرگ
شعار برادران شاهحسینی در این خلاصه شده است که «نگذاریم دخل و تصرفی در شاهنامه شود و حافظ آن باشیم.»
با همین باور، آنها در انتشار کتابهایشان با موضوع فردوسی و شاهنامه با خردسرای فردوسی همکاری میکنند و از راهنماییهای دکتر محمدجعفر یاحقی بهره میبرند.
علی شاهحسینی میگوید: طی مشورت با دکتریاحقی کتاب پارسینگاشته را که در حوزه نثر نوشته شده است، به خانم فرانک دوانلو سفارش داده بودیم. همچنین درحال حاضر به پیشنهاد دکتریاحقی، شاهنامه منظوم را میخواهیم چاپ کنیم که براساس نسخه اصلی مسکوست و دکتر مهراد به آن داستانکهایی را اضافه کردهاست؛ کتابی ویژه که در آن برای خوانش بهتر، اعرابگذاری همه ابیات صورت گرفته.
واژهنامه بهصورت پاورقی آورده شده، فرهنگ نام دارد و منقش به تصاویر ویژهای است. تصاویر قدیمی شاهنامه که طبق پژوهشهای دانشگاه فردوسی تهیه شده، در صفحات این کتاب گنجانده شدهاست؛ ویژگیهایی که در شاهنامههای قبلی دیده نشدهاست.
مردم شاهنامهخوانتر شدهاند
حسینآقا که دبیر ریاضی است و در بخش چاپ و آمادهکردن کتابها فعال است، بر این باور است که مردم امروز فردوسی را بیشتر میشناسند و شاهنامهدوستتر شدهاند.
به گفته او گنجاندن موضوع سفر به مشهد و توس در کتاب فارسی دوم بسیار مؤثر بودهاست؛ «خیلی از چیزهایی که ما یاد میگیریم، در دوره کودکی رخ میدهد. امروز با گنجاندن درس سفر به مشهد و توس در کتاب فارسی دوم دبستان، خیلی از مسافرها وقتی برای خرید به ما مراجعه میکنند، برای کودکشان کتاب شاهنامه را میخواهند و تصریح میکنند بهخاطر اصرارهای فرزندانشان که در کتاب مدرسه، سفر به توس را خواندهاند، به آرامگاه آمدهاند.»
او که پرفروشترین کتاب در فروشگاه داخل آرامگاه را «شاهنامه و کودک» معرفی میکند، از شاهنامهخوانترشدن مردم نسبتبه گذشته میگوید.
به مسائل اقتصادی زیاد فکرنمیکنیم
«ذوق و علاقه است که ما را هل میدهد. شاید اگر هریک از ما چهاربرادر این وقت و سرمایه را در جای دیگری بهعنوان مثال بنگاهداری صرف میکرد، از نظر اقتصادی خیلی جلوتر بود، اما همه علاقه ما در کار برای فردوسی و شاهنامه خلاصه شده است و لذت میبریم از این کار. بههمیندلیل دودوتاچهارتا نمیکنیم و در مسائل اقتصادی ریز نمیشویم.
الان هم اولویتمان فقط آرامگاه فردوسی است؛ به خاطر همین کتابهایی را که تألیف کردهایم، فقط به باغ کتاب تهران میفرستیم و از جای دیگری سفارش قبول نمیکنیم.»
این را علیآقا میگوید و بقیه برادرها هم تأیید میکنند. او میگوید: من هرروز از آن سر مشهد خودم را به آرامگاه فردوسی میرسانم، اما حتی یک روز هم حس نکردهام از این رفتوآمد خسته و دلسرد شدهام. اما از برخورد مسئولان بارها دلسرد شدهام.
مدیون فردوسیام
درست در همسایگی آرامگاه فردوسی، همانجا که زال در مجسمهاش با اژدها گلاویز شده یا آنجا که آرش کمانگیر با تمام توان، کمان پهلوانی را کشیده، با فاصله چندقدم، کارگاهی است که ریز همه این مجسمهها را میسازد.
پرده ورودی مغازه را که کنار بزنی، اتاقی چهلپنجاهمتری پیش چشمت ظاهر میشود با دیوارهای رنگی که نونوارشدن را انتظار میکشند. مقابل دیوارها چندمیز با ابزارهای ریز و درشت و انواع مجسمه را میتوان برانداز کرد. روی یکی از میزها پر است از مجسمه رستم با گرز گاوسر.
اولویتمان فقط آرامگاه فردوسی است و کتابهایی را که تألیف کردهایم، فقط به باغ کتاب تهران میفرستیم
روی میز دیگری پرچمهای کاوه آهنگر جفت هم چیده شده. روی میز کوچک سیاوش و اسبش در گریز از آتشاند. میز کناری آرش کمانش را بهدست گرفته، روی میز بزرگتر فردوسی به صندلی تکیه زده و دهها طرح دیگر. داخل کارتنها هم سر بچرخانی، بهجز اینها میتوانی مجسمههای رومیزی دیگری را پیداکنی.
حسنآقا با همراهی برادرها و گروهش که متشکل از برادرزادهاش، امیررضا و چندبانوست، این مجسمهها را میسازند. امیررضا در طراحی کمک میکند، برادرها در ارائه الگو و خودش در اجرای الگو، قالبگیری و تولید.
حسن شاهحسینی بزرگترین این چهار برادر است که خوب به یاد دارد مادرش، بیبیربابه تقوی، در سال ۱۳۵۵ چطور طرح فردوسی را روی فرش نقش زد. حتی روزهایی را به یاد میآورد که با همراهی مرحوم پدرش مقابل آرامگاه فردوسی مینشست و نقالی شاهنامه را تماشا میکرد.
او با گفتن این خاطرات و نشاندادن مجسمههای داخل آرامگاه فردوسی که همیشه فکر میکرد چطور ساخته شدهاند از عشقش به هنر میگوید؛ «درکنار کتابهای شاهنامه، دکوری و مجسمههای مرتبط را هم میفروختیم که برای تهیه به تهران سفارش میدادیم. سال ۱۳۹۰ تصمیم گرفتیم خودمان به تولید مجسمه بپردازیم.
اصل کار و نیتمان هم این بود که کپی نکنیم. بهعنوان نمونه مجسمه رستم را به استاد آفتابی سفارش دادیم که طبق ایده و طرح ما چهارماه تولیدش طول کشید؛ بعد از روی آن خودمان تولید کردیم.
حسنآقا ادامه میدهد: شاید باورتان نشود که در تولید مجسمه هم بهاندازه انتشار کتاب حساس هستیم و همانطورکه در کتابهای شاهنامه باید اصل حفظ شود، در مجسمههای شاهنامه هم باید همین باشد. گاهی برای تولید یک قالب هفتهها زمان میگذاریم.
امیررضا روزها روی طراحی آن فکر میکند تا شخصیتهای داخل شاهنامه بهدرستی درقالب مجسمه درآیند. هربار هم بیشتر تلاش میکنیم تا نقص کار کم شود؛ چون خودمان را مدیون فردوسی میدانیم. الان هم با همین تلاشها موفق شدهایم ۲۷ عنوان از شخصیتهای داخل شاهنامه را درقالب مجسمه درآوریم. مجسمههایی که با آدمها به شهرهای مختلف سفر کردهاند.
هفتخان تولید مجسمههای شاهنامه
حسنآقا آنقدر در این کار، عمیق و حرفهای شده که صفرتاصد تبدیل یک طرح روی کاغذ به مجسمهای زیبا برایش به سادگی آب خوردن است.
خمیری جلو دستش است و درحال قالبگیری رستم نشسته بر رخش است؛ روند کار را چنین بیان میکند: ابتدا با مراجعه به شاهنامه، یکی از شخصیتها را از آن بیرون میکشیم. سپس طراحیاش را طوری انجام میدهیم که به باور مردم هم نزدیک باشد.
این طرح را بهشکل سهبعدی پرینت میگیریم یا روی خمیر درمیآوریم. بعد که طرح روی خمیر اجرا شد، قالب میزنیم. قالب آمادهشده را میفرستیم ریختهگری. سپس مجسمه خارج میشود و برای پلیسهگیری به بخش دیگری میرود. با پایان این مرحله مجسمه شسته میشود، رنگ میخورد، پتینهکاری رویش انجام میشود و اگر نیاز باشد، کهنهکاری میشود.
پرسش و پاسخ با علی شاهحسینی
- هرکدامتان چندبار شاهنامه را کامل خواندهاید؟
یکبار.
- بیشتر مسافران کدام شهرها شاهنامه میخرند؟
تهرانیها.
- درخواست اصلی گردشگران خارجی؟
شاهنامه را به انگلیسی میخواهند و وقتی با پاسخ مثبت ما روبهرو میشوند، واقعا تعجب میکنند که کتاب فردوسی را به زبان انگلیسی داریم. البته که الان دیگر مثل سابق گردشگر خارجی نمیآید.
- بیشترین درخواست مردم در خرید شاهنامه؟
شاهنامهای میخواهند که ساده و خلاصه باشد، به بهانه اینکه وقت خواندن ندارند.
- عجیبترین درخواستهای مردمی درارتباط با شاهنامه و فردوسی؟
مثلا میگویند «تعبیر خواب فردوسی» هم دارید یا اینکه فال فردوسی بدهید! حتی برخی شاهنامهای میخواهند که داخل جیب جا شود!
- دیدگاه مشهدیها درباره آرامگاه فردوسی؟
بازدید مشهدیها از آرامگاه فردوسی نسبتبه گذشته زیاد شده و تغییر چشمگیری کردهاست و همین بهترین نشانه اصلاح دیدگاههاست.
- اولویت خرید مردم، کتاب است یا مجسمه؟
همیشه کتاب؛ خرید مجسمه در زمانهای خاص بیشتر میشود.
* این گزارش چهارشنبه یکم مردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۰۳ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.